ا❁﷽❁ا
🟢مباهله
🔹فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴿٦١﴾
🔸پس هر که با تو درباره او [عیسی] پس از آنکه بر تو [به واسطه وحی، نسبت به احوال وی] علم و آگاهی آمد، مجادله و ستیز کند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را، و ما زنانمان را و شما زنانتان را، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم؛ سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم آیه مُباهله (سوره آلعمران: ۶۱) به مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران اشاره دارد که پس از اختلاف آنها درباره جایگاه حضرت عیسی علیه السلام رخ داد. مفسران شیعه و بیشتر اهلسنت این آیه را نشانه حقانیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و فضیلت اهلبیت علیهمالسلام شمردهاند و میگویند منظور از «اَبْناءَنا» (پسرانمان) در این آیه، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، و مراد از «نِساءَنا» (زنانمان) حضرت فاطمه سلام الله علیها و منظور از «اَنْفُسَنا» (خودمان) حضرت علی علیه السلام است.
📌۲۴ ذیالحجه روز مباهله
#مباهله
#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_۷۶
*═✧❁﷽❁✧═*
بعد از نماز، ده دقیقه ای بیشتر توی سالن و فضای بیرون اتاق کنفرانس موندم ... وقتی برگشتم داشتن در مورد افراد... شخصیت ها، نقاط و قوت و ضعف ... و خصوصیات شون حرف می زدن ... نفر سوم بودن که من وارد شدم ...
آقای علیمرادی برگشت سمت من ...
- نظر شما چیه آقای فضلی؟ ... تمام مدت مصاحبه هم ساکت بودید🤐 ..
- فکر می کنم در برابر اساتید و افراد خبره ای مثل شما ... حرف من مثل کوبیدن روی طبل خالی باشه ... جز صدای بلندش چیز دیگه ای برای عرضه نداره ...
کسی که کنار علیمرادی نشسته بود، خندید😅 ...
- اشکال نداره ... حداقلش اینه که قدرت و تواناییت رو می سنجی ... اگر اشکالی داشته باشی متوجه می شی ... و می تونی از نقاط قوتت تفکیک شون کنی ...
حرفش خیلی عاقلانه بود✅ ... هر چند حس یه طبل تو خالی رو داشتم که قرار بود صداش توی فضا بپیچه ...
برگه ها 📑رو برداشتم و شروع کردم ... تمام مواردی رو که از اون افراد به دست آورده بودم ... از شخصیت تا هر چیز دیگه ای که به نظرم می رسید ...
زیر چشمی بهشون نگاه 👀می کردم تا هر وقت حس کردم ... دیگه واقعا جا داره هیچی نگم ... همون جا ساکت بشم ... اما اونها خیلی دقیق گوش🦻 می کردن ... تا اینکه به نفر چهارم رسید ...
تمام خصوصیات رو یکی پس از دیگری شمردم ... ولی نظرم برای پذیرشش منفی بود ... تا این جمله از دهنم خارج شد ... آقای افخم ... همون کسی که سنم رو پرسیده بود ... با حالت جدی ای بهم نگاه کرد ...
- شما برای این شخص، خصوصیات و نقاط مثبت زیادی رو مطرح کردید ... به درست یا غلط تشخیص تون کاری ندارم ... ولی چرا علی رغم تمام این خصوصیات، پیشنهاد رد کردنشرو می دید❓...
نگاهش به شدت، محکم و بی پروا بود ... نگاهی که حتی یک لحظه هم ... اون رو از روی من برنمی داشت ...
آقای علیمرادی خودش رو جلو کشید ... طوری که دید من و آقای افخم روی هم کمتر شد ..
- چقدر سخت می گیری به این جوون ... تا اینجا که تشخیصش قابل تامل بوده ...
افخم با همون حالت، نگاهش رو از من گرفت و چرخید سمت علیمرادی ...
- تصمیم گرفتن در مورد رد یا پذیرش افراد، کار راحتی نیست... که خیلی راحت، افراد بی تجربه واردش بشن ... قصد اهانت به ایشون یا شخص معرف و پذیرنده رو ندارم ... اما می خوام بدونم چی تو چنته داره ...
پام رو به پایه میز کنفرانس تکیه دادم و صندلی رو چرخوندم... تا دیدم نسبت به آقای افخم واضح تر بشه ..
- نفر چهارم شدید حالت عصبی 😣داره ... سعی می کنه خودش رو کنترل کنه ... و این حالت رو پشت خنده هاش و ظاهر شوخ طبعش مخفی می کنه ... علی رغم اینکه قدرت برقراری ارتباطش خوبه ... اما شخصیه که به راحتی کنترلش رو از دست میده ...
شما گفتید توی پذیرش به افرادی با دقت نظر بالا نیاز دارید ... افرادی که کنترل درونی و موقعیتی داشته باشن ... افراد عصبی، نه تنها نمی تونن همیشه با دقت بالا کار کنن ... و در مواقع فشار و بحران هم دچار مشکل میشن ... بلکه رفتار آشفته شون، روی شرایط و رفتار بقیه هم تاثیر می گذاره ... و افراد زیر دست شون رو هم عصبی می کنن ...
لبخند 😁عمیقی چهره علیمرادی رو پر کرد ... و سرش چرخید سمت افخم ...
آقای افخم چند لحظه صبر کرد ... حالت نگاهش عوض شد..
- از کجا فهمیدی عصبی بودنش موقعیتی نیست؟ ... طبیعتا برای مصاحبه اومده ... و یکی از مصاحبه گرها هم از خودش کوچک تره ... فکر نمی کنی قرار گرفتن در چنین حالتی هر کسی رو عصبی می کنه؟ ... و واکنش خندیدن توی این حالت می تونه طبیعی باشه؟ ..
نمی دونستم، سوالش حقیقیه؟ ... قصد سنجیدن من رو داره یا ... فقط می خواد من رو به چالش بکشه؟ ...
حالتش تهاجمی بود و فشار زیادی رو روم وارد می کرد ... از طرفی چهره اش طوری بود که نمی شد فهمید واقعا به چی داره فکر 🤔می کنه ...
توی اون لحظات کوتاه ... مغزم داشت شرایط رو بالا و پایین می کرد ... و به جواب های مختلف ... متناسب با دریافت های مختلفی که داشتم فکر می کرد ... که یکی از اون افراد، سکوت کوتاه بین ما رو شکست ...
- حق با این جوانه ... من، نفر چهارم رو از قبل می شناسم... باهاش برخورد داشتم ... ایشون نه تنها عصبیه ... که از گفتن هیچ حرف زشتی در قالب کلمات شیک ... هیچ ابایی نداره ❌... ولی چیزی که برام جالبه یه چیز دیگه است ...
چرخید سمت من ...
- چطور تونستی اینقدر دقیق همه چیز رو در موردش بفهمی؟ ...
نمی دونستم چی بگم ... شاید مطالعه📚 زیاد داشتم ... اما علم من، از خودم نبود ... به چهره آدم ها که نگاه می کردم... انگار، چیزی برای مخفی کردن نداشتند ...
چند دقیقه بعد، سری بعدی مصاحبه ها شروع شد ...
♻️ادامه دارد...
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_طه_آیه_۲۵
《قالَ رَبِّ اشرَح لِی صَدری》
ای پروردگارمن: سینه مرا گشاده بدار
تا بر سختیهای رسالت صبر وحوصله و سعه صدر به خرج دهم و از سخنان نادرست دشمنان زود نرنجم.
🌺#سلام امام زمانم🌺
📚زیارت امام زمان (عج) به نقل از سید بن طاووس
📖السَّلاَمُ عَلَى صَاحِبِ الصَّمْصَامِ وَ فَلاَّقِ الْهَامِ السَّلاَمُ عَلَى الدِّينِ الْمَأْثُورِ وَ الْكِتَابِ الْمَسْطُورِ
🌿 سلام بر صاحب شمشير قدرت و شكافنده فرق سلام بر آن دين مأثور و كتاب رقم شده
به رسم ادب↘️
❤️سلام روزتون منوربا
ذکرصلــــــــوات برمحمدو
آل محمدصلی الله....▫️
#السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ❣
#سلام بر شما، اى خاندان نبوّت !❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 انیمیشن زیبا از ماجرای #مباهله پيامبر اسلام با مسيحيان نجران
🔵 برای فرزندان خود پخش کنید تا از مباهله بیشتر بدانند
#روز_مباهله
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز دویست و بیست وششم
─┅•═༅𖣔•✾•❀🌹❀•✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه82 : (بعضی از شارحان گفتند: این خطبه در شهر کوفه در شناساندن دنیا ایراد شد.)
🔹دنياشناسی
♦️"چگونه خانه دنيا را توصيف کنم که ابتدای آن سختی و مشقّت و پايان آن نابودی است؟ در حلال دنيا حساب و در حرام آن عذاب است. کسی که ثروتمند گردد فريب می خورد و آنکس که نيازمند باشد اندوهناک است و تلاش کننده دنيا به آن نرسد و به رهاکننده آن روی آورد. کسی که با چشم بصيرت به آن بنگرد او را آگاهی بخشد و آن کس که چشم به دنيا دوزد کوردلش می کند.
می گويم: اگر صاحب انديشه ای درست در کلام امام(علیه السلام) که فرمود: «مَن أبْصَر بِها بَصّرته» انديشه کند در آن معنای شگرف و بينشی ژرف می نگرد که هرگز به پايان آن نتوان رسيد و ژرفایِ کلامِ امام(علیه السلام) را نخواهد ديد. به خصوص اگر جمله «وَمَن أَبصر الَيها أَعْمتهُ» را هماهنگ با جمله قبل، به خوبی ارزيابی کند، خواهد ديد که تفاوت اين دو کلام تا کجاست. تفاوتی روشن و شگفتی آور و آشکار، درود و سلام خدا بر اميرالمؤمنين باد."
─┅•═༅𖣔•✾•❀🌹❀•✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه81 : (بعضی از شارحان گفتند: این خطبه در شهر کوفه ایراد شد.)
🔹تعريف زهد و پارسايی
♦️ای مردم! زهد يعنی کوتاه کردن آرزو و شکرگزاری در برابر نعمت ها و پرهيز در برابر محرّمات. پس اگر نتوانستيد همه اين صفات را فراهم سازيد، تلاش کنيد که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمت ها، شکر يادتان نرود. چه اينکه خداوند با دلايل روشن و آشکار عذرها را قطع و با کتاب های آسمانی روشنگر بهانه ها را از بين برده است.
─┅•═༅𖣔•✾•❀🌹❀•✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه80 : (پس از جنگ جمل و فرو نشاندن شورش بصره در سال ۳۶ هجری ماه جمادی الثانی در مسجد شهر بصره فرمود: )
1⃣ بيان تفاوتهای زنان و مردان
♦️ای مردم! همانا زنان در مقايسه با مردان در ايمان و بهره وری از اموال و عقل متفاوتند امّا تفاوت ايمان بانوان برکنار بودن از نماز و روزه در ايّام «عادت حيض» آنان است و امّا تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت که شهادت دو زن برابر شهادت يک مرد است و علّت تفاوت در بهره وری از اموال آن که ارث بانوان نصف ارث مردان است.
2⃣ مديريت خانوادگی
♦️ پس از زنان بد بپرهيزيد و مراقب نيکانشان باشيد. در خواسته های نيکو همواره فرمانبردارشان نباشيد، تا در انجام منکرات طمع ورزند.
─┅•═༅𖣔•✾•❀🌹❀•✾•𖣔༅═•┅─
📜 #خطبه79 : (هنگام حرکت برای نبرد با خوارج، در ماه صفر سال ۳۸ هجری، شخصی با پیشگویی و از راه شناخت ستارگان گفت: اگر در این ساعت حرکت کنید، پیروز نمی شوید و من از راه علم ستاره شناسی این محاسبه را کردم . امام علیه السلام فرمود:)
1⃣ پرهيز از توجه به غير خدا
♦️گمان می کنی تو از آن ساعتی آگاهی که اگر کسی حرکت کند زيان نخواهد ديد؟ و می ترسانی از ساعتی که اگر کسی حرکت کند ضرری دامنگير او خواهد شد؟ کسی که گفتار تو را تصديق کند، قرآن را تکذيب کرده است و از ياری طلبيدن خدا در رسيدن به هدف های دوست داشتنی و محفوظ ماندن از ناگواری ها، بی نياز شده است، گويا می خواهی به جای خداوند تو را ستايش کنند، چون به گمان خود مردم را به ساعتی آشنا کردی که منافعشان را به دست می آورند و از ضرر و زيان در امان می مانند.
2⃣ پرهيز دادن مردم از ستاره شناسی
♦️ ای مردم! از فرا گرفتن علم ستاره شناسی (برای پيشگويی های دروغين) بپرهيزيد، جز آن مقدار از علم نجوم که در دريانوردی و صحرانوردی به آن نياز داريد؛ چه اينکه، ستاره شناسی شما را به غيب گويی و غيب گويی به جادوگری می کشاند و ستاره شناس چون غيب گو و غيب گو چون جادوگر و جادوگر چون کافر و کافر در آتش جهنم است. با نام خدا حرکت کنيد.
─┅•═༅𖣔•✾•❀🌹❀•✾•𖣔༅═•┅─
ختم سوره انعام برای اموات
باخواندن چند آیه در ختم کامل شریک شوید
https://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
#مباهله یعنی:🌱
دلت را به خدا بسپار...
دستت را از دست پنج تن رها مکن
وگرنه گُم میشوی✨️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی تصمیما زندگی سازه
🥲🥺
👌از زیبایی های جالب و عجیب مهمونی غدیر
#حجاب
#شهید_محسن_حججی
🌷🌷🌷🌷🌷
21 تیرماه به دنیا آمدی
و از حجاب برایمان نوشتی...
از همه خواهران و از همه زنان امت رسوال الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود، مبادا چادر را کنار بگذارید.
🌷شهید حججی متولد ۲۱ تیرماه ۱۳۷۰
📙حجت خدا، داستانک هایی ازشهید محسن حججی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#قسمت_۷۷
*═✧❁﷽❁✧═*
حدود ساعت 8 شب🌃، بررسی افراد مصاحبه شده تمام شد... دو روز دیگه هم به همین منوال بود ...
اصلا فکر نمی کردم بین اون افراد، جایی برای من باشه ... علی الخصوص که آقای افخم اونطور با من برخورد کرده بود ... هر چند علی رغم رفتارش با من، دقت نظر و علمش به شدت من رو تحت تاثیر قرار داد ... شیوه سوال کردن هاش و برخورد آرام و دقیق با مصاحبه شونده ها ...
از جمع خداحافظی کردم✋، برگردم ... که آقای افخم، من رو کشید کنار ...
- امیدوارم از من ناراحت نشده باشی ... قضاوت در مورد آدم ها اصلا کار ساده ای نیست❌ ... و با سنی که داری ... نمی دونستم به خاطر توانایی اینجا بودی یا ...
بقیه حرفش رو خورد ..
- به هر حال می بخشی اگر خیلی تند برخورد کردم ... باید می فهمیدم چند مرده حلاجی ..
خندیدم ...
- حالا قبول شدم یا رد❓ ..
با خنده زد روی شونه ام ...
- فردا ببینمت ان شاء الله ...
از افخم دور شدم ... در حالی که خدا رو شکر می کردم ... خدا رو شکر 🙏می کردم که توی اون شرایط، در موردش قضاوت نکرده بودم ... آدم محترمی که وقتی پای حق و ناحق وسط می اومد ... دوست و رفیق و احدی رو نمی شناخت ... محکم می ایستاد ...
روز آخر ... اون دو نفر👥 دیگه رفتن ... من مونده بودم و آقای علیمرادی ... توی مجتمع خودشون بهم پیشنهاد کار داد ... پیشنهادش خیلی عالی بود ...
- هر چند هنوز مدرک نگرفتی ولی باهات لیسانس رو حساب می کنیم ... حیفه نیرویی مثل تو روی زمین بی کار بمونه ...
یه نگاه به چهره افخم کردم ... آرام بود اما مشخص بود چیزهایی توی سرش می گذره 😇... که حتما باید بفهمم ... نگاهم برگشت روی علیمرادی ... با احترام و لبخند گفتم ...
- همین الان جواب بدم یا فرصت فکر کردن هم دارم؟ ..
به افخم نگاهی کرد و خندید😁 ...
- اگه در جا و بدون فکر قبول می کردی که تشخیص من جای شک داشت ...
از اونجا که خارج می شدیم ... آقای افخم اومد سمتم ...
- برسونمت مهران ...
- نه متشکرم ... مزاحم شما نمیشم ... هوا که خوبه ... پا هم تا جوانه باید ازش استفاده کرد ...
خندید ...
- سوار شو کارت دارم ...
حدسم درست بود ... اون لحظات، به چیزی فکر می کرد که حسم می گفت ...
- حتما باید ازش خبر دار بشی ...
سوار شدم ... چند دقیقه بعد، موضوع پیشنهاد آقای علیمرادی رو کشید وسط ...
- نظرت در مورد پیشنهاد مرتضی چیه؟ ... قبول می کنی؟
- هنوز نظری ندارم ... باید روش فکر کنم و جوانب رو بسنجم... نظر شما چیه؟ ... باید قبول کنم؟ ... یا نه؟ ...
حس کردم دقیق زدم وسط خال👌 ... می خواستم مطمئن بشم در همون جهت، بحث ادامه پیدا می کنه ...
- در عین اینکه پیشنهاد خوبیه ... فکر می کنم برای من که خیلی بی تجربه ام ورود تو این زمینه کار درستی نباشه ..
ماشین🚕 رو کشید کنار و خاموش کرد ..
- من بیست ساله مرتضی رو می شناسم ... فوق العاده قبولش دارم ... نه همین طوری کاری می کنه نه همین طوری تصمیم می گیره ... نقاط ضعف و قوت افراد رو می سنجه ... و اگر طرف، پتانسیل داشته باشه دستش رو می گیره ... اینکه بهت چنین پیشنهادی داده، شک نکن که مطمئنه از پسش برمیای ..
سکوت کرد 🤐...
- به نظر حرف تون اما داره ...
چند لحظه بهم نگاه کرد ...
- ولی تو به درد اونجا نمی خوری ... نه اینکه پتانسیل و استعدادش رو نداشته باشی ... اتفاقا اگر بخوای کار کنی جای خیلی خوبیه ... ولی استعدادت مهار میشه ... تو روحیه تاثیرگزاری جمعی داری ... می تونی توی محیط و اطرافت تغییر ایجاد کنی و اون رو مدیریت کنی ... بودن کنار مرتضی بهت جسارت و قدرت عمل میده ... مخصوصا که پدرانه حواسش به همه هست ... اما بازم میگم اونجا جای تو نیست ...
خیلی آروم به تک تک جملات و حرف هاش گوش می کردم...
- قاعدتا انتخاب همیشه بین دو گزینه است ... فکر می کنید کجا جای منه؟ ...
- فقط با بچه مذهبی ها می پری؟ ... یا سابقه فعالیت با همه قشری رو داری؟ ...
ناخودآگاه خنده ام😅 گرفت ..
- رزومه ای بهش نگاه کنید؛ نه ... سابقه فعالیت با همه قشر رو ندارم ... مثل همین جا که عملا این اولین سابقه رسمی مصاحبه من بود ... اما نبوده که فقط با بچه مذهبی و هیئتی هم صحبت باشم ... نون گندم هم خوردیم ...
بلند خندید😃 ..
- اون رو که می گفتی صفر کیلومتری ... این شد ... این یکی رو که میگی خارج از گود هم نبودی ...
♻️ادامه دارد...
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_طه_آیه_۵۵
《منها خَلقناکُم و فیها نُعیدُکُم و منها نُخرجُکم تارهً اُخری》
#مرگ_معاد_سرنوشت_همه_
انسانها
ای انسانها ما همه ی شما را از خاک آفریدیم و پس از مردن در آن (خاک )باز میگردانیم
و در روز قیامت برای محاسبه اعمال دوباره شما را از آن بیرون می آوریم
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز دویست و بیست و هفتم
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه78
🔹نيايش امام
خدايا! از من درگذر آنچه را از من بدان داناتری و اگر بار ديگر به آن بازگردم تو نيز به بخشايش باز گرد. خدايا! آنچه از اعمال نيکو که تصميم گرفتم و انجام ندادم ببخشای. خدايا! ببخشای آنچه را که با زبان به تو نزديک شدم، ولی با قلب آن را ترک کردم. خدايا! ببخشای نگاه های اشارت آميز و سخنان بی فايده و خواسته های بی مورد دل و لغزش های زبان را.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه77 : (آنگاه در زمان عثمان در سال ۳۳ هجری سعید بن عاص، حق مسلم امام علی علیه السلام را جهت محاصره اقتصادی از آن حضرت منع کرد فرمود:)
🔹هشدار به غاصبان بنی اميه
♦️"بنی اميّه، از ميراث پيامبر(صلی الله علیه و آله)جز اندک چيزی، به من نمی پردازند. سوگند به خدا! اگر زنده ماندم بنی اميّه را از حکومت دور می کنم، چونان قصّابی که شکمبه خاک آلوده را دور می افکند.
می گويم: و «التُّرابُ الوَذِمة» نيز روايت شد، که درست نيست و قلب در عبارت است. سخن امام(علیه السلام) که فرمود: «ليفوقونَنی» يعنی اندک اندک از مال به من می دهند چونانکه بچّه شتر را اندک اندک شير می خورانند و يک بار شير از شتر می دوشند. و «وذام» جمع «وذمة» پاره ای از شکمبه يا جگر است که در خاک بيفتد و سپس آن را بردارند."
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه76 : (بعضی از شارحان خطبه ۷۶ را با خطبه۶۳ یکی دانستند)
🔹صفات بنده پرهيزكار
خدا رحمت کند کسی را که چون سخن حکيمانه بشنود، خوب فرا گيرد و چون هدايت شود بپذيرد، دست به دامن هدايت کننده زند و نجات يابد. مراقب خويش در برابر پروردگار باشد. از گناهان خود بترسد خالصانه گام بردارد عمل نيکو انجام دهد، ذخيره ای برای آخرت فراهم آورد و از گناه بپرهيزد. همواره اغراض دنيايی را از سر دور کند و درجات آخرت را به دست آورد. با خواسته های دل مبارزه کند، آرزوهای دروغين را طرد و استقامت را مرکب نجات خود قرار دهد و تقوا را زاد و توشه روزِ مُردن گرداند. در راهِ روشنِ هدايت قدم بگذارد و از راه روشن هدايت فاصله نگيرد. چند روز زندگی دنيا را غنيمت شمارد و پيش از آن که مرگ او فرا رسد خود را آماده سازد و از اعمال نيکو، توشه آخرت برگيرد.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═┄
📜 #خطبه75 : (در سال ۳۶ هجری وقتی شنید بنی امیه با تهمت های فراوان آن حضرت را در خون عثمان شریک می پندارد، فرمود:)
🔹دفاعيات امام(علیه السلام) در برابر تهمت ها
آيا شناختی که بنی اميّه از روحيّات من دارند، آنان را از عيب جويی بر من باز نمی دارد؟ و آيا سوابق مبارزاتی من، نادانان را بر سر جای خود نمی نشاند که به من تهمت نزنند؟ آنچه خدا آنان را بدان پند داد از بيان من رساتر است. من مارقين (از دين خارج شدگان) را با حجّت و برهان مغلوب می کنم و دشمن ناکثين «پيمان شکنان» و ترديد دارندگان در اسلام می باشم. شُبهات را بايد در پرتو کتاب خدا، قرآن، شناخت و بندگان خدا به آنچه در دل دارند، پاداش داده می شوند.
┄═❁❀••••❈◦🦋◦❈••••❀❁═