استوری از داداش محسن 🌹
#شهید_محسن_حججی
#شادیروحشهداصلوات
#دلنوشتھ هاے شهید حججۍ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استورے
شهید حججۍ عزیز حجت خدا مقابل چشم همگان شد🌹🌱
حضࢪت آیت اللھ خامنھ اے
فردا چهاࢪشنبہ
١٨ مࢪداد ١۴٠٢ مصادف با سالگࢪد شهادت آقا محسن حججۍ و ࢪوسفیدے و بہ سعادت ࢪسیدن ایشان🦋✨
ڪلیپ _ دلنوشتہ _ عڪس نوشتہ و... خود بࢪاے شهید عزیزمان ࢪا میتوانید بہ آیدے زیࢪ اࢪسال ڪنید
فࢪدا دࢪ ڪانال قࢪاࢪ میگیࢪد🌱
@Refaghat_ta_shahadat_70
دوستےباخـدابایدبهقدرۍ
زیادباشدکهبراۍرضایتخاطراو
هردشوارۍوناهموارۍبرایمان
آسانوهموارجلوهکند... :)
#شهیدمصطفیواجدی
تا محضࢪ دوست بۍ نشان باید ࢪفت
بۍ سࢪ بہ سࢪ نیزه عیان باید ࢪفت
#شهادتت_مباࢪڪ
#اࢪسالۍ
بسم الله الرحمن الرحیم...
😔نحوه اسارت شهید محسن حججی😔
اول صبح وقتی که نیرو ها توی چادر هایشان بودند، سه ماشین انتحاری حمله کرده بودند به پایگاه چهارم.😯
یکی از نیروها که آنها را دیده بود، از چادرش خارج شده بود و فریاد کشیده بود: "داعشی ها،داعشی ها."
محسن آمده بود پشت خاکریز و دوتایی شروع کرده بودند به سمت آنها شلیک کردن.
ماشین اول سیصد متر مانده به پایگاه منفجر شد.
ماشین دوم، لبه خاکریز و ماشین سوم هم آمده بود داخل پایگاه و آنجا منفجر شد!
ضربه ی بسیار سنگینی بود. تعداد زیادی از نیروها شهید شدند.😔
محسن هم مجروح و زخمی افتاد روی زمین و بیهوش شد.😢
از پهلو و دستش داشت همینجور خون می آمد.
یکدفعه تعدادی تویوتا که پر از داعشی بود به پایگاه حمله کردند!
درگیری شدیدی شد. آن از سه ماشین انتحاری و این هم از حمله ی ناگهانی داعشی ها.
فشار لحظه به لحظه بر نیروها بیشتر می شد. عده ای عقب نشینی کرده بودند.
تعدادی هم ایستاده بودند توی میدان و با داعشی ها درگیر شده بودند.
باران گلوله از دو طرف، در حال باریدن بود.
محسن به هوش آمد. چشمانش را باز کرد.
اسلحه اش را برداشت. و با هر سختی بود از جایش بلند شد و دوباره شروع به تیر انداختن سمت داعشی ها کرد.
نفس هایش به سختی بالا می آمد.کمترین جانی در بدن داشت. 😔
داعشی ها قدم به قدم جلو می آمدند.
نیرو ها هم چون تعدادشان بسیار کم بود، دیگر تاب مقاومت نداشتند.
راه چاره ای نبود. همه عقب نشستند.
داعش جلو و جلو تر آمد. بالاخره پایگاه را گرفت و به آتش کشید.
خشاب های محسن تمام شده بود. نفس هایش هم به شماره افتاده بود.😔
تشنه و بی جان و بی توان پشت خاکریز افتاد.به حالت نیمه بیهوش.
داعشی ها او را دیدند. به طرفش رفتند. رسیدند بالای سرش.😢
…دست هایش را از پشت، با بند پوتین هایش بستند.
او را بلند کردند و به طرف ماشین بردند.
خون هنوز داشت از پهلویش خارج میشد.😭
تشنگی فشارش را لحظه به لحظه بیشتر میکرد.
محسن را سوار ماشین کردند و با خود بردند.😔
چادر ها و خیمه های پایگاه چهارم، داشت در آتش می سوخت و آسمانش مانند غروب عاشورا شده بود…😭
محسن را بردند طرف شهر "القائم" عراق.
تا برسند آنجا، مدام توی ماشین به سر و صورتش میزدند و فحشش میدادند.
به شهر القائم که رسیدند، محسن را بردند توی اتاقی و با او مصاحبه کردند.
محسن نگاه به دوربین کرد و محکم و قرص گفت: "محسن حججی هستم. اعزامی از اصفهان. شهرستان نجف آباد. فرمانده ی تانک هستم و یک فرزند دارم."
اول او را از گردن آویزان کردند و بعد شکنجه ها شروع شد.😭
شکنجه هایی که دیدنش ،مو را بر تن انسان سیخ میکرد…😞
خوب که زجر کشش کردند، او را پایین آوردند.
سرش را بریدند و دست هایش را جدا کردند.
بعد هم پایش را به عقب یک ماشین بستند و توی شهر چرخاندند تا مردم سنگبارانش کنند.
✱✸✱✸✱✸✱✸
❇از زبان مادر شهید️❇️
حضرت زهرا علیها السلام را خیلی دوست داشت.
انگشتری داشت که روی نگینش نوشته بود: "یا فاطمه الزهرا علیها السلام".
موقعی که میخواست برود سوریه ، بهش گفتم: "مامان،این رو دستت نکن. این داعشی ها کینه زیادی از حضرت زهرا علیها السلام دارن. اگه دستشون بیفتی تمام تمام عقده هاشون رو سرت خالی میکنن."😔
این را که گفتم انگار مصمم تر شد.گفت: "حالا که اینجوریه، پس حتما می پوشم. میخوام حرص شون رو در بیارم."
محسن را که شهید کردند و عکس های بی سرش را منتشر کردند، انگشتری در دستش نبود!😲
داعشی ها آن را در آورده بودند. نمیدانم وقتی نگین "یافاطمه الزهرا" را دیده بودند چه آتشی گرفته بودند و چه آتش کینه ای را بر سر محسن خالی کرده بودند.😔😭
.
پ.ن: این قسمت خودش یه روضه است🙂💔.
یه عکس ازشون دیدم و... شروع شد:)
یه لحظه که به چشماشون نگاه کردم حس کردم دارن نگاهم میکنن
اون لبخندی که داشتن رو حس میکردم کم و زیاد میشه
مثل بقیه تصویر ها سرسری ازش رد شدم اما یه دلی میگفت برو و ذخیرش کن
برگشتم و ذخیرش کردم
کلا حس خاصی به اون عکس داشتم
از اون لحظه به بعد آقا محسن منُ انتخاب کردن:)
انشاءالله خدا و آقا امام زمان هم مارو انتخاب کنن
میشه یه صلوات بفرستید!
@hossein_zamaneh و اندکی حمایت:)!
تشکر🌱
#اࢪسالی
#خاطࢪه_آشنایۍ🌱
49.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
+آنان هَمِہ اَز
تَبارِ یاران بودَند. . . !
رَفَتنــد وَلے
اِدامِہ دارَند هَنـوُز . . . :)
#ادمین_ساز
⭕️ پاسدار شهید مدافع حرم محسن حججی، نیروی لشکر8نجف اشرف، 18مرداد96 در 26سالگی در شمال سوریه، مرز سوریه و عراق به شهادت رسید و مدتی بعد در گلزار شهدای نجفآباد به خاک سپرده شد.
#شادیروحشهداصلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من شنیدم سࢪ عشاق بہ زانوے شماست
و از آن ࢪوز سࢪم میل بࢪیدن داࢪد
#شهادتت_مباࢪڪ
#اࢪسالۍ
سࢪش ࢪا بࢪیدند و زیࢪ لب گفت
_فداے سࢪت سࢪ ڪہ قابل نداࢪد_
#اࢪسالۍ
سلام، همون اوایل خاب شهیدمو دیدم با لباس سپاه ، با پوتین ، در جمع دوستان شهیدشون بودن، دور یه میز گرد و بزرگ رو صندلی نشسته بودن!
من همه اون شهدا رو میشناختم، چون عکساشون و زندگینامه هاشونو تو کانال شهدای مدافع حرم دیده بودم . اونا با هم جوک میگفتن و میخندیدن.
گوشی داداش محسن رو میز بود ک زنگ خورد ، یکیشون ک همیشه لبخند رو لبش بود وقتی دید ایشون عکس العملی نشون نمیده گف: من الان گوشیو جواب میدم صدامو عوض میکنم تا یکم سر به سر آبجیِ محسن بذارم.( این داداش شهیدم خیلی خاطر خواه آبجیِ آقا محسن بود ، منظورم اینه تو اون دنیا خاستگار ایشون بود و شک ندارم تو آخرت با ایشون زندگی میکنه.)
همه دوباره شروع کردن ب خندیدن.
چ بزم عاشقانه ای بود ! محبت تو چشای شهدا موج میزد.
منم بخاطر شوخی اون داداش لبخند زدم و درحالیک با چادر مشکی، سمت راست داداش محسنم ایساده بودم،( تو فاصله یه متری تقریبا) نگاهش کردم ببینم ایشونم داره میخنده یا ن؟
دیدم لبخند خوشگلی رو لباش بود !
چقدم مظلوم و دوس داشتنی بود!
کاش دوباره بیاد ب خابم؛
خیلی دلم براش تنگ شده!
خیلی دوسش دارم!
خیلی جاها ب من کمک کرده!
جوری ک باور کردم از دل من واقعا خبر داره. خیلی ب شفاعتش امیدوارم و میدونم دسمو میگیره و انشاءالله آرزوم اینه شهیدم کنه.
#اࢪسالی
#خاطࢪه_آشنایۍ
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
#اࢪسالۍ
فرازی از وصیت نامه شهید حججی :
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای (مدظله عالی ) نائب برحق امام زمان (عج) است.
از همه خواهران و از همه زنان امت رسوال الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود، مبادا چادر را کنار بگذارید.
همیشه الگوی خود را حضرت زهرا(س) و زنان اهل بیت پیامبر قرار دهید، همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید آن زمانی که حضرت رقیه (س) خطاب به پدرش گفت:
غصه حجاب من را نخوری بابا جان
چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز
از همه مردان امت رسول الله می خواهم که فریب فرهنگ و مدهای غربی را نخورید، همواره علی ابن ابی طالب امیرالمومنین(ع) را الگو و پیشوای خود قرار دهید و از شهدا درس بگیرید.
خودتان را برای ظهور امام زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است. همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه شما ختم به خیر می شود🌷🌹
#شهیدانه
#حجاب
51.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت دوم مستند
{شـــــیـــــ🕊🥀ــــب الخـــضـــیـب}
" پارت 3 "
روایت شهادت💔🕊
به روایت: سید جابر 🎤
📲@JABERONA_313🇮🇷
51.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت دوم مستند
{شـــــیـــــ🕊🥀ــــب الخـــضـــیـب}
" پارت 4 " پایانی
روایت شناسایی پیکر و تبادل🇮🇷
به روایت: سید جابر 🎤
📲@JABERONA_313🇮🇷
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
⭕️ پاسدار شهید مدافع حرم محسن حججی، نیروی لشکر8نجف اشرف، 18مرداد96 در 26سالگی در شمال سوریه، مرز سو
✨͜͡🕊
شهیدان بࢪ شهادت #خنده ڪࢪدند
بہ عطࢪ خود #بهاࢪان زنده ڪࢪدند
بہ زیࢪ لب بگفتا #لالہ با خود
شهیدان لالہ ࢪا شࢪمنده ڪࢪدند
#شهیدانہ
#شهادتت_مباࢪڪ_قهࢪمان_زندگیم🌹
https___vesal.co_FTP_files_tracks_5_track_MgXIsTmwbK7xCpxQCBWrMoKTLwUIyy_320.mp3
9.01M
و چقدࢪ این مداحۍ بࢪاے امࢪوز مناسبھ💔
دلشڪستھ ها بسم اللہ
#شهادتت_مباࢪڪ_عزیزبࢪادࢪم
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
و چقدࢪ این مداحۍ بࢪاے امࢪوز مناسبھ💔 دلشڪستھ ها بسم اللہ #شهادتت_مباࢪڪ_عزیزبࢪادࢪم
مونده ࢪوے زمین پیڪࢪ تو ࢪها
السلام علۍ من دفنه اهل القࢪۍ
خواهࢪت اگھ نیست ࢪفتہ شام بلا