طوفان کربلا...
✍استاد علی صفایی حائری (عین صاد)
📖 برشی از کتاب خون خدا
#امام_حسین
🤍@Mohebbeh110
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حَربٌ لِمَن حارَبَكُم نباید فراموش بشود... ‼️
#رهبرانه
🤍@Mohebbeh110
«زن و شوهر حافظ یكدیگرند،حافظ آبروی یكدیگرند، اسرار یكدیگر را خودشان می دانند. شوهر، اسرار همسر را برای خانواده خودش هم نقل نمی كند؛ خانم او، اسرار شوهر را برای خانواده خودش هم نقل نمی كند «هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ» [۱]؛فرمود زن و شوهر، لباس یكدیگرند كه آبروی یكدیگر را حفظ می كنند،یک؛ یكدیگر را در سردی و گرمی روزگار حفظ می كنند،دو.»
[۱]سوره بقره آیه ۱۸٧
✍آیت الله العظمی جوادی آملی
🤍@Mohebbeh110
محب
غیبت جایز🌱 🎙استاد وکیلی #حب_الله 🤍@Mohebbeh110
زمان:
حجم:
3.59M
غیبت جایز _قسمت دوم🌱
🎙استاد وکیلی
#حب_الله
🤍@Mohebbeh110
حقیقت عاشورا ۱۶
➖ آیا خواندن قرآن توسط سر امام حسین علیه السلام بالای نیزه صحت دارد؟
🛑 ولَمّا أصبَحَ عُبَيدُ اللّه ِ بنُ زِيادٍ، بَعَثَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام، فَديرَ بِهِ في سِكَكِ الكوفَةِ كُلِّها وقَبائِلِها، فَرُوِيَ عَن زَيدِ بنِ أرقَمَ أنَّهُ قالَ: مُرَّ بِهِ [أي بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام ]عَلَيَّ، وهُوَ عَلى رُمحٍ، وأنَا في غُرفَةٍ، فَلَمّا حاذاني سَمِعتُهُ يَقرَأُ: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَبَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كَانُواْ مِنْ ءَايَتِنَا عَجَبًا»، فَقَفَّ وَاللّه ِ شَعري ونادَيتُ: رَأسُكَ وَاللّه ِ يَابنَ رَسولِ اللّه ِ أعجَبُ وأعجَبُ.
🔰 وقتی عبیدالله بن زیاد صبح شد، سر حسین علیهالسلام را فرستاد و آن را در همه کوچهها و قبایل کوفه چرخاند. از زید بن ارقم روایت شده که گفته است: سر حسین علیهالسلام را بر من گذراندند. سر بر نیزه بود و من در اتاقی نشسته بودم. هنگامی که به روبهروی من رسید، شنیدم که میخواند: «آیا پنداشتی که اصحاب کهف و اصحاب رقیم از نشانههای شگفت ما بودند؟!». به خدا سوگند که مو بر تنم راست شد و فریاد زدم: به خدا سوگند، سر تو ای فرزند پیامبر خدا، شگفتتر و شگفتتر است!
📚 الإرشاد: ج ۲ ص ۱۱۷، کشف الغمّة: ج ۲ ص ۲۷۹، إعلام الورى: ج ۱ ص ۴۷۳
#حب_الامام
#امام_حسین علیهالسلام
#حقیقت_عاشورا
🤍 @Mohebbeh110
راه وصول به توحید... 🌱
✍ آیةالله سید محمد صادق حسینی طهرانی
#حب_الله
🤍@Mohebbeh110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلاء، نقطههاى ضعف و اسارت را نشان مىدهد... 🌱
✍استاد علی صفایی حائری (عین صاد)
📖 برشی از کتاب وارثان عاشورا
🤍@Mohebbeh110
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امیر کبیر رو تو کتابا خوندیم
اما رئیسی رو به چشم دیدیم ...
#شهید_جمهور
🤍@Mohebbeh110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتی که به دل شکستگان نزدیکم
ما نیز دل شکسته داریم ای دوست.... 💔
#حب_الله
🤍@Mohebbeh110
➖داستان راهب و سر امام حسین علیه السلام
ابن زیاد، سر امام حسین (ع) را همراه با زنان و کودکان اهل بیت پیامبر (ص) به اسارت فرستاد. آنها را سوار بر شترهای بدون زین و با سر و روی باز به سوی یزید بن معاویه روانه کرد. در هر منزلی که توقف میکردند، سر امام حسین (ع) را از صندوق بیرون میآوردند و بر سر نیزه میگذاشتند و تا صبح از آن محافظت میکردند.
در یکی از منازل، که دیر یک راهب بود، توقف کردند و سر را طبق معمول بر سر نیزه گذاشتند. نیمه شب، راهب نوری از جایگاه سر تا آسمان دید و از بالای دیر به آنها گفت: "این سر کیست؟" آنها پاسخ دادند: "سر حسین بن علی، پسر فاطمه، دختر پیامبر خدا (ص)." راهب گفت: "شما قوم بدی هستید! اگر مسیح (ع) فرزندی داشت، او را بر بالای چشمانمان جای میدادیم."
راهب پیشنهاد داد که در ازای ده هزار دینار، سر را برای یک شب به او بدهند. آنها پذیرفتند و سر را به او دادند. راهب سر را شست و خوشبو کرد و تمام شب را در کنار آن به گریه نشست. صبحگاه گفت: "ای سر! من گواهی میدهم که خدایی جز خداوند نیست و جدت محمد، پیامبر خداست. من دوستدار و بنده تو هستم." سپس از دیر و راه و عقیدهای که در آن بود، خارج شد و خادم اهل بیت (ع) گردید.
📚منابع:
تذكرة الخواصّ: ص ۲۶۳
المناقب لابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۶۰
با اندکی تغییر
🤍@Mohebbeh110
➖جریان افرادی که حاملان سر امام حسین علیه السلام بودند
🛑بَينَما أنَا فِي الطَّوافِ أيّامَ المَوسِمِ، إذا رَجُلٌ يَقولُ: اللّهُمَّ اغفِر لي، وأنَا أعلَمُ أنَّكَ لا تَغفِرُ. فَسَأَلتُهُ عَنِ السَّبَبِ؟ فَقالَ: كُنتُ أحَدَ الأَربَعينَ الَّذينَ حَمَلوا رَأسَ الحُسَينِ إلى يَزيدَ عَلى طَريقِ الشّامِ، فَنَزَلنا أوَّلَ مَرحَلَةٍ رَحَلنا مِن كَربَلاءَ عَلى دَيرٍ لِلنَّصارى، وَالرَّأسُ مَركوزٌ عَلى رُمحٍ، فَوَضَعنَا الطَّعامَ، ونَحنُ نَأكُلُ إذا بِكَفٍّ عَلى حائِطِ الدَّيرِ يَكتُبُ عَلَيهِ بِقَلَمٍ حَديدٍ سَطرا بِدَمٍ: أتَرجو اُمَّةٌ قَتَلَت حُسَيناشَفاعَةَ جَدِّهِ يَومَ الحِسابِ فَجَزِعنا جَزَعا شَديدا، وأهوى بَعضُنا إلَى الكَفِّ لِيَأخُذَهُ، فَغابَ، فَعادَ أصحابي.
🔰مثير الأحزان به نقل از سليمان بن مهران اَعمَش: هنگامى كه ايّام حج در طواف بودم، ديدم كه مردى مى گويد: خدايا! مرا بيامرز و مى دانم كه نمى آمرزى. دليلش را از او پرسيدم. گفت: من، يكى از چهل تنْ حاملانِ سر حسين به سوى يزيد در راه شام بودم. پس از حركت از كربلا، در نخستين منزل، بر دِيْر (صومعه) مسيحيان، فرود آمديم و سر هم بر سر نيزه بود. خوراك آورديم و سرگرم خوردن بوديم كه ناگهان، كفِ دستى از ديوارِ دير [بيرون آمد و]با قلمى آهنين و به خطّى خونين نوشت: آيا امّتى كه حسين را كشته اندشفاعت جدّش را در روز حساب، اميد مى برند؟! ما بى تاب شديم و شكيب از دست داديم. يكى از ما خم شد تا آن كفِ دست را بگيرد كه ناپديد شد. پس يارانم باز گشتند.
📚مثير الأحزان: ص ۹۶، الصراط المستقيم: ج ۲ ص ۱۷۹ ومقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج ۲ ص ۹۳
🤍@Mohebbeh110
بزرگ من، من همان کوچکی هستم که تو تربیتش کردی و پرورشش دادی... 🪴
📖بخشی از دعای ابوحمزه ثمالی
#حب_الله
🤍@Mohebbeh110