مستندعشق 🌷
#زندگینامه #شهید_محمد_معماریان قسمت نوزدهم دشمن آتشبارياش شدت عجيبي داشت. عمليات لو رفته بود.
#زندگینامه
#شهید_محمد_معماریان
قسمت بیستم
بدن محمد را آوردند. مادر از همان شب شهادت محمد كه دلش لرزيده بود، قلبش تير كشيده و بيخواب شده بود. ميدانست كه ديگر نبايد منتظر باشد و حالا بعد از سه روز، خبر پرواز محمد آمد و جنازهاش. پدر، جبهه بود. سه روز هم جنازه در سردخانه ماند تا پدر بيايد. مادر، صبح زود تنهايي به ملاقات محمد رفت. او را بلند كرده و بوسيده و بوييد. حرفهايش را با محمد زد. با اينكه چند روز از شهادت محمد ميگذشت، زير آفتاب داغ مانده بود، در سردخانه بود، باز خون بدنش تازه بود و روان. محمد را طبق خواستة دلش، بردند مسجد المهدي(عجلالله) براي وداع. بعد مادر رفت توي قبري كه نگاه محمد دنبالش بود. محمد را در آغوش گرفت و آرام خواباند. بعد به محمد گفت: لحظهبهلحظه وصيت كردي، من هم عمل كردم. حالا تو سلام مرا به مادر پهلو شكستهام برسان و بگو آن موقع كه هيچكس به دادم نميرسد، موقع وحشت و تنهايي قبر، مادر تو به داد من برس. مادر سرش را بلند كرد و آرام و سربلند از قبر بيرون آمد. . .
ادامه دارد...
اللهمعجللولیکالفرج
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@Mostanade_Eshq
24.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 امروز میخوایم بریم یه جای نورانی😍
مزار #شهیدسیدیداللهفاطمی
شهیدی ۱۸ ساله #دفاع_مقدس
🍏خاطره_ای_از_کرامت_شهید_فاطمی
🌷میگفت: هر هفته میومدم گردوخاک مزار سید یدالله رو با آب می شستم.
یه روز وقتی اومدم گلزار، دیدم آب ها قطع شده و نتونستم آبی پیدا کنم.
آخه خیلی این شهید مظلوم بود. حتما باید سنگ مزارش رو تمیز می کردم.🥀
🍂خلاصه خیلی گشتم ولی آبی پیدا نکردم. همینطور که در محوطه گلزارشهدا قدم میزدم، یکدفعه دیدم یه جوان بسیجی با یه کلمن آب اومد نزدیک من، و کلمن رو داد دستم.☘
🌺منم خیلی خوشحال شدم و کلمن آب رو از دستش گرفتم و تشکر کردم. خیلی دقت نکردم که این جوان کیه...
اون لحظه فقط تو فکر این بودم که آب از کجا پیدا کنم. چون باید مزار شهید رو از خاک و گردوغبار تمیز می کردم. آخه خیلی بهش #ارادت داشتم.
خلاصه کلمن آب رو از دست اون پسر بسیجی گرفتم، کمی که گذشت، به ذهنم اومد چطور شد که این جوان فهمید من آب نیاز دارم؟! اصلا این جوان کی بود؟
🌹برگشتم و نگاهی بهش انداختم، خوب که دقت کردم دیدم خود شهید سید یدالله فاطمی هست.
⭕️تعجب کرده بودم...
شهید نگاهی به من کرد و لبخندی زد و رفت. منم اینقدر متحیر شده بودم که پاهام خشک شده بود و نتونستم خودمو به شهید برسونم.
💚کمی بعد که به خودم اومدم، هرچقدر گشتم دیگه پیداش نکردم و متوجه شدم که شهید به دیدار من اومده بود🥺
اللهمعجللولیکالفرج
@Mostanade_Eshq
da(12).mp3
4.79M
#کتاب_صوتی 🎧
📕 دا ( قسمت12)
#سیدهزهراحسینی
اللهمعجللولیکالفرج
┄┅═✦❁🌴❁✦═┅┄
قسمت 11👇🏻
https://eitaa.com/Mostanade_Eshq/10882
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا بگو چه شد که من
اینقدر دوستت دارم؟
بگو رفـاقـت ما ریشه
در ازل دارد…❤️
🖤🥀
17.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|🥀"💔|
💔دلنوشته ای به یاد شیر مرد با غیرت
شهید " حسین زینال زاده "
🌹رفاقت تا شهادت
✨🥀به مناسبت ششم مهرماه
سالروز تولد #شهید_زینال_زاده
#حجاب #امنیت
اللهمعجللولیکالفرج
@Mostanade_Eshq
🇮🇷سعید پناهی (طایفه اولاد قباد ساکن خیابان بوعلی ) از ماموران نیروی انتظامی استان هرمزگان در بندر عباس در حین ماموریت به درجه رفیع شهادت نائل گردید
😭😭شهادتت مبارک مدافع امنیت😭😭