#پندو_حکایت📚
📘#داستان
روزی دانشمندی به شهر ملانصرالدین وارد میشود و میخواهد با دانشمند آن شهرگفتگویی داشته باشد. مردم، چون کسی را نداشتند، او را نزد ملانصرالدین میبرند. آندو روبروی هم مینشینند و مردم هم گرد آنها حلقه میزنند. آن دانشمند دایرهای روی زمین میکشد. ملانصرالدین با خطی آن را دو نیم میکند. دانشمند تخم مرغی از جیب درمیآورد و کنار دایره میگذارد. ملانصرالدین هم پیازی را در کنار آن قرار میدهد. دانشمند پنجة دستش را باز میکند و به سوی ملانصرالدین حواله میدهد. ملانصرالدین هم با دو انگشت سبابه و میانی به سوی او نشانه میرود. دانشمند برمیخیزد، ازملانصرالدین تشکر میکند و به شهر خود بازمیگردد. مردم شهرش از او درباره ی گفتگویش میپرسند و او پاسخ میدهد که: ملانصرالدین دانشمند بزرگی است. من در ابتدادایرهای روی زمین کشیدم که یعنی زمین گرد است.
او خطی میانش کشید که یعنی خط استواهم دارد. من تخم مرغی نشان او دادم که یعنی به عقیده ی بعضیها زمین به شکل تخم مرغاست. و او پیازی نشان داد که یعنی شاید هم به شکل پیاز. من پنجة دستم را باز کردم که یعنی اگر پنج تن مثل ما بودند کار دنیا درست میشد و او دو انگشتش را نشان دادکه یعنی فعلاً ما دو نفریم.
مردم شهر ملانصرالدین هم از او پرسیدند که گفتگو درمورد چه بود و او پاسخ داد: آن دانشمند دایرهای روی زمین کشید که یعنی من یک قرص نان میخورم. من هم خطی میانش کشیدم که یعنی من نصف نان میخورم. آن دانشمند تخم مرغی نشان داد که یعنی من نان و تخم مرغ میخورم. و من هم پیازی نشانش دادم که یعنی من نان و پیاز میخورم. آن دانشمند پنجة دستش را به سوی من نشانه رفت که یعنی خاکبر سرت. من هم دو انگشتم را به سوی او نشانه رفتم که یعنی دو تا چشمت کور شود 😂
📗مجموع حکایات و داستانهای پندآموز📚
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
#داستان
👈 حضرت شعیب فرمود :
گناه نکنید که خدا بر شما بلا نازل میکند..
یکی آمد و گفت : من خیلی هم گناه کردم ولی خدا اصلا بلایی بر من نازل نکرده!
خداوند به حضرت شعیب وحی میکند که به او بگو اتفاقا تو سر تا پا در زنجیر هستی..
آن فرد از حضرت شعیب درخواست نشانه میکند.
خداوند میگوید: به او بگو که عباداتش را فقط به عنوان تکلیف انجام میدهد و هیچ لذتی از آنها نمیبرد..
امام صادق علیه السلام فرمودند:
یقول اللّه تعالی: إنَّ أدْنی ما أصْنَعُ بِالْعَبْدِ إذا اثَرَ شَهْوَتَهُ عَلی طاعَتی أنْ احَرِّمَهُ لَذیذَ مُناجاتی.
خداوند تعالی می فرماید:
هنگامی که بنده من خواهش های نفسانی خویش را بر طاعت من ترجیح دهد،
کمترین کیفری که در حق او روا می دارم آن است که او را از لذت مناجات خودم محروم می سازم.
📚جامع السعادات، ج 3 ص48
#خواندنی
♦️از مادرت دعای خیر و
از پدرت نصیحت بگیر
و به سختی های دنیا پشت کن...!!👌
♦️وقتی دعای خیر مادر پشت سرت باشد
♦️و نصیحت پدرت را گوش کرده باشی
بدان که زندگیت روبراه خواهد شد
آرزوی موفقیت روز افزون شما هستم
✍علامه جعفری(ره) :
اگر میخواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می ورزد، کسی که عشقش ماشینش است، ارزشش به همان میزان است اما کسی که عشقش خداست، ارزشش اندازه خداست.
#دعا_درمانے #رهایی_از_ترس
امام باقر علیهالسلام ؛
۲رکعت نماز بخوان و ۷۰ بار بگو
یا أَبْصَرَ النَّاظِرِین
ویا أَسْمَعَ السامعین
ویا أَسْرَعَ الْحَاسِبِین
ویا ارحم الراحمین✨
📚 کافی۵۵۶/۲
التماس دعای فرج انشاءالله
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
✍️#داستان
#تجسماعمالدرقبر
روزى شيخ بهائى به ديدار شخصى كه از اهل معرفت و بصيرت بود و در كنار يك قبرستان در اصفهان منزل داشت مى رود.
🔺شيخ بهائى به دوستش مى فرمايد:
روز گذشته در اين قبرستان كنار خانه شما امر عجيبى را ديدم
كه جماعتى ميتى را در گوشه اى از اين گورستان دفن كردند،
پس از چند ساعت كه گذشت و همه از قبرستان خارج شدند،
🌹😍بوى بسيار خوش و معطرى به مشام من خورد كه با عطرهاى دنيا قابل قياس نبود بسيار تعجب كردم كه اين بوى عطر از كجاست ؟
💥🌿به اطراف نگاه كردم ، يكباره جوان زيبا رويى را ديدم كه به سمت آن قبر مى رفت كم كم از ديده گانم محو شد.
❌طولى نكشيد كه بوى متعفن و بدى به مشام من رسيد كه از هر بوى گندى در دنيا بدتر بود،
باز متعجب شدم به اطراف نگاه كردم ، سگى را ديدم كه بسوى همان قبر مى رفت و سپس ناپديد شد.
همينطور بحالت تعجب ايستاده بودم كه ناگهان همان جوان زيبا از طرف آن قبر برگشت ولى بسيار مجروح و زشت شده بود.
به خودم جراءت دادم كه بسوى او بروم و سؤ ال كنم ، به كنارش رفتم و گفتم حقيقت امر را براى من روشن كن .
گفت : من عمل صالح اين ميتى بودم كه الان شما شاهد دفن او بوديد و من در كنارش بايد مى بودم كه ناگهان ، سگى وارد قبرش شد كه همان اعمال زشت و ناشايست او بود و چون گناهان او بيشتر از اعمال صالح او بود لذا آن سگ به من حمله كرد و مرا از قبر، بيرون انداخت ، و الان همان سگ با او هم نشين است .
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa