یه بخشی از وجودم می خواد زندگی کنه، می خواد تلاش کنه، می خواد کم نیاره، می خواد خوش بین باشه، انرژی مثبت بده، قشنگیارو ببینه. ولی یه بخشی از وجودمم می خواد نباشه، می خواد بهم ثابت کنه همه تلاشام بیهودست، تهش هیچی نیست، تهش پوچه، تهش خالیه، همه چی تاریکه. تهش مرگه. بعضی وقتا زور یکی به اون یکی می رسه بعضی وقتام زور اون یکی، منم گیر کردم این وسط، نمی دونم واقعا حالم خوبه یا تو افسرده ترین حالت ممکنمم.
وقتی حالم خوب نیس بیشتر دلم برا اطرافیانم میسوزه
اونایی که واقعا میخوان کمکم کنن
بندگان خدا انگار دارن با دیوار صحبت میکنن
کاملا از هر نوع منطقی تهی میشم
غیر ممکن میشم)):
سَمیح🕊
خسته ام مثلِ همان دخترِ اصلاح طلب، که شده عاشقِ فرمانده ی گردانِ بسیج(:
حالِ من همچو امیریست کهمعشوقهی او،
از قضا دخترِ فرماندهی دشمن باشد:)
صوتِ زیارت عاشورای علی فانی
از سوز و نوایِ دلی گذشته!
قشنگ روضه مکشوف و مستعدِ لطمه زنیه...
بزارین خیالتون رو راحت کنم،
تاوقتی که زمان نزارید؛
اذیت نشید،سختی نکشید،
کتاب نخونید،سخنرانی گوش ندید؛
هیچی نمیشید!
هیج راه حل معجزه ی دیگه ای هم
این وسط وجود نداره....
تمام آقا تمام!
[ @Rozekhon | کیوانی ]6985721556.mp3
زمان:
حجم:
6.6M
هرچیز را میشود به عقب انداخت جز اشک...من عادت کرده ام البته،این بی اجازه سرازیر شدنش را حتی اگر در جدی ترین و رسمی ترین مجلس نشسته باشی. در اتوبوس وقتی هجده تا چشم به تو خیره شده اند. در کلاس وقتی بقیه میخندند.همه چیز را میشود عقب انداخت جز اشک...قوی ترین سلاح در مقابل اراده آدمیزاد
که وقتی بخواهد و بیاید
#هیچچیزهیچهیچ جلودارش نیست...
#شرح_حال
#کربلا_لازمم ):
سَمیح🕊
ممنوعةٌ أنتِ من السَفَرْ إلا داخلَ الحدود الإقليمية لقلبي...
تو ممنوع الخروجی
از مرزهای قلب من...♥️