🔰احادیثی در اهمیت تلاوت قرآن کریم(1)
🌹پیامبر اعظم(ص) میفرمایند:
1- اِنَّ البَيتَ اِذا كَثُرَ فيهِ تِلاوَةُ القُرآنِ كَثُرَ خَيرُهُ وَ اتَّسَعَ اَهلُهُ وَ اَضاءَ لاَهلِ السَّماءِ كَما تُضى ءُ نُجومُ السَّماءِ لاَهلِ الدُّنيا(كافی ج۲، ص۶۱۰)
💫براستی خانه هنگامی كه درونش قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و اهل آن وسعت پیدا کند و براى آسمانيان بدرخشد چنان كه ستارگان آسمان براى زمينيان مى درخشند.
🌹پیامبر مکرّم اسلام(ص) میفرمایند:
2- خِيارُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ القُرآنَ وَ عَلَّمَهُ.(نهج الفصاحه ص۴۷۳)
💫بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و آموزش دهد.
🌹پیامبر اسلام(ص) میفرمایند:
3- يا بُنَىَّ لاتَغفُل عَن قِراءَةِ القُرآنِ- إذا أصبحت، و إذا أمسيت- فَاِنَّ القُرآنَ يُحيِى القَلبَ المیت وَ يَنهى عَنِ الفَحشاءِ و َالمُنكَرِ(البرهان ج1 ص19)
💫فرزندم از خواندن قرآن در صبح و شبی که بر تو فرود می آید غافل مباش، زيرا كه قرآن دل مرده را زنده مى كند و از فحشاء و زشتى باز مى دارد.
🌹حضرت محمد مصطفی(ص) میفرمایند:
4- اِن اَرَدتُم عَيشَ السُّعَداءِ و َمَوتَ الشُّهَداءِ و َالنَّجاةَ يَومَ الحَسرَةِ و َالظِّلَّ يَومَ الحَرورِ و َالهُدى يَومَ الضَّلالَةِ فَادرُسُوا القُرآنَ فَاِنَّهُ كَلامُ الرَّحمانِ و حِرزٌ مِنَ الشَيطانِ و رُجحانٌ فِى الميزانِ.
(الحیاه ج۲ ،ص۲۳۴)
💫اگر زندگى سعادتمندان و مرگ شهيدان و نجات روز حسرت(قيامت) و سايه روزِ سوزان و هدايت در روز گمراهى را مى خواهيد، قرآن را ياد بگيريد كه آن سخن خداى مهربان، و سپرى در مقابل شيطان و سنگينى در کفه ترازوى اعمال است.
🌹حضرت ختمی مرتبت(ص) میفرمایند:
5- اَصدَقُ القَولِ و َاَبلَغُ المَوعِظَةِ و َاَحسَنُ القَصَصِ كِتابُ الله(من لایحضر الفقیه ج۴، ص۴۰۲)
💫راست ترين سخن، رساترين پند و زيباترين حكايت ها، كتاب الله(قرآن) است.
🌹پیامبر اعظم(ص) میفرمایند:
6- مَن قَرَأَ القُرآنَ ابتِغاءَ وَجهِ الله و َتَفَقُّها فِى الدّينِ كانَ لَهُ مِنَ الثَّوابِ مِثلَ جَميعِ ما اُعطِىَ المَلائِكَةُ و َالأنبياءُ وَ المُرسَلونَ.
(وسائل الشيعه، ج۶، ص۱۸۴)
💫هر كس براى كسب رضايت خدا و آگاهى در دين، قرآن قرائت کند، ثوابى مانند همه آنچه كه به فرشتگان و پيامبران و رسولان داده شده، براى اوست.
🌹مولی المُوحّدین(ع) میفرمایند:
7- عَلَيكُم بِكِتابِ اللّه ... مَن عَمِلَ بِهِ سَبَقَ.(نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶)
💫بر شما باد رجوع به كتاب الله (قرآن) ... كسى كه به آن عمل كند از همه(در کمال)پيشى مى گيرد.
🌹امام علی(ع) میفرمایند:
8- اَلا اِنَّ فيهِ عِلمَ ما يَأتى و َالحَديثَ عَنِ المَاضى و َدَواءَ دائِكُم و نَظمِ ما بَينَكُم.
(نهج البلاغه، خطبه۱۵۸)
💫آگاه باشيد كه همانا دانش آينده، اخبار گذشته و درمان دردهايتان و نظامند شدن امور ميان شما، در قرآن است.
👌 با ایجاد نظام سیاسی مبتنی بر قرآن از سوی معصوم یا انسانهای ممتاز در جامعهای متحد ،بالغ و رشید، میتوان امورات دنیوی و اخروی بشریت را بسامان کرد و استعدادهای خدادادی را به ظهور رسانید.
🌹امیرالمومنین(ع) میفرمایند:
9- اِنَّ القرآنَ ظاهِرُهُ اَنيقٌ و َباطِنُهُ عَميقٌ لا تَفنى عَجائِبُهُ و َلا تَنقَضى غَرائِبُهُ و َلا تُكشَفُ الظُّلُماتُ اِلاّ بِهِ.(نهج البلاغه، خطبه۱۸ )
💫براستى كه قرآن ظاهرش زيبا و باطنش عميق است، که شگفتی هایش پايان ندارد، اسرار نهفته آن تمامی ندارد و تاريكى ها(حجابهای نورانی و ظلمات نفسانی) جز بوسيله آن رفع نخواهد شد.
👌یعنی تمام هدایتها و اسرار ملکوت آسمانها و علوم غریبه حقیقی در آیات قرآنی، بصورت مکنون و سر به مهر میباشد که جز اهل یقین و ذوات قدسیه معصومین، کسی را یارای مسّ حقایق زیبای آن صحیفه نور نمی باشد.
🌹امام صادق(ع) میفرمایند:
10- مَن لَم يَعرِفِ الحَقَّ مِنَ القُرآنِ لَم يَتَنَكَّبِ الفِتَنَ.
(محاسن، ج۱، ص۲۱۶)
💫هر كس حقيقت را از طريق قرآن نشناسد، از فتنه ها بركنار نمى ماند.
🌹امام علی(ع) میفرمایند:
11- وَ حَقُّ الوَلَدِ عَلَى الوالِدِ أن يُحَسِّنَ اِسمَهُ وَ يُحَسِّنَ اَدَبَه و يُعَلِّمَهُ القُرآنَ.
(نهج البلاغة حكمت۳۹۹)
💫و حقّ فرزند بر پدر، آن است كه نام نیکو بر او بگذارد و او را نیکو تربيت كند و قرآن به او بياموزد.
📡برای رضای الهی☝️آنرا نشر دهید.
👆👆👆دو صوت بالا پیرامون آثار اجزا در اصول عملیه و مطالعه انتقادی پیرامون آن
🟢 امیر المؤمنین(ع) در بیانات شهید مطهری
🔸 در حقيقت على(ع) همچون قوانين فطرت است كه جاودانه مىمانند. او منبع فيّاضى است كه تمام نمىگردد بلكه روز به روز زيادتر مىشود و به قول جبران خليل جبران از شخصيتهايى است كه در عصر پيش از عصر خود به دنيا آمدهاند. بعضى از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضى اندكى بعد از زمان خويش نيز رهبرند و به تدريج رهبرىشان رو به فراموشى مىرود، اما على(ع) و معدودى از بشر هميشه هادى و رهبرند (جاذبه و دافعه علی ع، ۳۹- ۳۸).
🔹 على(ع) پيش از آنكه امام عادل براى ديگران باشد و دربارۀ ديگران به عدل رفتار كند، خود شخصاً موجودى متعادل و متوازن بود. كمالات انسانيت را با هم جمع كرده بود. هم انديشهاى عميق و دوررس داشت و هم عواطفى رقيق و سرشار. كمال جسم و كمال روح را توأم داشت. شب، هنگام عبادت از ماسوى مىبريد و روز در متن اجتماع فعاليت مىكرد. روزها چشم انسانها مواسات و ازخودگذشتگىهاى او را مىديد و گوشهايشان پند و اندرزها و گفتارهاى حكيمانهاش را مىشنيد، و شب چشم ستارگان اشكهاى عابدانهاش را مىديد و گوش آسمان مناجاتهاى عاشقانهاش را مىشنيد.
هم مفتى بود و هم حكيم، هم عارف بود و هم رهبر اجتماعى، هم زاهد بود و هم سرباز، هم قاضى بود و هم كارگر، هم خطيب بود و هم نويسنده. بالأخره به تمام معنى يك انسان كامل بود با همۀ زيباييهايش (جاذبه و دافعه علی(ع)، ۱۲).
🔸 على(ع) يك شخصيت جامع الاضداد است، كلامش هم جامع الاضداد است. در كلامش عرفان هست در اوج عرفان، فلسفه هست در اوج فلسفه، آزادىخواهى هست در اوج آزادىخواهى، حماسه هست در اوج حماسه، اخلاق هست در اوج اخلاق. نهج البلاغه مثل خود على، جامع است (انسان کامل، ۱۵۸).
🔹 على عليه السلام انسان كامل است، براى اينكه «همۀ ارزشهاى انسانى»، «در حد اعلى» و بهطور «هماهنگ» در او رشد كرده است (انسان کامل، ۳۵)
🔸 كلماتى كه از على عليه السلام صادر شده است، ممكن نيست مگر از كسى كه تمام مراحل سير و سلوك را عملاً طى كرده باشد و از رموز آن كاملاً آگاه باشد (خطابههای اخلاقی، ۲:۳۹).
🔹 حب على(ع) يعنى عشق به يك روح متعادل متوازن، عشق به انسان كامل، عشق به كمال انسانيت، عشق به آنچه خدا و پيغمبر به آن دعوت مىكنند (فلسفه اخلاق، ۹۹).
🔸 از خصوصيات زندگى على عليه السلام اين است كه عواطف اجتماعى آن حضرت صد در صد جنبۀ عقلانى و منطقى داشت و صرفاً جنبۀ احساساتى نداشت كه مثل اعراب جاهليت كه سخا و كرم مىكردند عارى از منطق باشد. مثلاً على در مواقعى سخت مىگرفت و در مواردى سست مىگرفت و همۀ اينها موافق با نظم و حساب و منطق اجتماعى بود. على چاه «ابى نيزر» را كه به دست خود كنده بود وقف كرد و يا قرص نانى كه با زحمت بازو به دست آورده بود به مسكين و يتيم و اسير داد، ولى حاضر نشد از بيت المال مسلمين دينارى و درهمى به عقيل برادرش بدهد (یادداشتها، ۹:۲۱۸).
🔹 على عليه السلام به مدائن رسيد. عدهاى از دهقانها شروع كردند به دويدن در جلو مركب آن حضرت. فرمود: چرا اين كار را مىكنيد؟ گفتند: اين يك نوع احترامى است كه ما از بزرگان خويش مىكنيم. فرمود: اين كار را نكنيد. اين كار براى شما ذلت است و براى امير شما هم هيچ فايدهاى دربر ندارد (خطابههای اخلاقی، ۲:۲۲).
🔻 کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در ایتا، تلگرام و سروش👇
eitaa.com/motahari_ir
t.me/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
📜
✨ خاطره ای تکان دهنده از استاد شفیعی کدکنی ✨
نزدیکی های عید بود،
من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم،
صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم،
از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...
(استادکدکنی حالا خودش هم گریه می کند و تعریف میکند...)
پدرم بود،
مادر هم او را آرام می کرد،
می گفت:
آقا! خدا بزرگ است،
خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!...
اما پدر گفت:
خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند،
نباید فکر کنند که ما........ 😔
حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم
دست کردم توی جیبم،
100 تومان بود
کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم
روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم.
آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قدشان....
پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد؛
10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد.
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس.
بعد از کلاس،
آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛
رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.
گفتم: این چیست؟
گفت: "باز کنید؛ می فهمید".
باز کردم، 900 تومان پول نقد بود!
گفتم: این برای چیست؟
گفت: "از مرکز آمده است؛
در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛
برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟!
فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان!
مدیر گفت: از کجا می دانی؟
کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.
در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام میگیرد و خبرش را به من می دهد.
روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس،
آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم،
درست گفتی!
هزار تومان بوده نه نهصد تومان!
آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود
که خودم رفتم از او گرفتم؛
اما برای دادنش یک شرط دارم...
گفتم: "چه شرطی؟"
گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟!
گفتم: هیچ، فقط شنیده بودم که خدا ده برابر کار خیرت را به تو بر می گرداند،
گمان کردم شاید درست باشد...!!
لینک کانال ثروت با قرآن 📿👇
📖@servat_quran📿
.
✳️ انتشار شصت و پنجمین اثر استاد علی نصیری با عنوان «شناختنامه قرآن»
به لطف الهی اثر جدید استاد علی نصیری با عنوان «شناختنامه قرآن» از سوی انتشارت وحی و خرد وابسته به موسسه معارف وحی و خرد انتشار یافت.
در بخشی از مقدمه این کتاب چنین آمده است:
قرآن را بايد تنها نامه پاک و پيراسته خداوند به بشريت دانست که خداوند در آن با زباني دلنشين و جذاب و با پيامي از سر مهر و منطق با بندگان خود به گفتگو پرداخته و روشني و تاريکي، هدايت و ضلالت را در آن بازشناسانده و هر چه آن چه زمينه سعادت آدميان را فراهم آورده يا باعث نگونساري آنان ميشود را تبيين کرده است. کتابي از ناحيه خداوندي که همه هستي و انسان را آفريده و به تمام زواياي آشکار و پنهان عالم خبر دارد و به نيکي ميداند که رخنههاي وجود آدميان در کجاست و آنان از چه زمينهها و بسترها آسيب ميبينند و در ورطه هلاکت گرفتار ميشوند.
قرآن را از اين جهت ميتوان به بروشوري تشبيه کرد که کمپانيهاي مختلف به هنگام عرضه کالاهاي توليد شده خود در اختيار مصرف کنندگان قرار ميدهند و تاکيد ميکنند که لازم است پيش از استفاده و گشودن آن کالا، آن بروشور مطالعه شود.
کوشش چند هزار ساله بشر به نيکي نشان داده که عقل و علم انساني قادر به پاسخگويي به پرسشهايي در باره آغاز، ماهيت و گستره کنوني عالم و پايان آن نيست؛ زيرا آنها را بايد از نوعي ديگر دانست که با عقل کنکاشگر و با سرانگشت حسّ و تجربه فراچنگ نميآيد و تنها راه يافتن پاسخ به اين دست از پرسشهاي بسيار مهم رهنمون وحي است؛ يعني بايد خود خداوند که صاحب اين عالم و مالک کمپاني آفرينش است و همان کسي است که انسان و عالم را آفريده، لب به سخن گشايد و پرده از اسرار کنار زند.
اين کار به کاملترين و جامعترين وجه در قرآن انجام گرفته است؛ از اين جهت قرآن خود را کتابي جامع معرفي ميکند که در آن همه امور تبيين شده و چيزي از نيازهاي آدميان براي راهيابي به سعادت در آن فروگذار نشده است.
اهميت وجود چنين کتاب آسماني در دوران ما زماني آشکار ميشود که دريابيم جهان گستردهترين تحولات در عرصه علم و دين را تجربه ميکند. در عرصه علم بسياري بهدرستي عصر ما را عصر انفجار اطلاعات مينامند؛ دوراني که مرزها و فاصلههاي طولاني جغرافيايي با کمک ابزارهايي همچون ماهواره و اينترنت به حداقل ممکن کاهش يافته و جهان پهناور ديروز به دهکده و بلکه به تعبيير ديگر انديش وران به خانهاي جهاني تبديل شده است و در سايه لطف بيکران الهي، عموم تفکرات الحادي از رونق افتاده و شماري از آنها به تاريخ سپرده شدند و جهان بازگشت به دين و اخلاق را تجربه ميکند.
اقبال روز افزون مردم به مراکز پرستش اعم از مسجد، کليسا، کنيسه و معبد و نيز ظهور معنويتهاي نوگرا که البته با آفاتي روبرو هستند، همگي از موج خدا گروي و آخرت باوري در ميان جهانيان حکايت دارد.
باري، انسان امروز تشنه حقيقت و معنويت است، با اين حال نميداند که کشتي ايمان و باور خود را در ساحل کدام دين و آيين پهلو زند. از اين جا ميتوان به اهميت قرآن به عنوان تنها کتاب آسماني دست نخورده پي برد که ميتواند اسلام به عنوان کاملترين دين در ميان دوازده دين زنده کنوني دنيا به جهانيان معرفي کند.
بهرغم برخورداري قرآن از جايگاه رفيع هدايت آدميان، اين کتاب همان گونه که خود اعلام کرده حتي در ميان مسلمانان مهجور است و عموماً از آن به هنگام ازدواج، خريد خانه و بر سر گور مردگان، براي تبرک و تيمن بهره ميگيرند.
مردم از اين جهت بسان بندگاني ميمانند که نامه مولاي خود را بر بالاي طاقچهاي گذاشته و هر روز در برابر آن کرنش کرده و آن را ميبوسند، در حالي که در آن اعلام شده که آنان آزاداند و آنان به خود زحمت گشودن آن را نميدهند تا خود را از يوغ بندگي آزاد کنند.
اين کتاب که برگرفته اي از کتاب «علوم قرآني» نگارنده است، در ده فصل سامان يافته و مهم ترين اطلاعات در باره قرآن در اختيار علاقه مندان قرار گرفته است.
از خداوند فيض گستر بهخاطر به فرجام رسيدن اين پژوهش سپاسگزاري ميکنم و از ساحت او ميطلبم که اين کتاب زمينه آشنايي عميقتر عموم مخاطبان را با قرآن فراهم آورد و در پي آن به ما توفيق پايبندي به آموزههاي بلند آن را ارزاني دارد.
«أَللهُمَّ ارْزُقْني تِلاوَتَهُ عَلي طاعَتِکَ
آناءَ اللّيلِ وَ أَطْرافَ النَّهارِ»
علي نصيري
20/6/1402
برای تهیه نسخه الکترونیک کتاب «شناختنامه قرآن» به آدرس ذیل مراجعه فرمایید:
https://taaghche.com/book/214045/
🆔 @nasirigilani_ir
🌐 www.maref.ir
شناختنامه قرآن.jpg
10.9K
✳️ برای تهیه نسخه الکترونیک کتاب «شناختنامه قرآن» به آدرس ذیل مراجعه فرمایید:
https://taaghche.com/book/214045/
🆔 @nasirigilani_ir
🌐 www.maref.ir
✳️ تفسیر حدیث: تَتَوَاضَعُوا بَعْدِي فِي النَّاسِ كَتَوَاضُعِي لَكُمْ
6 - وبِهَذَا الإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ رَفَعَه قَالَ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ (ع) يَا مَعْشَرَ الْحَوَارِيِّينَ لِي إِلَيْكُمْ حَاجَةٌ اقْضُوهَا لِي قَالُوا قُضِيَتْ حَاجَتُكَ يَا رُوحَ اللَّه فَقَامَ فَغَسَلَ أَقْدَامَهُمْ فَقَالُوا كُنَّا نَحْنُ أَحَقَّ بِهَذَا يَا رُوحَ اللَّه فَقَالَ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالْخِدْمَةِ الْعَالِمُ إِنَّمَا تَوَاضَعْتُ هَكَذَا لِكَيْمَا تَتَوَاضَعُوا بَعْدِي فِي النَّاسِ كَتَوَاضُعِي لَكُمْ ثُمَّ قَالَ عِيسَى ع بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِكْمَةُ لَا بِالتَّكَبُّرِ وكَذَلِكَ فِي السَّهْلِ يَنْبُتُ الزَّرْعُ لَا فِي الْجَبَلِ
...
ماجرای شستن پای حواریان توسط عیسی (ع) در انجیل مسیحیان بازتاب یافته است که در این جا متن انجیل یوحنا را ذکر می کنیم:
«عیسی با اینكه میدانست كه پدر همه چیز را به دست او داده است و از نزد خدا آمده و به جانب خدا میرود 4 از شام برخاست و جامة خود را بیرون كرد و دستمالی گرفته به كمر بست. 5 پس آب در لگن ریخته شروع كرد به شستن پایهای شاگردان و خشكانیدن آنها با دستمالی كه بر كمر داشت. 6 پس چون به شمعون پطرس رسید او به وی گفت: “ای سرور تو پایهای مرا میشویی؟” 7 عیسی در جواب وی گفت: “آنچه من میكنم الآن تو نمیدانی لكن بعد خواهی فهمید.” 8 پطرس به او گفت: “پایهای مرا هرگز نخواهی شست.” عیسی او را جواب داد: “اگر تو را نشویم تو را با من نصیبی نیست.” 9 شمعون پطرس گفت: “ای سرور نه پایهای مرا و بس بلكه دستها و سر مرا نیز.” 10 عیسی بدو گفت: “كسی كه غسل یافت محتاج نیست مگر به شستن پایها بلكه تمام او پاك است. و شما پاك هستید لكن نه همه.” 11 زیرا كه تسلیم كنندة خود را میدانست و از این جهت گفت: “همگی شما پاك نیستید.” 12 و چون پایهای ایشان را شست رخت خود را گرفته باز بنشست و بدیشان گفت: “آیا فهمیدید آنچه به شما كردم؟ 13 شما مرا استاد و سرور میخوانید و خوب میگویید زیرا كه چنین هستم. 14 پس اگر من كه سرور و معلّم هستم پایهای شما را شستم بر شما نیز واجب است كه پایهای یكدیگر را بشویید. 15 زیرا به شما نمونهای دادم تا چنانكه من با شما كردم شما نیز بكنید. 16 آمینآمین به شما میگویم غلام بزرگتر از سروری خود نیست ونه رسول از فرستندة خود. 17 هرگاه این را دانستید خوشابحال شما اگر آنرا به عمل آرید.» (انجیل یوحنا، فصل 13، آیات 4 – 17)
از مقایسه میان آن چه در کافی شریف بازتاب یافت با آن چه با تفصیل در انجیل یوحنا انعکاس یافته می توان شبهات های ذیل را میان آنها برشمرد:
یک؛ بر اساس آن چه در انجیل یوحنا آمده که نظیر آن در برخی یگر از اناجیل نیز گزارش شده است، آن چه رخ داد، شستن پای حواریان توسط عیسی مسیح (ع) بود و نه بوسیدن آنها و این امر قرائت رایج کافی شریف شریف که در آن در فراز «فَقَامَ فَغَسَلَ أَقْدَامَهُمْ» واژه «فغسل» آمده را تقویت می کند.
دو؛ در انجیل یوحنا نیز همصدا با کافی شریف تاکید می شود که عیسی (ع) کار شستن پا را علی رغم میل حواریون انجام داد و هدف ایشان تعلیم تواضع به آنان بوده است.
سه؛ طبق هر دو کتاب عیسی (ع) نخست هدف خود از شستن پای حواریان را بیان نفرمود، بلکه در پایان توضیح داد که مقصود ایشان تعلیم تواضع به انان بوده است.
چهار؛ از آن چه در کافی شریف و نیز انجیل یوحنا به یکصدا بازتاب یافته است، بر می آید مقصود حضرت عیسی (ع) خصوص شستن پا نبود، بلکه این کار نمادین نشانه ای بود از بالاترین سطح تواضع استاد و بلکه هر فردی که از مرتبه برتری نسبت به زیردستان خود برخوردار است. فقره «به شما میگویم غلام بزرگتر از سروری خود نیست ونه رسول از فرستندة خود» در انجیل یوحنا ناظر به این نکته است.
به رغم این شباهت ها در نقل داستان شستن پای حواریان، میان این دو منبع تفاوت هایی هم دیده می شود که عبارتند از:
یک؛ ماجرا در انجیل یوحنا با تفصیل آمده است، اما در گزارش کافی کوتاه است و البته این امر طبیعی است؛ زیرا سبک اناجیل بیان تفصیلی حوادث زندگانی حضرت عیسی است.
دو؛ در انجیل یوحنا افزون بر شستن پای حواریان از خشک کرد آنها نیز گفتگو شده است، اما در کافی شریف فقط به شستن پای آنان اشاره شده است.
سه؛ گفتار پایانی حضرت عیسی (ع) خطاب به حواریان که در کافی شریف بازتاب یافته است: «ثُمَّ قَالَ عِيسَى (ع) بِالتَّوَاضُعِ تُعْمَرُ الْحِكْمَةُ لَا بِالتَّكَبُّرِ وكَذَلِكَ فِي السَّهْلِ يَنْبُتُ الزَّرْعُ لَا فِي الْجَبَلِ» در اناجیل وجود ندارد و نقطه قوت نقل قول کافی شریف است؛ زیرا با بیانی بسیار لطیف رفتار نمادین حضرت عیسی (ع) را مدلل و مبین ساخت.
برگرفته از کتاب «تفسیر برگزیده کافی شریف» اثر استاد علی نصیری
🆔 @nasirigilani_ir
🌐 www.maref.ir
هدایت شده از افوض امری الی الله
💢 ضرورت اصلاح دیدگاه و تحول بینش در حوزه های علمیه/ متقدسین مانع می شوند
🚫 اصلاح دیدگاه و تلقی صحیح از علم و روش علمی و به کارگیری علوم و فنون روز برای تبلیغ دین و بیان تکالیف حکمرانی مسوولانه و تبیین نظریه سعادت و پاسخ به نیازهای صادق مردم و کشور از امور ضروری است.
🔺 گاهی امور بدیهی و اساسی در حوزه های علمیه با استدلال به اینکه متقدسین اعتراض می کنند(!!) ترک می شود در حالی که به جای انفعال باید فعال عمل کنیم و اثر گذار باشیم.
💯 گرچه به برکت نظام جمهوری اسلامی، تحولات بزرگی در حوزه ها صورت گرفته است اما هنوز صدها مساله در خصوص چگونگی حکمرانی و مسولیت و مبانی قدرت و سیاست و مسایل جدید مربوط به حکومت در حوزه الهیات و فقه اکبر و فقه احکام وجود دارد که حوزه ها باید تکلیف آن را روشن نمایند.
🔹 مرحوم آیت الله سید رضی شیرازی می گوید:
[سالها قبل] به مناسبت فوت مرحوم آقا ميرزا عبدالهادي شيرازي، به عتبات مشرف شدم. خدمت آيتالله خويي رسيدم. در اين باره با ايشان، صحبت مفصّلي كردم. از جمله: از ايشان سوال كردم: فايده حوزه چيست؟
📚 ايشان با تعجب پرسيد: «اين چه سوالي است؟» اشاره كرد به آقا سيد علاءالدين بحرالعلوم، كه در آن جلسه حضور داشت و گفت: «فايدهاش، تربيت دهها نفر مانند ايشان و نوشتن كتابها و تقريرها و ...»
🔊 گفتم: پاسخ سوال من داده نشده. با اين همه كه فرموديد؛ ما چند نفر داريم كه بتواند اسلام را در دنيا، به صورت منطقي و درست تبليغ كند؟
فرمود: «زياد هستند.»
گفتم: «ممكن است نام ببريد.»
🖋 فرمود: «آقا سيد محمدباقر صدر، شيخ محمدرضا مظفر» ... ايشان، ديگر اسم كسي را نبردند.
⁉️ گفتم: آيا اين افراد را برنامة حوزه تربيت كرده است، يا خودشان انگيزه داشتهاند؟
فرمود: «خودشان برنامه داشتهاند.»
گفتم: كار خوبي كردهاند؟
فرمود: «بله»
گفتم: پس چرا شما آن را تعقيب نميكنيد؟
فرمود: «نميشود»
⭕️ گفتم: شما آقاي طباطبائي را ميشناسيد؟
فرمود: «بله، از رفقاست.»
گفتم: ايشان در قم همين روش را دارند. ايشان افرادي را كه پاسخگوي نياز زمان باشند، تربيت ميكند، به جاي متخصص شدن در فقه و اصول.
فرمود: « ايشان تك است و خود را تضحيه (قربانی) كرده است.»
❌ گفتم: پس ما از نجف مأيوس باشيم.
فرمود: «نه. من به سهم خود، حاضرم هرچه را شما بگوييد، انجام دهم؛ ولي، مانعي وجود دارد و آن، متقدسين هستند. يك وقتي ما خواستيم يكي از همين افرادي را كه اهل تحقيق و نوشتن مقاله دربارة مسائل روز بود، [منظور ايشان آقاي محمدتقي جعفري بود] كمك كنيم و مورد تشويق قرار بدهيم، مورد اعتراض برخي از اين متقدّسين واقع شديم، به طوري كه گفتند: سهم امام را در ترويج غيرفقه و اصول به كار ميبرد!»
🔀 بسیاری از امور مهم در حوزه قم و نجف با همین اعتراض ها ترک شده است؛ در حالی که همه می دانند این مخالفت ها دلیل نمی باشد و باید به اصلاح دیدگاه و تحول بینش بپردازیم.
✍️ محمد جواد حیدری، عضو هیات علمی گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه قم
🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه
@hokmrani_masoulaneh
گنجور » مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳
https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh1393
ضرورت باز خوانی احادیث پزشکی
اسلام دین کامل وتامین کننده سلامت وسعادت انسان است سلامت از نگاه اسلام به دو حوزه سلامت روحی و سلامت جسمی تقسیم میشود، روایات طبی نیز ناظر به این دو حوزه صادر شدهاند.
از آن جا که هدف آموزههای وحیانی اسلام هدایت و تربیت آدمیان است که بالطبع با مقوله روح و روان آنان به عنوان ماهیت اصلی وجود انسان، سر و کار دارد و از این جهت بدن انسان از محدوده این هدف خارج است، آن بخش از طب و درمان که با بدن انسان سر و کار دارد، خارج از قلمروی دین قلمداد میگردد و بازتاب آنها در آموزههای دینی از باب ارتباط بدن با روان است.
روایات طبی بسان سایر روایات به شمار میروند و از این جهت در اعتبار سنجی آنها باید از روش بررسی صدوری و متنی بهره جست. بر این اساس آن دست از روایات طبی وپزشکی که در منابع معتبر بازتاب یافته و دارای صحت صدور بوده و متن آنها با دستاوردهای قطعی علم مخالفت نداشته باشند، صحیح و قابل استناد خواهند بود.
چهار؛ روایات طبی با فرض صحت صدور از معصومان، دارای اعتبار و حجیت بوده و شبهه راهیافت خطا در آنها از هر جهت مردود است
متن کامل مناجات شعبانیه با ترجمه + فایل pdf | فضیلت ماه شعبان
ایین تعامل با خداوند کریم
https://salamdonya.com/religious/shabaniyah-munajat-prayer
عنوان: قاعدهی اختلال نظام و پیوند آن با نظریهی سعادت در نظامهای فقهی و حقوقی
چکیده: قاعدهی «وجوب حفظ نظام و حرمت اخلال به آن» از اصول بنیادین فقه اسلامی است که در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی کاربرد دارد. طبق این قاعده، هرگونه اختلال در نظم جامعه و محیط زیست نه تنها حرام است، بلکه مستوجب مسئولیتهای مدنی و کیفری میباشد. اختلال در نظامهای مختلف، بهویژه در حوزهی سلامت و سعادت انسان، میتواند تهدیدات جدی برای سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد کند. بنابراین، تحقق سعادت فردی و اجتماعی بهطور مستقیم وابسته به حفظ یک نظام منظم و متوازن در عرصههای مختلف است.
آلودگی محیط زیست، بیعدالتی اجتماعی و آسیبهای اقتصادی از جمله عواملی هستند که نظم جامعه را مختل کرده و مسیر سعادت انسانی را با چالشهای جدی مواجه میسازند. از این رو، دولتها و نهادهای حاکمیتی باید تمام امکانات خود را برای تأمین نظام سلامت و سعادت انسان بسیج کنند. این سیاستگذاریها باید بر مبنای قاعدهی «حفظ نظام» تنظیم شوند تا علاوه بر تأمین سلامت جسمانی، عدالت اجتماعی و رفاه عمومی نیز بهطور همزمان تحقق یابند.
بر اساس این قاعده، مسؤولیتهای مدنی و کیفری برای افرادی که بهطور عمدی یا از روی کوتاهی موجب اختلال در نظام محیط زیست هوا وفضا واب وخاک وطبیعت می گردند سلامت و سعادت جامعه را مختل می کنند، ضروری است در زمینههای آلودگی محیط زیست، کمبود امکانات بهداشتی و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، تدوین قوانینی با ضمانت اجرایی قوی لازم است تا از این اختلالات پیشگیری شود.
کشوری که در اندیشه توسعه وپیشرفت به سر می برد نخست باید به توسعه در اندیشه نائل گردد واز نظام سلامت وسعادت حفاظت نماید واین مهم امکان ندارد مگر انکه به طراحی نظام محیط زیست پایدار وحفاظت از ان بپردازد واز هرچه موجب اختلال نظام محیط زیست هوا وفضا ودریا واب وخاک وجنگل ومنابع طبیعی می گردد پیشگیری نماید
این پژوهش نشان میدهد که برای حفظ نظام و سعادت انسان، باید سیاستها و قوانین بهطور جامع و یکپارچه به حوزههای سلامت جسمانی، روانی، اجتماعی و زیستمحیطی توجه داشته باشند. تنها در این صورت است که میتوان به جامعهای سالم و توسعهای متوازن دست یافت، جایی که سعادت فردی و اجتماعی در پیوند با حفظ نظم اجتماعی و زیستمحیطی قرار گیرد
محمد جواد حیدری ۲۴بهمن ۱۴۰۳
واژگان کلیدی: اختلال نظام، حفظ نظام، فقه اسلامی، نظریهی سعادت، سلامت عمومی، مسئولیت مدنی و کیفری، آلودگی محیط زیست.