eitaa logo
منتظران ظهور روستای مرزیان.روشنا
51 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
224 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴منطق قدرت مانع ایحاد منطقه پرواز ممنوع 🔹دولت اوکراین بارها درخواست منطقه پرواز ممنوع را در آسمان اوکراین داده است. ناتو و آمریکا تاکنون با این درخواست مخالفت کرده اند. 🔺در منطقه پرواز ممنوع نیروهای نظامی ، می‌توانند مستقیم با هر هواپیمای متجاوز یا موشک که در آسمان اوکراین مشاهده شود، مقابله و در صورت لزوم به آنها شلیک کنند. چرایی مخالفت با این درخواست از بررسی پیشینه منطقه های پرواز ممنوع براحتی فهمیده می شود. پیش از این در عراق، لیبی، بوسنی منطقه پرواز ممنوع ایجاد شده است. بر این اساس عمده دلیل مخالفت، قوی بودن و منطق قدرت طرف درگیری است. که روسیه باشد. اقتدار نظامی و دفاعی روسیه مهمترین عامل بازدارندگی ایجاد منطقه پرواز ممنوع است. خطر جنگ جهانی سوم و ترس از درگیری هسته ای ذیل منطق قدرت قرار می گیرد.
درسی از محضر آیت الله ✅غرق در نعمتیم 🔹سیدحسین فاطمی نیا فرزند آیت الله فاطمی نیا می گوید: حدود ۲۰ سال است یکی از برادرانم دچار یکی از سخت‌ترین بیماری هاست، بیماری مادر نیز مدتی است شدت گرفته و وضعیت پدر نیز مشخص بود. یک شب خدمت حاج آقا گفتم چرا دچار چنین وضعیتی شدیم که رنگ صورت پدرم برافروخته شد و گفت غرق در نعمتیم؛ شرمنده خدا هستیم و هیچ طلبی هم نداریم. 🔺این شیوه برخورد با مشکلات، مرا یاد حکایت مولوی در دفتر سوم مثنوی انداخت. مولوی حکایت می کند: برای ارباب لقمان، خربزه ای به عنوان هدیه آوردند. ارباب خربزه را قطعه قطعه کرد و جز یکی، همه را به لقمان داد. لقمان آن قطعه ها را می خورد و مرتب به تحسین خربزه و شیرین بودن آن لب گشوده با اشتیاق و میل می خورد. ارباب که خوشحال شده بود، در پایان کار شروع کرد به خوردن سهم خود از خربزه. اما همین که قاچ خربزه را در دهان گذاشت، دریافت که مثل زهر تلخ است. *چون بِخُورد از تلخی اش آتش فروخت *هم زبان شد آبله، هم حلق سوخت ساعتی بی‌خود شد از تلخی آن بعد از آن گفتش که ای جان و جهان نوش چون کردی تو چندین زهر را لطف چون انگاشتی این قهر را این چه صبرست این صبوری ازچه روست یا مگر پیش تو این جانت عدوست چون نیاوردی به حیلت حجتی که مرا عذریست بس کن ساعتی گفت من از دست نعمت‌بخش تو خورده‌ام چندان که از شرمم دوتو شرمم آمد که یکی تلخ از کفت من ننوشم ای تو صاحب‌معرفت چون همه اجزام از انعام تو رسته‌اند و غرق دانه و دام تو گر ز یک تلخی کنم فریاد و داد خاک صد ره بر سر اجزام باد لذت دست شکربخشت بداشت اندرین بطیخ تلخی کی گذاشت از محبت تلخها شیرین شود از محبت مسها زرین شود این حکایت در مقام طعن و اعتراض به آن دسته از انسان هایی است که در نعمت های خداوند غرق بوده اند و حتی از همان زمانی که نطفه ای بیش نبودند، احسان ولطف و توجه پروردگار در حق آنان جاری بوده و با گذشت روزگار، نعمت های خداوند بر ایشان فزونی یافته است. ولی به محض برخورد با اندک ناگواری و اندوه که به نسبت خوشی ها و لذت ها بسیار ناچیز است، لب به انکار نعمت های الهی می گشایند و به اعتراض روی می آورند و همه رحمت ها و نعمت های خداوندی را از یاد می برند.