eitaa logo
『شھید محـمدحسین محمدخآنے』
1.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
41 فایل
شهید محمدحسین محمدخانے [حاج عمار] ولادت ۱۳۶۴/۴/۹ ټـهران شهادت ۱۳۹۴/۸/۱۶ حلب سوریہ🕊 با حضور مادر‌بزرگـوار شهیــد🌹 خادم تبادل⇦ @shahid_Mohammad_khani_tab خادم کانال ⇦ @Sh_MohammadKhani کانال متحدمون در روبیکا⇦ https://rubika.ir/molazeman_haram313
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ دل براے تنگ شدن روز و شبــــ نمےشناسـد فقـط ڪافیستــ نباشے ... " تو " به دادم برس ای ، که با این همه شوق چاره جز آن که به "تو" بگریزم نیست ، . .. ❤️ 🌹یازهرا🌹 https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
چله می‌گرفت. قرار های مختلفی می‌گذاشت و زیارت عاشورا می‌خواند یا یک چله نماز های صبح می‌رفت کنار شهدای گمنام تیپ الغدیر. نیتش را نمیدانستم . وقتی مدتی بعد از نماز مغرب، عاشورا میخواند حدس میزدم دوباره چله خوانی دارد. https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
مسئول بسیج دانش‌آموزی مسجدصاحب‌الزمان(عج) به خاطره‌ای که از شهید دارد اشاره می‌کند و می‌گوید: «‌تابستان آن سال به‌عنوان برنامه اختتامیه فعالیت بسیج دانش‌آموزی بچه‌ها را برای اردو به بهشت زهرا بردیم. محمدحسین برخلاف بقیه دوستانش با محیط بهشت زهرا(س) و قطعه شهدا به خوبی آشنا بود. وقتی بر مزار شهدا حاضر می‌شدیم محمدحسین زندگینامه آن شهید را برای‌مان تعریف می‌کرد. این کودک ۱۲ساله برخلاف بسیاری از افراد به خوبی با شهدا آشنا بود. حضور در کنار پدری رزمنده و ایثارگر باعث شده بود تا شهید محمدخانی به خوبی با مضمون جهاد و ایثار آشنایی داشته باشد. کارگر با اشاره به این موضوع می‌گوید: «وقتی خبر شهادت محمدحسین را شنیدم تعجب نکردم. او همیشه آرزوی شهادت داشت https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 آیه ای که مربوط به اتفاقات آخرالزمان و حوادث قبل از ظهوراست ✨ 💠 🌹یازهرا🌹 🦋👇🦋👇🦋👇 https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
عـلامہ امیـنی (ره):♥️ فــرزندم را هیچوقت و به هیـچ ‌عنوان ترک نکن✖️ این زیارت‌دارای آثار و برکات بسیاری است کہ مـوجب نجات و دردنیا و آخرت تو می باشـد!!☺️🌿 🌹 🌷یازهرا🌷 https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3
غـــــروݕ جمـعہ و لحظـــــھ اسـتجـــابٺ دعـا🕊 آقا جاݩ چطور باور کنمـ این جمعـہ هم....💔😔 🥀
2.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حَّْےَّْ عَّْلَّْۍَّْ اَّْلَّْصَّْلَّْاَّْةَّْ✨🕊
﴾﷽﴿ در منطقه که بودیم، ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﮔﺸﺖ ﻭ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ. ﺑﺎﺭﺍﻥ شدیدی ﻣﯽﺁﻣﺪ. ﮐﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﺴﺘﻪ ام، ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻤﺮﺍه ﺭﻭﺡ_ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻣﯿﺜﻢ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺑﺮوند. ﺑﺎﯾﺪ ۱۲ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﻣﯽﺭﻓﺘﻨﺪ ﺗﻮﯼ ﺩﻝ ﺩﺷﻤﻦ! ﺗﺎ ﯾﮏ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﺪ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﻓﺖ ﺟﻠﻮ؛ ﺣﺪﻭﺩ ﺳﺎﻋﺖ ﻧُﻪ ﺷﺐ ﺑﻮﺩ. ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ ﺷﺎﻥ ﻭ ﺧﻮﺩﻡ ﺗﻮﯼ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺑﺮﺩ. ﺩﻡ ﺩﻣﺎﯼ ﺍﺫﺍﻥ ﺻﺒﺢ، ﺩﯾﺪﻡ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻣﻦ ﺭﺍ ﭘﯿﺞ ﮐﺮﺩ: «ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎش ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﻣﺴﻠﺢ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺳﮓ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺗﻮﯼ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﭘﺮﺳﻪ ﻣﯽﺯﻧﻨﺪ.» ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ. ﺗﻮﯼ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺩﻓﻌﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﻋﻤﺎﺭ ﻭ ﻣﯿﺜﻢ ﻭ ﺭﻭﺡﺍﻟﻠﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺳﮓ ﻫﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝﺷﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﯾﺪ. ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎیشاﻥ ﻫﻢ ﺧﯿﺲ ﺁﺏ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻧﺰﺩﯾﮏ ﮐﻪ ﺷﺪﻧﺪ، پرسیدم ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺳﮓﻫﺎ چیه؟ عمار گفت: اینا رو خدا فرستاد کمکمون. سگ‌های ولگرد تو منطقه زیاد بودن. کافی بود یکی شون با دیدن ما پارس کنه تا لو بریم‌. اما این دو تا سگ که اومدن سمت‌مون روح‌الله از تو جیبش کمی بهشون نون داد. اونا هم دنبال مون راه افتادن. همین باعث شد سگ های دیگه با دیدن اینا پارس نکنن. خیلی خسته بودند. وقتی ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻣﻘﺮ از خستگی خوابشان برد. ﯾﺎﺩﻡ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪ ﺗﺎ ﭘﻮﺗﯿﻦﻫﺎﯼﺷﺎﻥ ﺧﺸﮏ ﺷﻮﺩ. 🌷یازهرا🌷 https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3