هدایت شده از "جواز نوکری" کانون نغمه پردازی
💠 شعر مقاومت 💠
از شاعـر گرانقدر
🔹گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ🔹
⭐️ مجتبی خرسندی ⭐️
➖➖➖
بسم الله الرحمن الرحیم
ناخوانده
#شعر_مقاومت
#منتشر_نشده
تاریکوروشن بود و کمکم صبحمیشد
شب؛ اینشبِتیره، شب غم، صبحمیشد
«دیشب»فراری میشد و «فردا»میآمد
ناخواندهای...، ناخوانده سمتما میآمد
میآمد و کمکم بههم میریخت ما را
در اوج شادی جام غم میریخت ما را
در سر صدای سوت ممتد بود و تکرار
چیزی نمیدیدیم اما غیر از آوار...
ما مردم افتادهای مظلوم بودیم
از هرحقوق سادهای محروم بودیم
حق بود با ما و کسی حق را نمیدید
تاریخ، اخبار موثق را نمیدید
اخبار از ما بود، اما بیخبر؛ ما...
میسوختیم و آب را بستند بر ما
هرلحظه از ما میرسید اخبار تازه
«مهمانناخوانده» میآمد بیاجازه
می آمد و در حقّ دنیا ظلم میکرد
با ادعای صلح، امّا ظلم میکرد...
میآمد و حقی طبیعی نقض میشد
هرگوشهای خون شهیدی سبز میشد
صحبت سر جنگ وسیعی بود، امّا...
« حق ّحیات » ما طبیعی بود امّا_
_با این که زیر چلچراغ نور بودند،
ما را نمیدیدند، آیا کور بودند؟
ما را نمیدیدند و میکشتند ما را
این کار اما خوش نمیآمد خدا را
شهر از « وداع آخر » افراد پر بود
از«آنکهرویخاکمیافتاد» پر بود
از مادران پاک، از طفلان معصوم
از بیگناهان بدون جرم محکوم
بر شانه مانده کولهبار داغ تنها
تنها نشسته باغبان در باغ، تنها
باغست و درفصلخزان گلهایپرپر
نعش برادر مانده بر دست برادر
دستان دختربچهها جای عروسک
رنگحنایخون گرفت از زخم موشک
سهم پسرها نیز جای تیله، سنگ است!
آیا هنوز ایشاعر ایندنیا قشنگ است؟
میآید از راهی که تاریکست و تاریک
صبحیکه نزدیکست و نزدیکست و نزدیک
مجتبی خرسندی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1️⃣ لینک کانال تلگرام
👉 t.me/javazenokari
2⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
3⃣ آدرس صفحه اینستاگرام
👉 https://www.instagram.com/@javazenokari
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.
هدایت شده از "جواز نوکری" کانون نغمه پردازی
💠 شعر مقاومت 💠
از شاعـر گرانقدر
🔹گروه شـــــاعران جواز نوکـــــرۍ🔹
⭐️ مجتبی خرسندی ⭐️
➖➖➖
بسم الله الرحمن الرحیم
ناخوانده
#شعر_مقاومت
#منتشر_نشده
تاریکوروشن بود و کمکم صبحمیشد
شب؛ اینشبِتیره، شب غم، صبحمیشد
«دیشب»فراری میشد و «فردا»میآمد
ناخواندهای...، ناخوانده سمتما میآمد
میآمد و کمکم بههم میریخت ما را
در اوج شادی جام غم میریخت ما را
در سر صدای سوت ممتد بود و تکرار
چیزی نمیدیدیم اما غیر از آوار...
ما مردم افتادهای مظلوم بودیم
از هرحقوق سادهای محروم بودیم
حق بود با ما و کسی حق را نمیدید
تاریخ، اخبار موثق را نمیدید
اخبار از ما بود، اما بیخبر؛ ما...
میسوختیم و آب را بستند بر ما
هرلحظه از ما میرسید اخبار تازه
«مهمانناخوانده» میآمد بیاجازه
می آمد و در حقّ دنیا ظلم میکرد
با ادعای صلح، امّا ظلم میکرد...
میآمد و حقی طبیعی نقض میشد
هرگوشهای خون شهیدی سبز میشد
صحبت سر جنگ وسیعی بود، امّا...
« حق ّحیات » ما طبیعی بود امّا_
_با این که زیر چلچراغ نور بودند،
ما را نمیدیدند، آیا کور بودند؟
ما را نمیدیدند و میکشتند ما را
این کار اما خوش نمیآمد خدا را
شهر از « وداع آخر » افراد پر بود
از«آنکهرویخاکمیافتاد» پر بود
از مادران پاک، از طفلان معصوم
از بیگناهان بدون جرم محکوم
بر شانه مانده کولهبار داغ تنها
تنها نشسته باغبان در باغ، تنها
باغست و درفصلخزان گلهایپرپر
نعش برادر مانده بر دست برادر
دستان دختربچهها جای عروسک
رنگحنایخون گرفت از زخم موشک
سهم پسرها نیز جای تیله، سنگ است!
آیا هنوز ایشاعر ایندنیا قشنگ است؟
میآید از راهی که تاریکست و تاریک
صبحیکه نزدیکست و نزدیکست و نزدیک
مجتبی خرسندی
➖➖➖
❌ انتشار با لینک کانال جواز نوکری و نام شاعر مجاز می باشد.❌
🔆 تخصصی ترین کانال سبک و شعر مخصوص ذاکرین
1️⃣ لینک کانال تلگرام
👉 t.me/javazenokari
2⃣ لینک کانال ایتا
👉 eitaa.com/javazenokari
3⃣ آدرس صفحه اینستاگرام
👉 https://www.instagram.com/@javazenokari
🔹 گروه فرهنگی شاعـــــران جواز نوکـــــرۍ 🔸
❤️ در انجام بهتر بارگذاری مطالب خواهشمندیم نظر خواهی را انجام دهید.