به نام خدا
🌼
🌼
🌼
🌼
🌼
🌼
🌼
🌻
🌻
🌻
🌻 صاحب الزمان گم کرده ام:
غریب مدینه..
سال سـوم هجرت اسـت شبی از شبهای میانهٔ رمضان شهر مدینه خورشیدی را در مـیـانـهٔ ظـلمـت شبانگاهی اش به تکثیر می نشیند؛ و منزل علی« علیه السلام» و فاطمه« سلام الله علیها» زیر باران بهاری غرق در شادی و سرور میگردد و رسول خدا «صلی الله علیه و آله» مژدهٔ تولد شبّر تورات را با خود زمزمه می کند و نوزاد را در آغوش می کشد و آرام اذان و اقامه اش را میگویـد و بـا نـام مبارک «حسن» مزینش می نماید.
*
حسن «علیه السلام» کودکی بیش نبود که شبی در کنار محراب مادر تا صبح پلک نزد؛امّا حـسـرت یـک دعا بـرای خـود و خانوادهاش او را به سـؤالـی واداشت ، مادر پس خودت؟ خودمان ؟چه؟
مادر فرمود: «فرزندم! الجار ثم الدار».
و با این شیوه تربیتی رشد یافت؛ و همین تفکر او را در جوانی به این واداشت که دو بار تمام دارایی و سه بار نیمی از آن را به مستمندان ببخشد .
*
بعد از پدرش وقتی که امامت به ایشان رسید معاویه «لعنت الله» در اوج فساد بود و دین رسول خدا را به تباهی کشانده بود و بنایی که پایه گذارش عثمان « علیه لعنت» بود را پرورانده بود، بنایی که با سبّ حضرت علی « علیه السلام» آتش بـه جگر اهـل بـیـت و دوستداران اهـل بـیـت می زد.
امام برای حمایت از دین حضرت رسول « صلی الله علیه و آله» به پا می خیزد و تلاش می کند تا مردم را از خواب غفلت بیدار کند امّا بعضی دنیا را خوش تر
می دانستند و بعضی در تردید بودند که چگونه با معاویه که اسلام را پذیرفته است میشود جنگید ؛ این تفکر نتیجهٔ همان قرآن بر سر نیزه است در جنگ صفین. کسانی که نتوانند حق را بشناسند در معرکه حق را تنها میگذارند.
*
معاویه از فرصت استفاده میکند و طومار سفیدی را امضا کرده و برای امام می فرستد یعنی هر شرطی که داشته باشی خواهم پذیرفت !!
امّا معاویه شرط ها را یکی پس از دیگری زیر پا میگذارد و در نهایت حکومتی که غصب کرده بود را با لباس سلطنت به فرزند مجنونش یزید لعنت اللّه میسپارد...
*
معاویه زهری همراه صد هزار درهم و حوالهٔ پسرش یزید را به نزد جعده - بنت اشعث بن قیس- همسر حضرت می فرستد و جعده زهر را در شیری که برای افطار نزد حضرت می آورد می ریزد طولی نمی کشد که زهر کار خود را انجام میدهد و با تکه های جگر امام با سینه ای شعله ور به داخل تشتی ریخته می شود .
خبر در مدینه می پیچد که زینت دوش نبی و سید جوانان اهل بهشت به دست خائنی به شهادت رسیده است.
***
عایشه سوار استری میشود و خود را به محل تشییع پیکر مبارک می رساند و با نگاهی غضب آلود به امام حسین«علیه السلام»
می گوید من اجازه نمیدهم حسن را در منزل من به خاک بسپاری! پیکر را تیرباران می کنند و امام برای حفظ جان مسلمانان پیکر مطهر برادر را به سوی بقیع میبرد.
و سهمی از سهم های بهشت را به خاک بقیع میسپارد..
زهراکاظمی
#امام_غریب
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
🌻
🌻
🌸
🌸
🌸 صاحب الزمان گم کرده ام:
مامنتظـران حضرت مهدے عجل الله هستیم
💚 #مهـــــدویت
@mahdavit313
🌸
🌸🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌻