#گمنام
بارآخری که آمد مرخصی ؛ حال و هوایش فرق کرده بود. انگار می دانست آخرین دیدارمان است. اشک توی چشم هایش حلقه زد . گفت : دوست دارم گمنام باشم، دلم می خواد قبرم مثل حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی باشه. همان شد که می خواست هنوز هم جنازه اش پیدا نشده. گمنام مانده و بی نشان.
•{شهید عباس سلطانی}•
منتظرانظهور|Montaseran