مسجدامامحسنمجتبی(علیهالسلام)
#کمی_از_الغارات #یک_لقمه_مطالعه #قسمت_چهاردهم 📌 عقیل برادر امیر المومنین علیه السلام داستان عقی
#کمی_از_الغارات
#یک_لقمه_مطالعه
#قسمت_پانزدهم
📌عقیل در مجلس معاویه
🔹وقتی معاویه از آمدن عقیل باخبر شد، دستور داد دور مجلس را صندلی بگذارند و یارانش بر آنها بنشینند. با ورود عقیل به مجلس فرمان داد، که ۱۰۰ هزار درهم به او بدهند،عقیل درهمها را گرفت.
معاویه به او گفت برایم بگو بین لشکرگاه من و لشکرگاه علی چه فرقی دیدی؟ عقیل گفت: لشکرگاه امیرالمومنین علی بن ابی طالب، شبی داشت مثل شبهای پیامبر و روزی مثل روزهای پیامبر، با این تفاوت که پیامبر در آن میان نبود، اما در لشکرگاه تو با جمعی از منافقین روبرو شدم، که در شب عَقَبه قصد ترور رسول خدا را داشتند!
🔸 سپس عقیل پرسید ای معاویه آنکه در دست راست تو نشسته کیست معاویه گفت عمر بن عاص است، عقیل گفت: این کسی است که شش مرد ادعا میکردند که پدر او هستند و عاقبت کسی که قصاب بود بر دیگران غالب شد!
🔹 عقیل پرسید آن دیگری کیست معاویه گفت ضحاک بن قیس فهری است؛ عقیل گفت: به خدا قسم کار پدرش در زمان جاهلیت این بود که حیوانات نر را با ماده جفت میکرد.
🔸 عقیل گفت: آن دیگری کیست؟ معاویه گفت: ابوموسی اشعری است، عقیل گفت: مادرش دزد بود.
🔹 وقتی معاویه دید که عقیل مجلس نشینانش را عصبانی کرده است ، پرسید ای عقیل در مورد من چه میگویی؟ عقیل گفت: در مورد خودت چیزی نپرس! معاویه گفت: باید بگویی! عقیل پرسید: حمامه را میشناسی؟ معاویه پرسید: حمامه کیست؟ عقیل گفت: همین که گفتم! و برخاست و رفت.
🔸معاویه نسب شناسی را خواست و به او گفت: به من بگو حمامه کیست؟
گفت به من و خانوادهام امان بده تا بگویم! معاویه به او امان داد؛ او گفت حمامه مادربزرگ تو بود؛ که در زمان جاهلیت کارش فحشا بود و از کسانی بود که برای نشان دادن شغلش بر سردر خانه خودش پرچم زده بود.
حمامه مادرِ مادرِ ابوسفیان بوده است.
📌 و این قِصۀ، پر غُصه ادامه دارد...
با ما همراه باشید 😉 |👇
@Mosque_Imam_Hassan