هدایت شده از صاحب الزمان گم کرده ام
به نام خدا
🌼
🌼
🌼
🌼
🌼
🌼
🌼
🌻
🌻
🌻
🌻
🌻
🌻 صاحب الزمان گم کرده ام:
✨﷽✨
✅با اینکه پیامبران و امامان معصومند، پس چرا استغفار و گریه میکنند؟
✍حاج آقا قرائتی: اگر سالن بزرگی را با نور کمی روشن کردیم جز اجناس و اشیای بزرگ را نخواهیم دید. ولی اگر همین سالن را با نور زیاد روشن کنیم حتی یک پوست تخمه و ذره کاغذ دیده خواهد شد. نور افراد عادی کم است، لذا تنها گناهان بزرگ خود را میبینند ولی پیامبران و امامان معصوم که از نور ایمان بسیار بالایی برخوردارند حتی اگر یک لحظه از عمرشان را به اعلی درجه ممکن بهره نگیرند، دست به دعا و گریه بر میدارند.
مثال دیگر: دراز کردن پا برای کسی که درد پا دارد، نه حرام است نه مکروه. ولی میبینیم که گرفتاران به درد پا به هنگام دراز کردن پا از اطرافیان خود عذر خواهی میکنند، زیرا برای آنان احترام قائلند که حتی از کار مباح خود شرمنده هستند. مثال دیگر: گاهی افرادی که در تلویزیون مشغول نقل اخبارند سرفه میکنند و فورا از تمام بینندگان عذر خواهی میکنند، با اینکه سرفه کردن گناه ندارد ولی چون خودشان را در محضر مردم میبینند، عذر خواهی میکنند.
💥اولیای خدا نسبت به ذات مقدس او چنان معرفت و شناختی دارند که اگر عبادات جن و انس را نیز داشته باشند، خودشان را مقصر میدانند
📚گزیده سخنان حجت الاسلام قرائتی
↶【به ما بپیوندید 】↷
🌸
🌸
🌸 صاحب الزمان گم کرده ام:
مامنتظـران حضرت مهدے عجل الله هستیم
💚 #مهـــــدویت
@mahdavit313
🌸
🌸🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌻
هدایت شده از صاحب الزمان گم کرده ام
به نام خدا
☘
💐
🌱
💐
🌱
💐
🌴
💐
🌳
💐
🍀
💐 صاحب الزمان گم کرده ام:
✨﷽✨
✅داستان کوتاه
✍روز بهلول مردی را دید که زار زار گریه میکرد به او گفت چه شده است . آن مرد گفت بازرگانی هستم که با مقدار پول به این شهر آمدم از ترس این پولم را گم نکنم آن را نزد عطار به امانت گذاشتم و به گشت و گذار مشغول شدم بعد از چند روز که پیش او آمدم میگوید کدام امانت!
بهلول گفت نشانی عطار را به من بده فردا یک ساعت مانده به اذان ظهر در مغاز ه عطار هستم تو هم بیا. بازرگان گفت من چه کار باید بکنم؟ بهلول گفت: وقتی مرا آنجا دیدی اصلا آشنایی نده و حرفی با من نزن به عطار بگو آمدهام امانت خود را بگیرم. بهلول فردا نزد عطار رفت و گفت خیال دارم که سفری به سرزمین خراسان داشته باشم. عطار گفت انشاءالله خیر است. بهلول گفت خودم نیز چنین امیدوارم و یک ناراحتی دارم و آن اینکه مقداری جواهر دارم که قیمت آن معادل سی هزار دینار طلا است. باید آن را جایی امانت بگذارم تا زمانی که برگشتم آن را پس بگیرم.
عطار چیزی نگفت ولی بهلول گفت در این شهر از هر کس پرسیدم امانتدارتر از شما کسی را معرفی نکردند. عطار گفت به دیده منت دارم که امانتدار شما باشم. بازرگان در آن موقع وارد مغازه شد بهلول کیسه سربستهای را روی پیشخوان گذاشت. بازرگان گفت عطار آمدهام امانتم را پس بگیرم . عطار که ترسید خیانت در امانتش افشا شود به شاگردش گفت کیسه این بازرگان در فلان جای انباری است آن را بیاور و به او بده. بازرگان امانتش را پس گرفت و از مغازه خارج شد و بهلول هم بعد از او خارج شد.
📚کتاب قصههای بهلول نوشته رضا شیرازی
↶【به ما بپیوندید 】↷
☘
💐
☘
💐
🌴
💐
☘ صاحب الزمان گم کرده ام:
مامنتظـران حضرت مهدے عجل الله هستیم
💚 #مهـــــدویت
@mahdavit313
💐
💐💐💐💐💐💐💐💐💐🌴
هدایت شده از مرادی
مجید بنی فاطمه4_5969705787809859214.mp3
زمان:
حجم:
3.01M
💫مناجات با #امام_رضا (ع)
خیلی دلت تنگ شده ها😭😭
هدایت شده از رسانه تنهامسیر🌱
1_79406807.mp3
زمان:
حجم:
14.99M
🎵کبوترم هوایی شدم...ببین عجب گدایی شدم😢
دعای مادرم بوده که...منم امام رضایی شدم😔