eitaa logo
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
1.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
61 فایل
#بِسم‌الࢪب‌الشهدا ولۍاگہ شهید بشین تابوتتون بہ بوسہ آسیدعلۍ متبࢪڪ میشہ.! قشنگ‌نیس(: #تولد۱۳۷٠/۰۴/۲۱ #شهادت۱۳۹۶/٠۵/۱۸ خادم_المحسن: @Bisimchi_hojaji #ڪانال_ࢪسمۍ #باحضوࢪخانواده‍‌شهید #ڪپۍباذڪࢪصلوات‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿✨ نهنگی دید مرگش را ؛ ولے دل را به ساحل زد...🌊 من از پایان خود آگاهم اما ... دوستت دارم :)♥️ 🕊
⚘﷽⚘ شـــهدا نگاهشان از جنس نور است صبحمان را پلک بگشاییم با نگاه نورانی شان... باشد ڪ تڪه ای از خورشید بصیرت بگذارند ڪف دستهایمان... و روزمان متبرڪ شود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داعش در پایتخت تلویزیون داعش در پایتخت ایران می شد اگر مدافعان حرم نبودند...😔 🎥
ازوسط جمعیت بردمش توی آشپزخانه.با استرس گفت:« برات دردسرنشه😔» آوازه نظم هیت به گوشش خورده بود. همه خدام با تعجب به محسن نگاه میکردند که این از کجا سروکله اش پیدا شده.یکی دونفر پرسیدند:«این بابا کیه🧐؟»گفتم:«داداش سیدرضاست» نه که ته چهرش شبیه سیدرضا نریمانی بود همه باورشان می شد.✅ به محسن گفتم:«میخوای ببرمت پیش سید رضا نریمانی؟» گفت:«حجی ما کجا وسید رضا نریمانی کجا؟» پشت سرم وارد اتاق شد.به سیدرضا گفتم:«اقای حججی هستند از مدافعان حرم» آقای نریمانی هم با شوق از جایش بلند شد و باهم روبوسی کردند. 🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽همسر شهید حججی:«بعد از برنامه ملازمان حرم میگفت دعام کردی ؟🤔 منتظر بود دعاش کنم شهید بشه»😔🕊 ..🥀.. 🥀
🌹🔸🌹🔸🌹🔸🌹🔸🌹🔸🌹 علی آقا حججی...😇❤ 🔼عکس مربوط به دیدار خانواده شهید محسن حججی با آیت الله علوی /خبرگزاری حوزه🔽 😇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
محسن عاش‍♥️‍ق بود خوشا بہ حالش ڪہ به معشوقش رسـید !🚶🏿‍♂💔
سلام ممنون از کانالتون خیلی خوبه 🌷 فقط میشه این لینک را هم در کانال بگذارید @Z1470N ممنون میشم 🌹🙏 کانال طوفان قلم سلام کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخـࢪیـن مـکـالـمــہ تـلــفــنـی شـهـیــد مـحـسـن حـجـجـی بـا هـمـسـࢪ شـون 📞😔 🕊🥀 🥀 🖇 ━━━━━━━━
بازم سال نـ🌱ـو و دوباره دوری😔 شروع فصل تازه صـ💔ـبوری تموم خونه دلتنگتن حتی... ماهی قرمز تنگ بلوری 😭 سین مثله سوره قدر چشات مثله ساحل امن نگات... 🕊🥀 🌹 😍
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
بازم سال نـ🌱ـو و دوباره دوری😔 شروع فصل تازه صـ💔ـبوری تموم خونه دلتنگتن حتی... ماهی قرمز تنگ بلور
🍃 زهره حججی (خواهر شهید): وقتی حمام می رفت، چراغ را خاموش می کردیم. یک بار در دستشویی را به رویش بستم. دنبالمان می دوید و می ترساندمان، ولی با اینکه زورش می رسید نمی زد. گاهی که می خواست اذیت کند، با لوله خودکار کاغذ فوت میکرد بهمان. دوسال بزرگ تر از من بود. پشت سرهم بودیم. هم بازی بچگی همدیگر بودیم. بزرگ تر که شد، توی کوچه با پسرها بازی می کرد و من هم با دخترها خاله بازی و عروسک بازی می کردم. حواسش به ما بود. بچه همسایه، فاطمه را زد. دویدم بزنمش،محسن نگذاشت. شروع کردم به بد وبیراه گفتن.محسن را زدم و نشستم به گریه کردن. چرخش را برداشت و من و فاطمه را گذاشت ترکش و بردمان خانه مادربزرگم تا حال و هوایمان عوض شود. بزرگ که شد، چیدمان اتاقش خیلی مرتب بود. لباس هایش را اتو میکرد. اگر مشکلی داشتیم کمکمان می کرد. حالا در مسئله های ریاضی یا قرآن خواندن. قرآن زیاد می خواند. شب ها حافظ می خواند و می خوابید. انواع مداحی ها را گوش می داد. این اواخر توی خانه مادرم «منم باید برم» را زیاد می خواند. نوحه های حاج محمود کریمی را مثل خودش می خواند. صدایش خیلی خوب بود؛ ولی چون می خواستیم سر به سرش بگذاریم، مسخره اش می کردیم. 🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا