مُکاتبات؛
🪴| دوره #تنها_مسیر ۱ - اســتاد علیرضا پناهیان - جلسه نهم
🔻| جلسه نهم
دین؛ برنامۀ مبارزه با تمایلات سطحی
مُکاتبات؛
🔻| جلسه نهم دین؛ برنامۀ مبارزه با تمایلات سطحی
- - - #خلاصه_جلسه
💠 انسان ناچار است یک علاقه را به نفع علاقۀ دیگر قربانی کند و این قربانی در ذات انسان وجود دارد.
💠 «تنها مسیر»، چشمپوشی از علائق ظاهری برای رسیدن به علائق عمیق است.
💠 مبارزه با تمایلات سطحی نیاز به «برنامه» دارد.
💠 نقطۀ محوری ایمان «خدا هست» نیست، «دوست دارم خدا را ملاقات خدا کنم» است!
💠 مهمترین «دارایی» و «توانایی» انسان چیست؟
۱- نیاز به برنامه: ما برای زندگی بهتر و بندگی بهتر، نیاز به یک برنامە خوب داریم و اساساً معتقدیم برنامهای که زندگی ما را بهتر کند بندگی ما را هم بهتر میکند و بالعکس، یعنی برنامهای که بندگی ما را بهتر کند زندگی ما را هم بهتر میکند.
۲- این برنامه باید متناسب با «ساختار وجودی انسان» و «شرایط طبیعی حیات» باشد. یعنی این برنامه نباید خیالی باشد و ربطی به هویت انسانی و ساختار وجودی ما نداشته باشد؛ ضمن اینکه این برنامه باید با ویژگیهای حیات دنیا و سنتهای حاکم بر هستی نیز متناسب باشد.
مُکاتبات؛
۲- این برنامه باید متناسب با «ساختار وجودی انسان» و «شرایط طبیعی حیات» باشد. یعنی این برنامه نباید
۳- مهمترین دارایی انسان، «قلب» به معنای محل تمایلات و گرایشهای اوست. در واقع مهمترین دارایی ما گرایشهای ما هستند. گرایشهای ما هستند که ما را با حیات پیوند میزنند و در ما انگیزۀ حرکت ایجاد میکنند؛ در واقع تمایلات انسان موتور محرکۀ وجود او هستند. سلطان روح انسان قلب اوست و قلب همان جایی است که به انسان فرمان میدهد که برای تأمین خواستههایش حرکت کند.
۴- مهمترین ویژگی قلب (تمایلات) انسان، تعارضهای موجود در میان تمایلات اوست و در این میان انسان مجبور به انتخاب است و طبیعتاً مبارزه و سختی و رنج هم به دنبالش خواهد بود. یعنی ما با «یک» نوع علاقه، زاده نشدهایم بلکه با علاقههای «متعدد» و متنوعی زاده شدهایم که سمت هر کدام برویم از تمایلات دیگر باز میمانیم.
مُکاتبات؛
۴- مهمترین ویژگی قلب (تمایلات) انسان، تعارضهای موجود در میان تمایلات اوست و در این میان انسان مجب
در ذات انسان قربانی وجود دارد؛ چون انسان همیشه مجبور است یک علاقه را به نفع علاقۀ دیگر قربانی کند. در انتخاب هم فداکاری لازم است؛ فداکاری یعنی گذشتن از یک علاقه به نفع علاقهای دیگر، چون همۀ علاقهها را نمیشود با هم داشت. بنابراین در ذات زندگی انسان تلخی و شیرینی با هم است.
مُکاتبات؛
در ذات انسان قربانی وجود دارد؛ چون انسان همیشه مجبور است یک علاقه را به نفع علاقۀ دیگر قربانی کند
۵- گفتیم خداوند متعال در وجود انسان دو نوع علاقه قرار داده است:
۱: «سطحی، آشکار و بالفعل»
۲: «عمیق، پنهان و بالقوه»
معمولاً گروه اول را علاقههای غریزی و گروه دوم را علاقههای فطری مینامند. درگیری و دعوای اصلی در وجود انسان میان این دو گروه علاقه است.
مُکاتبات؛
۵- گفتیم خداوند متعال در وجود انسان دو نوع علاقه قرار داده است: ۱: «سطحی، آشکار و بالفعل» ۲: «عمیق
۶- انسان از علاقههای سطحی شروع میکند اما با آنها ارضاء نمیشود، هیچ انسانی در علاقههای سطحی پایان نمییابد و همواره سرگشته خواهد بود. چرا که هنوز قانع و راضی نشده است. او هنوز متوجه علاقه اصلی و عمیق خود که فقط با آن قانع میشود، نشده است.
مُکاتبات؛
۶- انسان از علاقههای سطحی شروع میکند اما با آنها ارضاء نمیشود، هیچ انسانی در علاقههای سطحی پای
- وضعیتِ خیلیامون☝🏼
و اگه بفهمیم و متوجهِ این علایق اصلی بشیم له له میزنیم تا بهشون برسیم :)!
مُکاتبات؛
- وضعیتِ خیلیامون☝🏼 و اگه بفهمیم و متوجهِ این علایق اصلی بشیم له له میزنیم تا بهشون برسیم :)!
۷- انتهای علاقههای عمیق و فطری انسان خداخواهی محض، عشق به تقرب و اشتیاق به ملاقات خداست. ولی این خواسته در قلب انسان محجوب است و غالباً خواستههای سطحی روی آن را گرفته و نمیگذارد انسان به این خواستۀ عمیق خود برسد. نقطۀ محوری ایمان این نیست که «خدا هست» این مقدمۀ ایمان است، نقطۀ محوری ایمان این است که «من دوست دارم به ملاقات خدا برسم».
مُکاتبات؛
۷- انتهای علاقههای عمیق و فطری انسان خداخواهی محض، عشق به تقرب و اشتیاق به ملاقات خداست. ولی این
۸- تنها راه یا «تنها مسیر» برای داشتن یک زندگی یا بندگی خوب، این است که از علاقههای ظاهری و بالفعل چشمپوشی کنیم تا به علاقههای عمیق و بالقوه برسیم. باید علاقههای سطحی خود را قربانی کنیم و مبارزۀ با نفس و حرکت ما از همینجا آغاز میشود.