eitaa logo
مجتبی خرسندی
2هزار دنبال‌کننده
839 عکس
329 ویدیو
38 فایل
اشعار، نوشته‌ها #مجتبی_خرسندی _شعر _سرود _داستان _افتخارات _مرور خاطرات _معرفی کتاب‌ها _مصاحبه‌ها _نقدها تحلیل‌‌ها _وقایع روزمرّه _توییت‌ها _درددل‌ها _هنر گفت‌وگو
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يا نورُ الْمُسْتَوْحِشينَ فِي الظُّلْمِ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم شاه‌بیت بیا که باز کنی بغض کور هر گره را بخند و زنده کن از نو هزار خاطره را تمام شهر به شوق تو چشم خواهد شد اگر که باز کنی یک‌دقیقه پنجره را به مرز نقد رسیده‌ست عقل ناسره‌ام به سنگ عشق تو وقتی محک زدم سره را جهان من همه در دست‌های کوچک توست به میل خویش به گردش درآر فرفره را اگر به من برسی بی‌نیاز خواهم کرد به خاطر تو گداهای شهر سامره را تو شاه‌بیت کلیدی ذهن من هستی همین که رو بشوی می‌برم مشاعره را اگر غزل بشوی با تو کسب خواهم کرد مقام اول بیش از هزار کنگره را پ.ن؛ مجموعه غزل «نقطه‌ضعف» را می‌توانید از طاقچه بردارید و بخوانید؛ https://taaghche.com/book/128027/%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%B6%D8%B9%D9%81 ✔️کانال اشعار مجتبی خرسندی؛ @Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
🔻اینجا بخوانید؛ یادداشتی از دکتر محمد مرادی بر کتاب شعر «نقطه‌ضعف» مجموعه ۴۰ غزل عاشقانه-اجتماعی 🔹کتاب را از دریافت کنید؛ https://taaghche.com/book/128027 ✔️کانال شاعر در ایتا؛ @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دوبیتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بدون چک، بدون ضامن آمد به‌حکم «اُدخُلوها، آمِن» آمد دل ازهفت‌آسمان بی‌یک‌ستاره به درگاه «امام ثامن...» آمد. کانال اختصاصی دوبیتی در ایتا؛ https://eitaa.com/do_beiti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحيم ترکیب‌بند مدح و عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف به جسم مرده‌ی این واژه‌ها که می‌باری دوباره جان قلم را به‌وجد می‌آری چگونه وصف کنم ساحت بلندت را؟ ميان اين‌همه مضمون پوچ‌وتکراری اگرچه قاعدتا هر طبيب را مطبی‌ست تویی که رحمت محضی، طبيب سيّاری برای ديدن رويت بهانه لازم بود عجيب نيست که خود را زدم به‌بيماری خوش آن امیر که در اوج پادشاهی از او به روی شانه‌ی مردم نمی‌رود باری اگرچه پاسخ دشنام، مهربانی نيست ولی تو قاعده‌ها را به‌هم‌زدی، آری... اهانت است سلاح ضعيف‌ها در جنگ که اين سلاح به خوبان نمی‌کند کاری دلیل خلق زمین و زمانه خنده‌ی توست بس‌است این‌که علی گفته‌است؛ «بنده‌ی توست» تو آمدی و جهان غرق در طواف تو شد تمام باور ما «عین‌و‌شین‌وقاف‌» تو شد گرفته بود و پر از ابر آسمان، اما دلش پرنده‌ی حال‌وهوای صاف تو شد تمام مردم اگر معتکف به کعبه شدند ولی ببین دل کعبه در اعتکاف تو شد هزار یوسف کنعان به صف شد و هر یک به حُسن مشتری تاری از کلاف تو شد تمام رحمت و لطف خداست خنده‌ی تو تمام خشم خدا تیغِ در غلاف تو شد رسوم جاهلی از دم شدند زنده به گور همین که بر تن‌شان جامه‌ی عفاف تو شد برنده بود هر آن کس که باخت دل بر تو شکست‌خورد هر‌آن‌کس که در مصاف تو شد که در زمین و زمان هیچ‌کس نظیر تو نیست اسیر خویش شده هرکسی اسیر تو نیست چو هم‌طراز تو درعرصه‌ی وجود نبود جواب مسئله‌ی ما بجز «نبود»، نبود به احترام تو بت‌ها به خاک افتادند وگرنه هیچ دلیلی بر این سجود نبود لب ملائکه مشغول ذکر نام تو شد چرا که بهتر از این در جهان سرود نبود به هرکجا که وزیده‌ست عطر تو جایی برای عنبر و مشک و گلاب و عود نبود تمام عمر تو خرج هدایت ما شد تجارتی که برای زیان و سود نبود کنار تو پر جبریل سوخت، ثابت شد که شان و منزلت او در این حدود نبود حرا گواهی این که کسی به خلوت تو به جز خدا و علی لایق ورود نبود بخوان به نام خدایی که آفریده تو را که در مکارم اخلاق برگزیده تو را به قامت تو برازنده بود جامه‌ی وحی اگر به دست تو تنها رسید نامه‌ی وحی مسیر خطبه‌ی حق است حرف تو که خدا گذاشته‌ست به روی سرت عمامه‌ی وحی خدا نخواست که کتّاب وحی بنویسند به غیر نام تو را در شناسنامه‌ی وحی بهشتیان زمین‌اند دوست‌دارانت که یاوران تو بودند در اقامه‌ی وحی رکود، رونق بازار شاعران می‌شد سروده بودی اگر یک‌نفس چکامه‌ی وحی سند شده‌ست به عنوان‌ نام نامی تو از ابتدای ازل مهر کارنامه‌ی وحی به حکم آینه‌ی آیه‌ی «اُولِی الأَمر» است که تا امام زمان می‌رسد ادامه‌ی وحی دوباره می‌رسد از راه احمد دیگر بگو؛ «محمد و آل‌محمد» دیگر... جهان اگرچه که در ظاهر امن و آرام است ولی بدون تو در هاله‌ای از ابهام است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تامل کنیم، اوهام است قسم به دوستی گرگ‌ومیش صبح‌وغروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی شهرت خوشا به حال دلی که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواج تند سردرگم خیال هر اقیانوس با تو آرام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است شکوه عشق پرآوازه می‌شود یک‌روز تو می‌رسی و جهان تازه می‌شود یک‌روز 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فراخوان شعر
✔️آئین اختتامیه کنگره بین‌المللی شعر حضرت علی بن باقر علیه‌السلام 🔹امروز پنج‌شنبه ۲۹ شهریور با حضور محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی و دیگر مقامات کشوری آئین اختتامیه کنگره بین‌المللی شعر حضرت علی بن باقر علیه‌السلام از ساعت ۹صبح در حرم مطهر و نورانی آن حضرت در مشهد اردهال برگزار می‌شود. 🔹قرار است در این آیین شاعران برگزیده در زبان های مختلف معرفی شده و مورد تجلیل قرار بگیرند. کانال در ایتا؛ @Farakhanesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فراخوان شعر
✔️برگزیدگان بخش ادبی کنگره بین‌المللی حضرت علی بن باقر علیه‌السلام مشهد اردهال - شهریور ۱۴۰۳ 🔻 برگزیدگان شعر بخش فارسی ●محمد زارعی - دلیجان ●محمد خدایاری - قم ●مهدی قنبری- کاشان ●مجتبی خرسندی - بروجرد ●آرش پورعلیزاده - رشت (شعر سپید) ●منیره‌سادات هاشمی - مشهد (شعر کودک) 🔻برگزیدگان بخش بین الملل شعر فصیح ●فراس القطان - سوريه ●ابراهیم الدیراوی - خرمشهر ●خانم فاطمه السحمرانی - لبنان ●مهدی شاكر النهيری - عراق ●خانم شذا نوفل - سوریه ●سامر محمد - سوريه 🔻برگزیدگان بخش داخلی زبان محلی ●حسین الوائلی - آبادان ●عماد آلکثیری - شوش ●جابر منصوری - خوزستان 🔻 برگزیدگان شعر اردو ●احمد شهریار - پاکستان ●عنایت علی شریفی - پاکستان ●عینی رضوی - هندوستان کانال در ایتا؛ @Farakhanesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دوبیتی
به نام حضرت صاحب‌سخن ✍دوبیت یا دوبیتی!؟ ✍ چندشب پیش توفیق شرکت در یکی از مجالس آموزش مداحی را داشتم. استاد جلسه - که یکی از مادحین خوب و خوش‌نفس اهل‌بیت علیهم‌السلام است - در حال گرفتن امتحان شفاهی از ذاکران جوان و نوجوان حاضر در جلسه بود. البته برخی دیگر از حاضرین هم از پیرغلامان و بزرگ‌ترهایی بودند که گویا مانند هزاران فرد دیگر مجالی برای عرضه‌ی هنر خود نیافته بودند. ✍ امتحان استاد بسیار ساده بود؛ یعنی قرار بود هر ذاکر تنها به خواندن یک بسنده کند. اما نکته‌ی حائز اهمیت این بود که برخی فقط مجال خواندن یک‌بیت یا حتی یک‌مصرع را پیدا می‌کردند. چرا که استاد کلام ایشان را قطع می‌کرد و از آن‌ها می‌خواست میکروفون را در اختیار نفر بعد بگذارند. ✍ من هم که تقریباً از ابتدای این آزمون نسبتاً شاعرانه رسیده بودم، قلم‌و‌کاغذم را به دست گرفتم و شروع به نوشتن اشعار قرائت شده کردم. طبق معمول در حاشیه نوشتن اشعار، مطالب و نکاتی را هم که به ذهنم می‌رسید برای خودم یادداشت می‌کردم. این یک عادت خوب همیشگی است که خدا را بابت آن بسیار شاکرم. ✍ بعد از اتمام خوانش‌ها که تقریباً اجرای ۲۵نفر را شامل می‌شد، استاد جلسه که هم‌واره به این کمترین لطف داشته است، درخواست کرد که اگر نکته‌ای درباره‌ی مطالب ارائه‌شده دارم بیان کنم. رخصت طلبیدم و با کمی جابه‌جا کردن مطالبی که نوشته بودم به آن‌ها نظم تقریبی بخشیدم و اعلام کردم که؛ از تعداد ۲۵ اجرای عزیزان؛ _ ۹نفر به‌صورت کامل اجرا کردند، _ ۷نفر به‌صورت تک‌بیت، _ ۹نفر هم به‌صورت تک مصراع. ✍نگاهی به چهره‌ی استاد جلسه انداختم و بعد از گرفتن مهر تایید از نگاه ایشان ادامه دادم که به‌نظرم؛ الف) آن‌دسته عزیزان که به‌صورت کامل اجرا کردند، دوبیتی را طبق تعریف درست قالبش انتخاب کرده بودند و از مضمون مشترکی که در بین دوبیتی‌های اجرا شده وجود داشت، پیداست که احتمالا استاد از عزیزان خواسته دوبیتی‌هایی را با درون‌مایه‌ی «حدیث نفس» اجرا کنند. چراکه این مورد تقریباً در تمام دوبیتی‌ها نمود مشخصی داشت. ب) عزیزانی که تنها یک‌بیت خواندند نیز قالب دوبیتی را درست انتخاب کرده بودند، اما موضوع دوبیتی‌های انتخابی‌شان متفاوت بود. این بزرگواران اکثرا دوبیتی در مدح حضرات اهل‌بیت علیهم‌السلام خواندند. ج) دیگر عزیزانی هم که درهمان مصرع اول زمین‌گیر شدند و تک‌مصرع خواندند، متاسفانه قالب را درست انتخاب نکرده بودند. یعنی به جای قالب دوبیتی که براساس وزن مشهور «مفاعیلن مفاعلین مفاعیل» سروده می‌شود، «دوبیت‌هایی» را در اوزان عروضی دیگری انتخاب کرده بودند. لذا با این که در برخی از این ابیات انتخابی محور موضوعی هم درست رعایت شده بود، اما باز نتوانستند نمره‌ی لازم را کسب کنند. احتمالا این عزیزان در گیرودار هشتگ‌های مجازی گیر کرده و به کانال‌ها و سایت‌ها اعتماد کرده بودند. کانال اختصاصی دوبیتی در ایتا؛ https://eitaa.com/do_beiti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم م‌ح‌م‌د آمدی و گِرد تو، عشق در طواف شد «میم‌وحاومیم‌ودال»، «عین‌وشین‌وقاف‌» شد ابر غم سراسر، مکّه را گرفته بود آمدی و آسمان، تا همیشه صاف شد مشتری‌به‌مشتری، صف‌به‌صف به‌صف شده حسن یوسف تو را، در پیِ کلاف شد دست رحمت خدا، رو شد و‌ تو آمدی تیغ خشم او ولی، با تو در غلاف شد هر زمان که پای تو، باز شد میان جمع ابتدای دوستی، ختم اختلاف شد رسم‌های جاهلی، زنده بین گور رفت غنچه شکل گل گرفت، جامه‌ها عفاف شد غزوه‌ها، مباهله، شاهدان عینی‌اند باخت هرکه هرکجا، با تو در مصاف شد 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فراخوان شعر
بسم الله الرحمن الرحیم پاییز؛ تمام فصل‌ها پاییز، فصل مورد علاقه‌ی شاعران است. شعر فارسی آن‌قدر که با پاییز عکس یادگاری دارد، شاید با بهار نداشته باشد، شاید. خزانه‌ی ادبیات ما از خزانیه‌ها پُر است. این علاقه، در شعر امروز جنبه‌ی تمثیلی هم پیدا کرده و پاییز، نماد ملال در فضای سیاسی و اجتماعی شده است. در کنار آن، از وجه رمانتیک پاییز هم غافل نباید بود. هوای پاییز، هوای عاشقی است؛ مملو از شکست‌ها و کامیابی‌ها. در این یادداشت، چهار از شاعران نسل جدید نقل می‌شود که زبان، فضا، تصویر و حال‌وهوای مشترکی دارند. تا آنجا که من بررسی کرده‌ام، اغلب این رباعیات به فاصله‌ی کمی از هم در اوایل یا سال‌های میانی دهه‌ی نود سروده و منتشر شده است. پیشتر هم گفته‌ام که مشابهت‌هایی که در زبان یا ذهنیت شاعران یک‌نسل وجود دارد، تا حدود زیادی اجتناب‌ناپذیر و طبیعی است و شاید ناشی از زیست در یک وضعیت مشابه فرهنگی و اشتراک در علایق و سلایق ادبی است. رباعی اول شهریور ۱۳۸۶ در یک وبلاگ ادبی انتشار یافته است. رباعی دوم را از کتاب شعر «اندوه من از خودم کهنسال‌تر است» نقل می‌کنم. این کتاب، سال گذشته به چاپ رسیده، ولی رباعی مذکور اردیبهشت ۱۳۹۱ در سایت شاعران فارسی زبان بارگذاری شده است. رباعی سوم، بهار ۱۳۹۵ و رباعی آخر به سال ۲۰۱۷ در تلگرام ثبت شده است. دیری است که هستی‌ام جنون‌آمیز است صبر از همه‌جای کاسه‌ام لبریز است ای سبزترین بهانه‌ی زندگی‌ام...! بعد از تو تمام فصل‌ها پاییز است (جاوید کشاورز) از صحبت مرگ لحظه‌ها لبریزند زردند، پریشان و ملال‌انگیزند غم، برگ و برِ بهار را ریخته است بعد از تو تمام فصل‌ها پاییزند! (سید اکبر سلیمانی) این درد نبودنت اگر ناچیز است پس کاسه‌ی عمر من چرا لبریز است؟ رفتی و بهار با تو از اینجا رفت بعد از تو تمام‌فصل‌ها پاییز است (مجتبی خرسندی) این شهر چقدر سرد و وهم‌انگیز است ویرانه‌ی بعدِ حمله‌ی چنگیز است رفتی و تمام شهر ماتم زده شد بعد از تو تمام فصل‌ها پاییز است (فرهاد سلیمانی) به قلم؛ سید علی میرافضلی به نقل از؛ کانال شخصی نویسنده در تلگرام کانال در ایتا؛ @Farakhanesher