eitaa logo
محبان مهدی
1.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
141 فایل
یا بن الحسن دستانمان به سوی تو دراز شده با لطفت دستگیرمان باش✨ ما منتظران حضرت یار هستیم 🪷 اللهم بارک لمولانا یا صاحب الزمان 💚 «کپی مطالب با ذکر صلوات برای فرج بلامانع هستش » نظرات و سوالهای خود رو به آیدی زیر بفرست https://eitaa.com/zlotfi80
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 🥀از ما زمینیان به شما آسمان ، سلام مولای دلشکسته، امام زمان سلام... 🥀این روزها هزار و دو چندان شکسته ای حالا کجای روضه‌ی مادر نشسته ای؟... 🏴سلام بر تو ای مولایی که خدا و خلق خدا در انتظار قیام تو اند. سلام بر تو و بر آن روزی‌که انتقام حرمت شکسته مادر را خواهی ستاند.🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
020.mp3
14.84M
🟣📝خانواده موفق 💠قسمت هفدهم 🎤دکتر سعید 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبان مهدی
🌺 سبک زندگی قرآنی :🌺 🍂 رسول خدا را اذیت نکنید. 🍂 🔸إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ل
🌺 سبک زندگی قرآنی :🌺 🍂 نمازِ خوب بخوانید. 🍂 🔶اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ (عنکبوت/۴۵) 💥نقش اصلاحى نماز در فرد و جامعه حدسى و پيشنهادى نيست، بلكه قطعى است. «اِنّ الصّلاة» (البته به شرطی که واقعا نماز باشد!) 🍁اگر نمازِ انسان، او را از فحشا و منكر باز نداشت، بايد در قبولى نماز خود شك كند. ✅مام صادق عليه السلام فرمود: هر كسى دوست دارد قبولى يا ردّ نمازش را بداند، ببيند نمازش او را از فحشا و منكر باز داشته است يا نه. 💫سپس امام عليه السلام فرمود: "فبقدر ما منعته قبلت منه" به اندازه اى كه نماز، انسان را از منكرات باز مى دارد، به همان اندازه قبول مى شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکمت های ۱۷۲_۱۷۱.mp3
17.34M
📌 📒با موضوع: 📆 ۲۴ آذر ۱۴۰۲ 🎤 با سخنرانی: ❇️روزانه 15 دقیقه از کلام امیر لذت ببریم و دیگران را نیز دعوت کنیم تا در ثوابش شریک شویم.🌺 👇👇لیـــــــــنک دعوت 👇 📤 https://eitaa.com/mahdavi_arfae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟✤ 🔰 دعاها و زیارت روزانه 🎬(جهت مشاهده صوت و متن و پی دی اف دعاها و زیارت نامه ها لینک‌های آبی‌رنگ زیر را انتخاب نمایید) 1⃣متن و صوت زیارت روز دوشنبه https://eitaa.com/delneshinha/18225 2⃣ متن و صوت دعای روز دو شنبه https://eitaa.com/delneshinha/18219 3⃣ مجموع دعاهای عهد https://eitaa.com/delneshinha/21637 4⃣ متن و مجموعه صوت های زیارت عاشورا https://eitaa.com/delneshinha/25009 5⃣ متن و مجموعه صوت های حدیث کساء https://eitaa.com/delneshinha/17177 6⃣متن و ترتیل و تحدیر سوره یاسین https://eitaa.com/delneshinha/21402 7⃣ متن و مجموعه صوت های دعای هفتم صحیفه سجادیه https://eitaa.com/delneshinha/18438 8⃣مجموع دعاهای امام زمان عجل الله https://eitaa.com/delneshinha/22432 9⃣ متن و تحدیر و ترتیل و ترجمه سی جز قران قاریان بین المللی https://eitaa.com/delneshinha/21182 💠فهرست تحدیر (تندخوانی) ، ترتیل و متن و ترجمه صوتی سوره های قران با صدای قاریان بین اللملی در کانال صوتهای دلنشین https://eitaa.com/delneshinha/28127 0⃣1⃣ دعاهای صحیفه سجادیه https://eitaa.com/delneshinha/19608 1⃣1⃣زیارت نامه و صلوات خاصه و نماز آقا حسن علیه السلام https://eitaa.com/delneshinha/15934 2⃣1⃣زیارت نامه و صلوات خاصه و نماز امام حسین علیه السلام https://eitaa.com/delneshinha/19830 3⃣1⃣نماز روز دوشنبه https://eitaa.com/Mohebannemahdi/16119 4⃣1⃣ لیست مجموعه سخنرانی های اساتید https://eitaa.com/delneshinha/26316 5⃣1⃣لیست مجموعه دعاهای صحیفه سجادیه (متن و صوت و ترجمه فارسی) https://eitaa.com/delneshinha/29109 📌با نشر لینکهای گذاشته شده در‌ گروه هاتون در ثواب نشر دعاها شریک باشین ┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄ 🌍صوتهای دلنشین کوثر https://eitaa.com/delneshinha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبان مهدی
#قسمت_چهلم ♥️عــشـــق پـــایـــدار♥️ به خانه که رسیدم ,هزاران فکر در مخیله ام به جنب وجوش امد وبرا
❤️عشــــق پـــــایـــدار♥️ بعداز روزها چشم انتظاری ویک خداحافظی جانسوز,از,خاله صغری راهی قم شدیم اما به خاله سپردم که به خاله کبری وبچه هاش نگه که ما کجا میریم وبه خاله صغری هم قول دادم اگر شرایط بر وفق مراد بود به ادرسشان براش نامه بنویسم وخبری از خودم به او بدهم ومن میدانستم شرایط طوریست که شاید تااخر عمرم نتوانم خبری به خاله صغری که جای مادرم را داشت بدهم واین به خاطر حفظ زندگی ام وحفظ بچه ای که در راه داشتم بود وبس بالاخره بعداز چندین ساعت خسته کننده سفر به شهرقم رسیدیم,شهر آب وآیینه,شهر حرم وکرم,شهردین,شهر مردان راستین.... وتا چشمم به گنبد عمه جانم افتاد تمام خستگی سفر وحال بدم بر باد رفت.. رفتیم خانه ی عباس,خونه ی عباس ,خونه ای کوچک وخشتی اما خیلی باصفا ,با چهاراتاق تودرتوبود,زهرا همسر برادرم زنی باایمان وبسیارمهربان سه تاپسرقدونیم قد به نامهای,محمد,علی,حسین داشت. ازبودن کنارخانواده ام لذتی غیرقابل وصف میبردم,زهرا زنی بود که درسیاست هم فعالیتهای زیادی میکردوکم کم باعث شد من هم پام به این عرصه بازبشه,با اینکه بارداربودم اما خودم را از تب وتا نمی انداختم ,شبها اعلامیه هایی راکه داداش میاورد بادست مینوشتم وزهرا زحمت پخششون رامیکشید,پدرم بعداز یک ماه پرس وجو وبا کمک عباس ودوستاش یه خونه ی جم وجور نزدیک حرم خرید وما رسما ساکن قم شدیم. آخ چه کیفی داشت هرروز نمازت راتوحرم بی بی بخونی,هروقت دلگیرازاین دنیا میشی با دلگویه هایت درحرم ,سبک وسبک بشی.... عباس خیلی وقتا برای تبلیغ وپخش سخنان امام خمینی درسفر بود,مخفیانه میامد ومخفیانه میرفت, به خودم میبالیدم به داشتن چنین خانواده ای وچنین پدروبرادری.... پدرم هم دست کمی از عباس نداشت از بیست وچهارساعت ,بیست وسه ساعتش را درزیرزمینی نزدیک حرم برای چاپ.وتکثیر اعلامیه بودند. ماه اخر بارداریم بود,اوضاع کشور بهم ریخته بود هرشب حکومت نظامی بود,جوانها هرروز مثل برگ پاییزی برزمین میریختند,دیگه روز میگذشت پدرم رانمیدیدم ,به خاطر حالم به خانه ی عباس رفتم,اوضاع انجا هم همینطور بود ,عباس,شب وروز نداشت مدام درامد ورفت.یک شب که نه عباس,بود ونه پدر,دردی جانکاه بروجودم مستولی شد,زهرا که سه بارتجربه ی بارداری راداشت ,بچه ها راسپرد دست مادرش که خانه شان دیواربه دیوارهم بود.وباهم راهی بیمارستان شدیم.... ادامه دارد واقعیت 💦⛈💦⛈💦⛈
محبان مهدی
#قسمت_چهل_و_یکم ❤️عشــــق پـــــایـــدار♥️ بعداز روزها چشم انتظاری ویک خداحافظی جانسوز,از,خاله صغر
♥️عــشــــق پـــــایــــدار♥️ دردی سخت وجانکاه بود اما وقتی به این فکر میکردم که قرار است موجود شیرینی را ببینم حلاوتی در جانم میافتاد بالاخره وقت اذان صبح دخترم پا به روی این کره ی خاکی گذاشت ,موجودی زیبا وشکننده,صورتی که مثل خودم بودم وشباهت ظاهریش به مادر عیان بود. اسمش را معصومه گذاشتم,چون هم پاک ومعصوم بود وهم از قدمش, مجاور حرم بی بی شده بودم. معصومه خوش قدم بوددوروز بعدازتولد معصومه امام خمینی به وطن برگشت ودوازده روز بعد انقلاب پیروز شد..... انگار دنیا داشت روی دیگرش را نشانم میداد واینبار بع هرطرف مینگریدم,جشن بود وشادی ... ازخوشحالی درپوست خود نمیگنجیدیم,واقعا به معنای واقعی در زمستان ,بهار امده بود... زندگی روی خوشش را نشانم داده بود,انچه درخواب میدیدم ,درواقعیت محقق شده بود..... معصومه ی کوچک هرروز زیبا وزیباتر میشد ,دعا میکردم سرنوشتش هم به زیبایی صورتش باشد... وواقعا ازبرکت وجود معصومه ی کوچکم بود که عشقهای خفته بیدار شد.... واینبار روزگار عاشقانه تر میچرخید..... معصومه خوشحال روزنامه را به مادرنشون داد.. ماماااان ریاضی تهران قبول شدم زینب,معصومه رادرآغوش فشرد وگفت لیاقتش راداشتی دخترم,ان شاالله تمام تلاشت رابرای خدمت به جامعه بکنی وموفق وپیروز باشی. (ازاینجای داستان ,قصه از زبان معصومه,میباشد) تلفن زنگ زد,بدووو گوشی رابرداشتم ,فک میکردم ریحانه,دوستم باشه , _:الو ……:الو سلام معصومه خانم گل وگلاب ,میدونم که شیری نه روباه,فقط بگو چه رشته ای قبول شدی؟ گفتم:زن دایی,ریاضی,تهران زن دایی زهرا یک افرین محکمی گفت وامرفرمود گوشی رابدهم به مامانم. خداحافظی کردم وگوشی رادادم دست مامان... ودو دوست قدیمی مشغول گپ وگفت شدند..... با دایی عباس راهی تهران شدیم,کارای ثبت نام وخوابگاه و...را یک نفس انجام دادیم . دایی از جاگیرشدن من مطمئن شد,راهی قم شد وسفارش کرد هروقت خواستم بیایم یه زنگ بزنم تاخودش یا محمد بیاد دنبالم.. .. سه تا پسر دایی خیلی خوب با حجب وحیاوسربزیر بودندو من, مثل برادر نداشته دوستشون داشتم. درس ودانشگاه خوب پیش میرفت ,گاهی من میرفتم قم پیش مامان وگاهی مامان میومد به دیدنم, مادرم بعد از شهادت پدربزرگم اقاعزیز که در اخرین روزهای جنگ تحمیلی به شهادت رسید,تنهای تنها زندگی راچرخاند,یه جورزن خودساخته وهنرمندی بود ازخیاطی گرفته تا طراحی روی پارچه وحتی سرودن شعرو...ازهرانگشتش یک هنرمیبارید ,به من هم ازاینهمه هنر نقاشیش رسیده بود. به نقاشی چهره ی افراد علاقه ی خاصی داشتم اما هیچ وقت به طور حرفه ای دنبالش نرفتم،همیشه برای دل خودم طراحی میکردم اما طرحهایی که میکشیدم انقدر جان دار بود که خودم هم از دیدنشان حظ میکردم وهمین طراحها اخرش کار دستم داد... ادامه دارد..... واقعیت ▪کُپی برداری بدون ذکر نام نویسنده حَرام اَست▪ 💦⛈💦⛈💦⛈ نویسنده