eitaa logo
داستان و حکایت | روایت پند حدیث معجزه الهی قرآنی اسلامی
920 دنبال‌کننده
72 عکس
102 ویدیو
0 فایل
🕊به نام الله 💚مبلغ سبک زندگےاسلامےباشیم💚 🌷زندگی بدون طعم گناه🌷 -------♥️------- . 💚 لطفا کپی باذکر صلوات🙏🌹 . .
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد عالی1_1616299834.mp3
زمان: حجم: 1.28M
🔴 دوری از امام زمان به خاطر یک عصبانیت 🎙 استاد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌💚 @Mojezeh_Elaahi
5.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪧خواب مقام معظم 🎙استاد 👌این رو هم ببینید انرژی بگیرید •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌💚 @Mojezeh_Elaahi
🖌 کلاس اول یزد بودم. سال 1340. وسطای سال اومدیم تهران یه مدرسه اسممو نوشتند. شهرستانی بودم، لهجه ی غلیظ یزدی و گیج از شهری غریب. 🖌 ما کتابمان دارا آذر بود ولی تهران آب بابا معضلی بود برای من ، هیچی نمی فهمیدم.البته تو شهر خودمان هم همچین خبری از شاگرد اول بودنم نبود ، ولی با سختی و بدبختی درسکی می خواندم. توی تهران شدم شاگرد تنبل کلاس. 🖌 معلم پیر و بی حوصله ای داشتیم که شد دشمن قسم خورده ی من ، هر کسی درس نمی خواند می گفت : می خوای بشی فلانی و منظورش من بینوا بودم.با هزار زحمت رفتم کلاس دوم ، آنجا هم از بخت بد من ، این خانم شد معلممان. همیشه ته کلاس می نشستم و گاهی هم چوبی می خوردم که یادم نرود کی هستم! دیگر خودم هم باورم شده بود که شاگرد تنبلی هستم تا ابد.... 🖌 کلاس سوم یک معلم جوان و زیبا آمد مدرسه مان ، لباسهای قشنگ می پوشید و خلاصه خیلی کار درست بود. او را برای کلاس ما گذاشتند.من خودم از اول رفتم به ته کلاس نشستم. می دانستم جام اون جاست.درس داد ، مشق گفت که برا فردا بیاریم. آنقدر به دلم نشسته بود که تمیز مشقم را نوشتم.ولی می دانستم نتیجه ی تنبل کلاس چیست. 🖌 فردا که اومد ، یک خودنویس خوشگل گرفت دستش و شروع کرد به امضا کردن مشقها. همگی شاخ درآورده بودیم ، آخه مشقامون را یا خط می زدند یا پاره می کردند. وقتی به من رسید با ناامیدی مشقامو نشون دادم ، دستام می لرزید و قلبم به شدت می زد. زیر هر مشقی یه چیزی می نوشت.خدایا برای من چی می نویسه؟ با خطی زیبا نوشت : 🖌 باورم نمی شد بعد از سه سال این اولین کلمه ای بود که در تشویق من بیان شده بود .لبخندی زد و رد شد. سرم را روی دفترم گذاشتم و گریه کردم ، به خودم گفتم که هرگز نمی گذارم بفهمد که من تنبل کلاسم. به خودم قول دادم بهترین باشم...آن سال با معدل بیست شاگرد اول شدم و همینطور سال های بعد همیشه شاگرد اول بودم. 🖌 وقتی کنکور دادم نفر ششم کنکور در کشور شدم و به دانشگاه تهران رفتم. 🖌 یک کلمه به آن کوچکی سرنوشت مرا تغییر داد. ❓چرا کلمات مثبت و زیبا را از دیگران دریغ می کنیم به ویژه ما مادران، معلمان، استادان، مربیان، رئیسان و .... خاطره ای از پروفسور علیرضا شاه محمدی استاد روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه کنت انگلستان. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ 💚 @Mojezeh_Elaahi