eitaa logo
مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🇮🇷
406 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
835 ویدیو
79 فایل
کانال رسمی مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شهر سرآسیاب خیابان امام خمینی ره
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعه ها یکی یکی رفت خبر از تو نیومد! این فراق و فاصله چه آتیشی به قلبمون زد😭🥀 علی پورکاوه
براے صدقه دادن توے جیبهایمان به دنبال ڪمترین مبلغ «سڪه» میگردیم! اونوقت از خداوند بالاترین درجه نعمتها را هم میخواهیم چه ناچیز میبخشیم! و چه بزرگ تمنا میڪنیم!! 🖐🏻 ⌜@Msahebzaman230
در برکت هیئت سهیم باشیم ... شماره کارت پرداخت کمک به هیئت مسجد صاحب الزمان (عج) بنام آقای محمدرضا سلطانی 6037697483579246 لینک پرداخت کمک به هیئت مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 👇👇👇👇👇👇👇 https://zarinp.al/meeraj59
انسان شناسی ۲۲.mp3
11.56M
۲۲ 🔺تمام اعتبار انسان، به وجودِ شیطان وابسته است! 🔺تمام قیمت انسان، به وجودِ شیطان وابسته است! 🔺تمام رشــد انسان، به وجودِ شیطان وابسته است! یعنی چی؟ یعنی اگر شیطان نبود، ما اعتبار و قیمت و رشدی نداشتیم؟ @Msahebzaman230
سپاه‌داره‌سردارسلیمانےهاتربیت‌میڪنه‌برای نابودۍاستڪباربایدم‌ازش‌بترسن،‌اگه‌سپاه‌و مقابله‌باداعش‌نبودالان‌دختران‌ما‌توسط تروریست‌داعشےداشتن‌به‌فروش‌میرفتن🚶🏿‍♂! @Msahebzaman230
حتما قرار شاه و گدا هست یادتان آری شبی که زدم دل به نامتان مشهد‌، حرم، ورودی باب الجوادتان آقا عجیب دلم گرفته برایتان...!(: @Msahebzaman230
خاطرات‌شهیدحججی بعضی موقع ها که توی جمع فامیل میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به رهبری. می دانستم توی ذوقش می خورد میدانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها احترام می گذاشت به تک تک شان.بعضی موقع هاعلی کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند.نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به روضه خواندن و گریه کردن و سینه زدن.مجلس تماشایی داشتند. مجلس دونفره پدر و پسری. بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش می‌آمد.می‌رفتم می‌دیدم نشسته سر سجاده اش و دارد برای خودش روضه می خواند.می نشستم کنارش.انقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت.میگفتم: "محسن، بسته دیگه. طاقت ندارم."روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس‌که به‌نام بی بی حساس بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زدیک شب هم توی خانه سفره حضرت رقیه علیهاالسلام انداختیم.فقط خودم و محسن بودیم. پارچه سبز ی پهن کردیم وشمع و خرما و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد.نمی دانم از کجا یک بوته‌خار پیدا کرده بود.بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.نشست سر سفره.بغض گلویش را گرفته بود. من هم نشستم کنارش.نگاه کرد به بوته خار.طاقت نیاورد.زد زیر گریه من هم همینطور.دو تا یک دل سیر گریه کردیم. ادامه دارد...! @Msahebzaman230
『بِـسّم‌اللّٰـه‌ِالْـرَحمـٰن‌ِالـرَحیْم』
بـرمشـامم‌مےرسـد‌ هرلحـظـہ‌بوۍانتـظار:) بردلم‌ترسـم‌بمـاند‌ آرزوۍوصـل‌یار تشنہ‌ۍدیدار‌اویـم معصیت‌مھلت‌بده تابمیرم‌در‌رڪابش باتـمام‌افتـخار... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Msahebzaman230
🔴نگو ✍ چون‌زنگ‌نزدبهش‌زنگ‌نزدم چون‌سلام‌نکردسلامش‌نکردم چون‌دعوتم‌نکرددعوتش‌نکردم چون‌محل‌نذاشت،محلش‌نذاشتم چون عذرخواهی‌نکردعذرخواهی‌نکردم بجاش بگو: بـاران به همه جا می‌بارد چه زمین حاصلخیز چه شوره زار 🌧 تو بـــاران باش 🌧😍 ✨️خدا میگه : بدی دیگران را با نیکی دفع کن، ناگهان خواهی دید همان کس که میان تو و او دشمنی است،گویی دوستی گرم و صمیمی❤️ تو شده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️️@Msahebzaman230
کسانی که به هر دری میزنند ولی کارشان درست نمیشود برای این است ڪه... نماز اول وقتت نمیخوانند جوان ها به شما توصیه میکنم اگر میخواهید هم دنیارا داشته باشید هم اخرت را نماز را اول وقت بخوانید 🚶🏻‍♂ @Msahebzaman230
4_5789708896754994143.mp3
11.26M
۲۳ ☜ تا تمرین نکنی ☜ تا ورزیده نشی ☜ تا وسط میدون نری ☜ تا نجنگی ؛ ✘رؤیای قهرمانی، بیشتر یه رؤیای خنده‌داره! 🎖آستین‌هات رو بزن بالا ... بیا وسط میدون و یکی یکی حریف‌هات رو از سر راهت بردار، و قدم‌قدم بزرگتر و وسیع‌تر شو ... - حالا این حریف‌ها کجان؟ - این میدون کجاست؟ - قضیه‌ی آستین بالا زدن، چیه؟ ⌜@Msahebzaman230
•••• میگم‌آقاۍامام‌رضا: درست‌کہ‌میگن‌بیایم‌کربلا‌رو‌از‌شما بخواهیم‌ولۍوقتۍمثل‌الان‌دلمون‌داره پرپر‌میزنہ‌توصحنت‌گم‌بشیم‌ از‌کۍبخواهیم‌الان؟ آقانگامون‌میکنۍخستہ‌ایم:)💔 ‌‌‌ @Msahebzaman230
خاطرات‌شهید‌حججی علیرضانوری از بچه های لشکر نجف اشرف بود. چند روزی بود که توی سوریه شهید شده بود.با محسن رفتیم تشییع جنازه‌اش. توی مراسم بدجور گرفته بودم و بق کرده بودم. همش فکر می کردم محسن توی آن تابوت خوابیده است.وسط مراسم تشییع محسن پیام بهم پیامک داد:"زهرا دعا کن من هم مثل علیرضا شهید بشم."جواب دادم: "محسن از این حرف‌ها نزن قلبم داره آتیش میگیره." مقداری از مراسم که گذشت، برگشتم خانه. دیگر نمی توانستم آنجا بمانم همه‌اش تصویر شهادت محسن می آمد جلوی چشمانم آخر شب محسن برگشت وقتی آمد حال عجیبی داشت بهم گفت: " زهرا دیدی؟دیدی چه جمعیتی اومده بود؟ اگه بخواهیم بمیریم به زور ده نفر میان زیر تابوتمون رو می گیرن. اما امروز دیدی مردم‌چه‌جوری‌خودشونوبرای‌شهید نوری می‌کشتن؟" آن شب تاصبح یک بند حرف شهادت می زد و گریه می‌کرد. گفت: "زهرا، اگه شهید بشم برای همیشه هستم. اما اگه بمیرم دیگه نیستم!" بهش گفتم:" محسن شهید بشی و من تابوتت رو ببینم دق میکنم. من دوریت را برای لحظه هم نمیتونم تحمل کنم." گفت: "میتونی خانومم." بعد نگاهی تو چشمانم کرد و گفت: "حالا ببین اصلا پیکری میاد یا نه!" ادامه دارد...! @Msahebzaman230
『بِـسّم‌اللّٰـه‌ِالْـرَحمـٰن‌ِالـرَحیْم』
🔷 سلسله جلسات تفسیر قرآن کریم 🔷با محوریت سوره مبارکه احزاب ________________________________ 🗓 یکشنبه‌هابعد از نماز مغرب و عشا 🕌 سرآسیاب خیابان امام خمینی ره مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه ________________________________ @Msahebzaman230
انسان شناسی ۲۴.mp3
10.84M
۲۴ 🎤 ⚠️ همه‌ی حریفهات رو که کنار زدی، تازه میرسی به خطرناک‌ترین حریف ❗️ حریفی که اگه حواست نباشه و بهش باج بدی، تا بخوای بفهمی که داری اسیر میشی؛ به اژدهایی تبدیل میشه و چنان تو رو می‌بلعه که دیگه نمی‌تونی بلند شی! ♨️ -کدوم حریف؟ -چرا اینقدر خطرناک؟ -حالا چکار کنم باهاش؟ @Msahebzaman230
غیبت میڪنی و میگی : دیدم ڪه میگم😐 رفیق من... اگه ندیده بودی ڪه تهمت بود... مثل خدا ستّار العیوب باش اگه چیزی هم میدونی، نگو!! 🖐🏻 @Msahebzaman230
ما شـاڪر حقیم که داریم تو را تو حیدری و چو ذوالفقاریم تو را ای سیـد علی، رهبر من آقا جان هیهــات که تنهــا بگذاریم تو را @Msahebzaman230
خاطرات‌شهید‌حججی یار گرمابه و گلستانش بودم. همیشه پیشم حرف از شهادت می زد. دیگر حوصله ام را سر برده بود. یک بار بهش توپیدم و گفتم: " مگه تو اینقدر دم از شهید کاظمی نمی زنی؟ حاج احمد تا خیلی بعد از جنگ موند و به انقلاب خدمت کرد، بعد به شهادت رسید. تو میخوای همین اول کاری بری سوریه به شهادت برسی و تموم؟"گفت: "نه. من می خوام برم سوریه جنگ بکنم ان شاءالله شهید بشم. وقتی هم که آقام امام زمان ظهور کرد ازش خواهش کنم که دوباره بیام تو این دنیا و باز در رکابش شهید بشم." فکر کجاها را که نکرده بود. برای بعد از شهادتش هم برنامه ریزی کرده بود.. دو هفته قبل ازاعزام محسن بود که رفتم آزمایشگاه و فهمیدم باردارم. خیلی خوشحال شد. می خندید و بهم می گفت: "ببین زهرا، اگر شهید شدم، ولی مرد برات گذاشتم ها. این مرد هواتو داره. لبخندی زدم و گفتم: "خب، شاید دختر باشه."گفت: "نه پسره. اصلا وقتی رفتم سوریه از حضرت زینب علیها می خوام که پسر باشه."روزی که محسن رفت سوریه، خیلی دلم شکست.خیلی گریه کردم. رفتم توی اتاقم و تا توانستم ناله زدم. همان موقع کاغذ و خودکار ای برداشتم برای امام‌حسین علیه السلام نامه نوشتم. به آقا نوشتم….. ادامه دارد...! @Msahebzaman230
خدامیگه: ماه،ماه خودمه بنده‌ام،بنده خودمه دلم میخواد پنجاه سال گناهشو ندید بگیرم! شب اول رجب دو رکت نماز بخون پاک پاک میشی:) -استادشجاعی @Msahebzaman230
! زیارت امام‌رضا‌(؏) که مشرف می‌شوید، اول می‌رسید به بست،ارزش‌بست زیاد است؛ چون ورودی‌حرم‌است. .. شعبان‌صحن‌است... رمضان‌حرم‌است... وشب‌قدر‌ضریح... آیت‌الله حائری شیرازی @Msahebzaman230