سلام دوستان 💐
امروز اول ماه هست،
لطفا به نیت همه مومنان، رهبر انقلاب، جبهه مقاومت، مردم #غزه و #فلسطین نماز اول ماه که برای سلامتی هست رو بخونیم و صدقه بدیم .
پیروزی #طوفان_الاقصی صلوات
در مورد نماز اول هر ماه قمری که کیفیت خواندن آن گفته شد حجت الاسلام الهی از اساتید اخلاق بسیار بزرگوار حوزه علمیه قم می فرمودند:
همین نماز(نماز اول ماه) را یکبار دیگر برای سلامتی خانواده و فرزندان خود به این صورت بخوانید:
دو رکعت،در رکعت اول بعد از حمد،یک مرتبه سوره توحید
و در رکعت دوم،بعد از حمد،یک مرتبه سوره قدر خوانده شود
🌖به عزت و جلالم سوگند قطع میکنم امید بنده ایی را که به غیر من امید بسته🌖
حدیث قدسی
┅┅┅┅┅✧❁🕋❁✧┅┅┅┅┅
𝗧𝗵𝗲 𝗼𝗳𝗳𝗶𝗰𝗶𝗮𝗹 𝗰𝗵𝗮𝗻𝗻𝗲𝗹 𝗼𝗳 𝗲𝗵𝘀𝗮𝗻 𝘆𝗮𝘀𝗶𝗻'𝘀 𝗳𝗮𝗻𝘀 𝗶𝗻 𝗲𝗶𝘁𝗮𝗮
📅 Date: 1402/9/24
استاد فاطمی نیا:
🌷 هرکس در روی زمین درحال راه رفتن است ، به صدقه سرحضرت زهرا (سلام الله علیها) است. هر کجا هستی ، سر سفره حضرت زهرا (سلام الله علیها) هستی.
✨آیت الله مجتبی تهرانی (ره):
اگر میخواهی صدقه بدهی، همین طوری صدقه نده؛ زرنگ باش، حواست جمع باشد.
صدقه را از طـرف امـام رضـــا(ع)
بــرای سـلامتی وظهور امام زمـان(عج) بـده!
این جوری برای دو معصوم است؛
دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد،
ممکن نیست خداوند این صدقه تو را رد کند. توهم اینجا حق واسطهگریات را میگیری.
تو واسطهای و همین حق واسطهگری است
که اجازه میدهد تو به مراحل خاص برسی.
🔴 صدقه اول ماه فراموش نشود
🔺صدقه دادن به قصد سلامتی امام
🔺 صدقه دادن به نیابت از #امام_زمان
محبان مهدی
💦⛈💦⛈💦⛈ #قسمت_سی ام ♥️عشق پایدار♥️ برای امدن بابا لحظه شماری میکردم, بعضی وقتا از, حس عشقی پنهان س
💦⛈💦⛈💦⛈
#قسمت_سی_و_یکم
♥️عشق پایدار♥️
فاطمه وخاله که در کمتراز,دقیقه به اوضاع واحوال ما پی بردندوفهمیدند که چه خبراست وچه کسی خواستگاری کرده و...فلطمه که خیلی با من جورد وبه غیر از دخترخاله بودن رفیقهای صمیمی هم بودیم, انگاری دلش برام سوخته بود امد داخل اتاق ومیخواست بیاد کنارم وبه نوعی دلداریم بدهد که ناگاه خاله دستش راکشید وگفت:کنار این دختره ی پررو نرو...میترسم تورا هم از راه به در کند وبا نگاهی خصمانه به صورتم خیره شد
چون نمیدانستم به چه گناهی,مجازات میشم ,صدا زدم گفتم:چیه خاله ,حالا من شدم دختره ی پررو؟؟!!به خاطراینکه خواستگاربرام اومده وسر پسرت بی کلاه مونده پررو شدم؟؟بگو که قصد داشتی منو برا جلالت لقمه بگیری وحالا یکی دیگه ,بهتر ودهن پرکن تر از پسر یک لاقبا وبداخلاقت پا پیش,گذاشته سوختی ومن شدم پررو وراه به درکن اره؟؟
خاله با خشم فریاد زد:پسر من با اون ادم کش ها قابل قیاس نیست.
گفتم:یا حضرت عباس ,ازکی خواستگاری مساوی با ادمکشی شده؟؟پس یه مشت ادمکش دورم راگرفتن وخبرندارم...
ناگاه دست خاله بالا رفت تا به صورتم بزند,دستش راتوهواگرفتم وگفتم:دیگه نشد,مامانم نیستی که بزارم کتکم بزنی,تااینجا هم احترام خالگی وبزرگتر یودنت را نگه داشتم..
با این حرف من انگار عقده دل خاله باز شدو چشماش رابست ودهانش رابازکرد:دختره ی کله خوار,مادربیچارت تنگ قبرستانه ,کدوم مادر تو اگه قدم داشتی مادرت را زیر خاک گور نمیکردی...
خدای من ,این چی میگفت؟؟مادر من که زنده است؟؟
خاله بی توجه به حال من بی رحمانه گفت وگفت...
ازعشق یوسف میرزا,از مرگ عبدالله از دربه دری ,عزیز وبتول,از مرگ مادرجوانمرگم ازرفتن ماه بی بی واز دربه دری پدر وبرادرم,داستانهای قذیمی را که سالیان سال در دل مدفون کرده بود را اشکار کرد و وقتی همچی راتمام وکمال گفت از اتاق بیرون زد,صدای گریه ی مادرم یاهمون خاله صغری رامیشنیدم ,حال خودم بدتراز او بود,پناه بردم به قران ,همون قرانی که حالا میفهمیدم یادگار پدرم اقاعزیز بود.
سرم راگذاشتم روی قران اشک ریختم....گریه کردم....ضجه زدم و....دیگه چیزی نفهمیدم .......
ادامه دارد.....
#براساس واقعیت #داستان
▪کُپی برداری بدون ذکر نام نویسنده حَرام اَست
🌿🍁🍂🍁🌿
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی