مُکاتبات؛
انگیزه لازم برای این مبارزه با نفس، ایمان است. ایمان، برای شما هدف تعیین میکند تا بتوانی با انگیز
بعد از پذیرش ایمان، برنامه عبور از این میدان مین، تقوا است. برنامه مبارزه با نفس، «تقوا» است. جواب به این سؤال که الان چگونه باید حرکت کنیم و کدام یک از دوستداشتنیها را باید کنار بگذاریم، آغاز دیانت است.
مُکاتبات؛
بعد از پذیرش ایمان، برنامه عبور از این میدان مین، تقوا است. برنامه مبارزه با نفس، «تقوا» است. جوا
بعد از اینکه پذیرفتیم که باید از برخی علاقههای خود بگذریم، این سؤال پیش میآید که از کدام یک از علاقههای خود بگذریم؟ آیا هر علاقهای مضر و کنار گذاشتنش باعث رشد است؟
مُکاتبات؛
بعد از اینکه پذیرفتیم که باید از برخی علاقههای خود بگذریم، این سؤال پیش میآید که از کدام یک از ع
پاسخ: در اصل ما برای رسیدن به خدا قرار شد از برخی علاقههای خود بگذریم و خداوند به ما میفرماید: تو آنقدر باید از علاقههای خودت بگذری تا اثری از «من» تو باقی نماند. لذا اگر از برخی علاقهها بگذری ولی «من» را حفظ کنی، نقض غرض شده است و این نوع مبارزه با نفس، حداکثر به درد دنیای تو میخورد.
مُکاتبات؛
پاسخ: در اصل ما برای رسیدن به خدا قرار شد از برخی علاقههای خود بگذریم و خداوند به ما میفرماید: ت
پس اگر خودت برنامه را تنظیم کنی، هنوز «من» باقی است و اتفاقاً این «من» به خاطر اینکه خودش برای مبارزه برنامهریزی کرده است، بزرگتر هم شده است. پس باید خود خدا برنامه را بدهد و خداوند هم با بیان دستوراتی در حلال و حرام و تعیین امور واجب و عبادات و ... شروع میکند.
مُکاتبات؛
پس اگر خودت برنامه را تنظیم کنی، هنوز «من» باقی است و اتفاقاً این «من» به خاطر اینکه خودش برای مبا
تو به برنامهای نیاز داری که در از بین بردن انانیت به تو کمک کند تا عبد ذلیل خدا بشوی و از او لذت ببری. این «من» اگر بخواهد از بین برود، لازمهاش عمل به برنامهای است که خودت در آن نقش نداشته باشی. این برنامه، همان تقواست.
مُکاتبات؛
تو به برنامهای نیاز داری که در از بین بردن انانیت به تو کمک کند تا عبد ذلیل خدا بشوی و از او لذت
برنامۀ مبارزه با نفس، ما را «عبد» بودن میرساند. عبد، کسی است که حاضر است طبق دستور و برنامۀ مولای خود عمل کند.
مُکاتبات؛
برنامۀ مبارزه با نفس، ما را «عبد» بودن میرساند. عبد، کسی است که حاضر است طبق دستور و برنامۀ مول
ما باید یکسری از لذتها را با این هدف کنار بگذاریم که به لذت خدا برسیم و به خدا اتصال پیدا کنیم و مزه ملاقات خدا را بچشیم. ما به حکم عقل باید مشغول لذت برتر باشیم.
مُکاتبات؛
ما باید یکسری از لذتها را با این هدف کنار بگذاریم که به لذت خدا برسیم و به خدا اتصال پیدا کنیم و
بعد از اینکه اصل زجر کشیدن را که قبول کرده و پذیرفتیم، باید سراغ «برنامه» و رضایت از سختیهای در طول راه برویم. وقتی خداوند برنامه را میدهد، میفرماید: «ستور مرا مراقبت کن» اینجا دیگر نام مبارزه با نفس را به کار نمیبرد بلکه از «تقوا» سخن به میان میآورد. تقوا، یک مبارزه با نفس خام نیست.
مُکاتبات؛
بعد از اینکه اصل زجر کشیدن را که قبول کرده و پذیرفتیم، باید سراغ «برنامه» و رضایت از سختیهای در ط
«تقوا» همان «مبارزه با نفس» است به علاوۀ دو ویژگی:
1- جهت الهی دارد و فقط برای دنیا مبارزه با هوای نفس نمیکنی، بلکه برای رسیدن به ملاقات خدا مبارزه با نفس میکنی. بنابراین تقوا، همان مبارزه با نفس است ولی برای خدا.
2- ویژگی دوم آن این است که تقوا همان مبارزه با نفس است ولی با برنامۀ خدا.
مُکاتبات؛
«تقوا» همان «مبارزه با نفس» است به علاوۀ دو ویژگی: 1- جهت الهی دارد و فقط برای دنیا مبارزه با هوا
برای اینکه معلوم شود که نفس ما خودخواهی نمیکند، خدا یک فیلتر در مسیر بندگی خودش قرار داده است که پذیرش «ولایت» است. ولایت، نقطه نهایی مشخص شدن پاکی انسان است. ولایت همان چیزی است که ابلیس نتوانست بپذیرد و بعد از 6000 سال معلوم شد دروغ میگفته است و هنوز انانیت دارد.
مُکاتبات؛
برای اینکه معلوم شود که نفس ما خودخواهی نمیکند، خدا یک فیلتر در مسیر بندگی خودش قرار داده است که
برای اینکه معلوم شود این «من» هنوز باقی است و انانیت واقعاً از بین رفته، باید با «ولایت» امتحان شود. باید برایت سنگین نباشد که به حرف کسی که خدا گفته است هم گوش کنی. باید با این حقیقت کنار بیایی که خداوند افرادی را در جایگاهِ برتر از تو قرار داده است. باید بپذیری :)