روشن است كه با فراگيرى روشهايى كه تا به حال موفق شناخته شده اند، موفقيت يك معلم، تضمين نخواهد شد. صرف داشتن اطلاع از فنون رانندگى، نمى تواند موجب رانندگى شود.
در مورد مدّت تعليم به گونهاى ثمر بخش و مطلوب، سه جنبه مطرح است:
جنبه فطرى و ذاتى
كثرت ممارست
و ذوق و علاقه
و بنابر اين به جز مسأله قدرت فطرى و ذاتى معلمى، بايستى به تخصص، دقت، وجدان كار، ابتكار، علاقه مندى، تلاش، قدرت تحمل، ايمان و نيروى توكّل نيز توجه نمود.
پس ابتدا برخى ديگر از خصوصيات يك معلم خوب را برمى شماريم و سپس به پاره اى از روشها، اشاره خواهد رفت.
- تواضع علمى و اخلاقى: هر چه ميزان علم و ايمان يك فرد بيشتر باشد، ميزان فروتنى او بيشتر بايد باشد. كبر، صفت شيطان است و اولين معصيتى كه در هستى صورت گرفت ... و معلمى كه مى خواهد انسانها را آموزش دهد خود نبايد تكبر داشته باشد.
- شهامت: از اين كه از امرى انتقاد كند نمى ترسد و از اين كه از او انتقاد كنند هم نمى ترسد.
- معلم مؤمن، متزلزل، بى حال و كسل نيست.
- معلم مؤمن، داراى صبر و حوصله است، از كار و تلاش زود خسته نمى شود. از زير بار انجام وظايف، شانه خالى نمى كند.
- معلم مؤمن، اعمال غرض نمى كند، حب و بغض شخصى او را از ميسر حق منحرف نمى سازد. برخورد او با شاگرد از نوع عقده خالى كردن و انتقام گرفتن نيست. صرفاً به بيدار كردن دانش آموز مى نديشد، آن هم با توجه به توانايى و ظرفيت جسمى و روحى وى.
- در جنبه علمى و معلومات عمومى مورد نياز دانش آموزان، در چارچوب زمان خود محدود نيست، بلكه مى كوشد از گذشته نيز با خبر باشد و از حقايق تاريخى سر در آورد. از سوى ديگر او مىكوشد تا از آخرين اطلاعات در زمينه و مسأله مورد نظر با خبر باشد، بدين سان، او هرگز از مطالعه و خواندن، فارغ نيست.
- مسائل را سرسرى نمى بيند، به عبارت ديگر از كنارش نمى گذرد، بلكه مى كوشد آن را عميق ببيند.
- آزاد فكر و آزاد انديش است. از قيود پيش ساخته، پيش داورى ها، اوهام و خرافات بركنار است.
- شخصيت زده و شخصيت پرست نيست، در برابر كسى خود باختگى ندارد. عنوانهاى پرطمطراق او را از خود بى خود نمى كند، گول عناوين ظاهرى را نمى خورد، زيرا شخصيتها هر قدر بزرگ باشند، احتمال اشتباه درباره شان از بين نمى رود و در آن صورت اشتباه او هم به اندازه او بزرگ خواهد بود.
- ملاك تحقيق، حقيقت است نه شخصيت. حق را به شخص نبايد سنجيد، بلكه شخص را به حق بايد سنجيد.
- به خاطر خودخواهى ها و نظارت شخصى، حق را پايمال نمى كند.
ع ص
اما روش ها، بستگى به توانايى هاى خود معلم، سنّ و ظرفيّت جسمى و روحى دانش آموزان، شرايط و مقتضيات زمان و مكان و ... دارد، ولى به طور كلى مى توان مسائلى از اين قبيل را مطرح كرد:
- بهترين شيوه آموزش، طرح سؤال در ذهن دانش آموز است. بايد شاگرد را از پل شك، عبور داد و به يقين رسانيد. معلم بايستى فرصتى به شاگرد بدهد تا فكر كند و سپس به او كمك كند تا اندك اندك با اشاره هاى معلم به جواب برسد.
- كنجكاوى دانش آموز را بايد برانگيخت، نه اين كه سركوب كرد.
- قدرت انتقاد از محصل گرفته نشود، آنگونه كه تصور كند دانش آموز مطلوب در نظر معلم كسى است كه هرگز اعتراضى نكند و سخنى بر عليه او نگويد. بايد به شاگرد جرأت و فرصت و امكان داد تا داورى خود را نسبت به مسائل بيان كند، نه اين كه قضاياى اجتماعى را مطابق سليقه معلم تحليل كند.
- معلم به محصل، صميمانه تفهيم كند كه غرض، كشف حقيقت است اگر چه بر له يا عليه خود معلم يا شاگرد باشد. اظهار نظر دانش آموز را جدى بگيرد و اهميت بدهد، گرچه غلط باشد تا او احساس كند كه هم قدرت نظر دادن دارد و هم حق آن را. شاگرد نبايد احساس كند كه معلم نسبت به حرفها، حركات و خواسته ها و زندگى او، بى تفاوت است.
- معلم از متعلم بخواهد كه از او طلب استدلال كند و برهان بخواهد، امام باقر (ع) به شاگردانش مى فرمود: هرگاه سخنى به شما گفتم از من بپرسيد در كجاى قرآن است و از كجا استخراج شده است.
- مطالب معلم، بافته و زاييده تخيل، قياس و تعميم او نباشد.
- شخصيتها و قهرمانهاى مورد استناد در سخنان را آن چنان كه دوست دارد و خود مى پسندد، معرفى نكند، آنچنان كه هستند، معرفى كند.
- مطالب، بر اساس نظم فكرى طرح شوند. نحوه شروع و نتيجه گيرى براى خود معلم مشخص باشد.
- در بيان مطالب بر نقل قول و مسموعات تكيه نكند:
همه دانشمندان عقيده دارند كه ...
مورخان همه نوشته اند كه ...
كليه جامعه شناسان مى گويند كه ...
اين امر مورد قبول همه روانشاسان است كه ...
- در بيان مطالب غلو يا به اصطلاح معمول، چاخان نكند.
ع ص
- معلم خوب، تنها زشتى ها را نمى بيند، بلكه خوبى ها و زيبايى ها را هم در نظر دارد. اين كار مگسان است كه تنها روى جراحات، دمل ها و آلودگى ها مىنشيند.
- افكار و نظرات شخصى را به جاى كسى قالب نمى زند.
- در كار نمره دادن، عواطف را دخالت نمى دهد، مهر و كين، خشم و انتقام، او را از مسير منحرف نمى سازد.
- ايمان و اعتقاد به مبدأ پاكى ها، حسابرسى ها، پاداش ها و كيفرها، اساسى ترين امر در عدالت و عمل معلم است.
ع ص
- و بالاخره كاش همه معلمهاى ما، به آن درجه از صميميت و ايمان و صداقت مى رسيدند كه شاگرد را حقيقتاً همچون فرزند خود، همراه خود و همگام خود حس مى كردند. درسشان زمزمه محبت بود و فريادشان خطاب به شاگرد اين كه:
اى همگام
دستهايت را
با قلم مى فشارم
تا تپش ايمان را
احساس كنى
چشمهايت را،
با ديدگانم
پيوند مىزنم
تا پلى از اعتماد بسازم
به هستى سوگند
كه هستيم را
در راه هستى دادن
نثار خواهم كرد
هستيم را
در راه هستى دادن
نثار خواهم كرد
«وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا »
صفايى حائرى، على، تربيت كودك، 1جلد، ليلة القدر - قم، چاپ: اول، 1386 ه.ش.
کتاب بررسى/ ع ص /ص : 31
من كسانى را سراغ دارم كه به خاطر پافشارى معلم تعليمات دينى، با آن كه زمينه ى مذهبى داشتند، به بى بند و بارى رو آوردند. آن عملى كه در شناخت و علاقه ى ما ريشه ندارد، جز سنگينى و خستگى و وازدگى و نفرت، ثمرى نخواهد داد.
حضرت در ابتداى حكمت، د مى فرمايند: «النَّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِىٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ »؛ مردم سه گروهند: معلم، متعلم و آدمهاى پرت و خالى كه به دنبال هر صدايى مىروند. از دست رفته هايى كه به هر سمتى كشيده مى شوند.
«لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ»؛ آگاه نشده اند. «وَلَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ»؛ تكيه گاه محكمى ندارند؛ چون آدمى وقتى كه در خودش و در معرفت و آگاهى و ذهنيتش پناهى نداشت، طبيعتاً در دلش هم پناهگاهى ندارد. آدمى كه در ذهنيتش پناهگاه نگرفت، احساس او، انگيزه هاى او و توانمندى هاى باطنى او هم، ركن وثيق او نخواهند شد. تو با چه علمى مى خواهى احساست را سر پا نگه دارى؟ با چه ترسى با چه حبّى مى خواهى حركت كنى؟ در حالى كه علم به جمال و كمال پيدا نكردهاى با چه چيزى مى خواهى پناهگاه خودت را داشته باشى؟
خط انتقال معارف، ع ص/ ص: 28
اگر معلمى قوى و تأثيرگذار باشد، تعلق و وابستگى به او خيلى زود پديد مى آيد، اگر اين معلم هميشه عزيز بماند، تعلق به او و بت پرستى او را احساس نمى كنيم و حقارتها را نمى چشيم؛ چون كسى نيست كه بگويد؛ اما اگر اين معلم به تعارض كشيده شد و كسى او را تحقير كرد يا در رابطه با او گفتگويى را مطرح كرد، اين تعارض باعث آزادى متعلمين مى شود؛ چون در رابطه با او زبان باز كرده اند و بدىها و نقطه ضعفهايش را آشكار كرده اند ...
در هر حال، متعلم، هم بايد از محدوديت در ديدگاه هايش و هم از تعلق و وابستگى در قلبش و هم از شبهات و شهوات و فتنه ها و هم از بدعتها و وسوسه ها و جاذبه ها آزاد شود. در اين مورد روايات زيادى هست كه اگر كسى اهل تأمل باشد مى تواند حتى با مراجعه به كتاب كافى يا بحار براى همه اين فصول روايات متعددى را به دست بياورد.
خط انتقال معارف، ص: 116
🌱حفظ نسل سرگردان
يكى از گروه هایی كه بايد حفظ شود، هَمَجٌ رعاع است؛ توده هاى يله و رهايى كه هر نسيمى روى آنها اثر مى گذارد: «يميلون مع كل ريح». بايد اينها را هم از سرگردانى و حيرت و هم از محروميت و محدوديت نجات داد.
اينها نمى فهمند، ولى تو نمى توانى رهايشان كنى. اينها را با چه چيزى بايد حفظ كنيم؟
1️⃣در مرحله اول بايد جوى از محبت و صميميت ايجاد كرد؛ يعنى با اينها نمى شود اول حرف زد. ابتدا بايد با اينها دوست و صميمى شد. بايد با اينها معاشر بود. اينها در برخوردهاى غير مستقيم گيرايى بهترى دارند.
2️⃣مرحله دوم فراهم ساختن اعتماد و امنيت است، طورى كه با تو راحت باشند، درها و پنجره هاى بسته شان را به روى تو بگشايند؛ حتى كليد دلشان را به دست تو بدهند.
3️⃣مرحله سوم دعوت به هجرت است؛ يعنى كسانى را كه رها بودند و تحت تأثير هزار مسأله بودند، با هجرتى كه به آنها مى دهى، از متن بحرانها نجاتشان بدهى.
مرحله بعدى هم سعى در حوائج اينهاست؛ يعنى بعد از اين كه اينها هجرت كردند و آمدند مدينه، مشكلاتى پيدا مى كنند. دستشان بسته است، ولى نمى شود رهايشان كرد، نمى شود چشم بپوشى و حوائجشان را ناديده بگيرى و بگويى خودتان برويد هر كارى مى خواهيد بكنيد! بايد با اينها بود.
✅اگر امكانى ندارى، بايد در صُفّه و در گرفتاري هاشان با اينها بنشينى و سنگ را به دلت ببندى. وقتى ديدند براى خودت سهم بيشترى نگرفتى، راحتتر سهم سنگين مسئووليت را به دوش مى كشند؛ ولى وقتى كه ببينند تو خودت در برابر تيرها سرت را پايين مى آورى، آنها نه سر را، كه همه وجودشان را كنار مى كشند، حتى نمى گذارند به ناخنشان آسيبى برسد.
✅✅تو كه آنها را به هجرت كشانده اى، در اين مرحله بايد در حوائج آنها كوشا باشى، نمى شود رهايشان كرد. اينجا ديگر با اصالت برائت نمى شود به جواب اين مسئووليت ها آمد و گفت من تكليف ندارم. من نمى دانم.
چشم باز كن تا بدانى! بعد از هجرت بايد ايجاد اخوت بشود، بايد آنها را به هم گره بزنى كه اگر يكى رفت ديگرى به او كمك كند. در اين جو هجرت و غربت آنكه امكانى دارد بهتر بار برمىدارد.
✅✅✅وقتى مهاجرين آمدند، رسول آنها را با انصار پيوند دادند و انصار به آنها كمك كردند. آن برادر انصارى به يكى از اين مهاجرين گفت كه من چند همسر دارم، هر كدام كه بهتر است تو در نظر بگير، من به خاطر تو رهايش مى كنم، ثروتى هم دارم، هر اندازه اش را مى خواهى بردار.
برادر مهاجرش گفت: «هر دو مبارك خودت باشد. من آدم كوشايى هستم، تنها براى من اعتبارى ايجاد كن؛ چون من را در اينجا نمى شناسند.
- استغناى مهاجر و توجه انصار را ببينيد!- اين پيوندها بود كه آنها را به نتيجه رساند.
🌱خط انتقال معارف، ص: 117🌱
✅در 🌱اول حركت 🌱 وقتى مى خواهيد اولين جرقه را بزنيد، بايد به صالح مصلح روى بياوريد، به آنهايى كه اگر بار را ديدند بردارند و تا آخر ببرند و ديگران را هم به اين مرحله برسانند و ياور تهيه كنند.
اين در مرحله اول حركت است و در 🌱مراحل بعد🌱 هم نمى شود نيروها را رها كرد، اينطور نيست كه بگوييم آدمهاى رها شده و همج رعاع بى خيرند، نه! بايد براى آنها هم بكوشيم. در سوره نصر آمده است: «وَ رَأَيْتَ النّاسَ يَدْخُلُونَ فِى دِينِ اللَّهِ افْواجاً»، اين فوجهايى كه فوج فوج وارد دين مى شوند همان هَمَج رعاع هستند كه با باد و با نسيم آمده اند، اما مگر مى شود آنها را رها كرد؟ مگر مى شود براى اينها بعد از آن سرگردانى ها و حيرتها و محدوديتها و محروميتها كارى نكرد و به آنها امكانى نداد؟
اگر بناست كارى براى حفاظت اينها بكنى، بايد جو محبّت و صميميّت را فراهم كنى. بايد اعتماد و امنيتشان فراهم شود و در مراحل بعد بايد سعى در حوائج آنها بشود، حتى ايجاد اخوت بشود و پيوندهايى به وجود بيايد.
🌱خط انتقال معارف، ص: 118🌱
😱اين نيست كه ما چيزى را به عنوان اخلاق مطرح كنيم، مسائلى را به عنوان اصول حقه اخلاقى مطرح كنيم، ذكر بگوييم، سرمان را پايين بيندازيم و خيال كنيم اين اخلاق اسلامى و اخلاق دينى است! بعد هم بقيه را نفى و تبعيد كنيم و خيال كنيم كه كار خوب را ما كرديم! مائى كه پسران و دخترانمان از دستمان رفته اند، برادرانمان را ضايع كرده ايم، چه برسد به همسايه ها و همشهرى ها، مايى كه هيچ بارى بر نداشته ايم! ...
🌱خط انتقال معارف، ص: 118🌱
✅اين ناله و فريادى است كه با اكثر رفقا داشته ام و با اكثر آنها اتمام حجت كرده ام. چاره اى نيست كه انسان در اين مرحله وقتى مى خواهد كار كند، اولويتها را در نظر بگيرد. اولويت هم به اين نيست كه فضاى راحت و آسانى زير يك درخت و سبزهاى داشته باشى، بعد هم با كسانى كار كنى كه زود بار مى دهند و به نتيجه مى رسند، چه در حوزه چه در دانشگاه و يا هر جاى ديگر ...
🌱خط انتقال معارف، ص: 119🌱
✅اگر بنا شد با كسانى كار كنى كه تمام وقت خود را گذاشته اند و بايد تمام وجودشان را هم بگذارند و استيكال و استظهار و ... هم نداشته باشند، بايد تو هم بار بردارى، او مكلف است كه نخواهد و تو مكلف هستى كه بدهى.
تو مكلفى كه بار را بردارى.
🌱تو مكلفى براى كسى كه در صف ايستاده و در خط اول جبهه مى جنگد🌱
امكانات فراهم كنى. او نمى تواند بيايد يك ليوان آب بخورد و برود تير بزند! اين بازى ها كه چه كسى بايد بار را بردارد معنا ندارد، آنكه مى داند مسئوليت دارد، اينها حرف هاى اساسى است كه نمى شود از آنها چشم پوشيد.
اين تغيير بايد در نوع تحصيل ما، در مبانى ما، در نوع تبليغ و هدايت ما و در معارف ما بايد تحقق پيدا كند.
🌱خط انتقال معارف، ص: 119🌱
هدایت شده از گامهای تاجرانه زندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شاهکار حاج مهدی رسولی
🌺 دلم پرواز میخواد
🌷🏴🌷
هدایت شده از مراقبت معنوی اسلامی 🇵🇸
دعای 15 صحیفه سجادیه ترجمه فدایی.pdf
305K
✨دعای ۱۵ صحیفه سجادیه
ترجمه محمدجواد فدایی
🌷🇮🇷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺یک جایی هم باز بگذارید برای محاسباتی فراتر از مسائل مادّی؛ فراتر از آنچه به عقل انسان میرسد؛ این، رزق لایُحتسب است؛ این همان چیزی است که محاسبه نشده است و به ما میرسد.
در دعا میخوانیم:
✨ یا مَن اِذا تَضایَقَتِ الاُمورَ فَتَحَ لَها باباً لَم تَذهَب اِلَیهِ الاَوهام ؛(۱)
🔺وقتی کارها گره میخورَد، وقتی به حسب ظاهر بنبست به وجود میآید، گاهی خدای متعال از یک گوشهی این بنبست یک راهی باز میکند که -لَم تَذهَب اِلَیهِ الاَوهام- هرگز وَهم بشر و اندیشهی انسانی به آن نرسیده بود؛ چنین چیزی وجود دارد .
📆۱۳۹۵/۱۱/۱۹
#یمن
#لبنان
#فلسطین
#جبههمقاومت
#سیدحسننصرالله
-----------------
✨پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) …مِنْ دُعَائِهِ:
همه باهم در این شرایط با دعای رسولالله بخوانیم:
🔺يَا مَنْ إِذَا تضايقت الْأُمُورِ فَتَحَ لَنَا بَاباً لَمْ تَذْهَبُ إِلَيْهِ الْأَوْهَامُ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ✨وَ افْتَحْ لأمورنا المتضايقة بَاباً لَمْ يَذْهَبْ إِلَيْهِ وَهْمٌ✨ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ 🤲
(۱) 📗 قصص الأنبياء عليهم السلام (للراوندي)، ص: ۳۶۵.
🌷🏴🌷
هدایت شده از محتوای تربیت دینی 🇵🇸 کودک و نوجوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه، دعا برای مرزداران اسلام
💠 قرائت دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه برای سلامتی و پیروزی قطعی سربازان مقاومت در لبنان و فلسطین
🌙فاطمیه بدون سید حسن نصرالله 😭
🌷🏴🌷
هدایت شده از طرح رشد علمی 🇮🇷🇵🇸
"عضویت رایگان کتابخانهها در هفته کتاب" https://www.iribnews.ir/fa/amp/news/4378780
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
🌷🌷🌷
#سیره_تربیتی
👌۳۰ نکته در یک داستان تکراری
از سيره بزرگترین شخصیت عالم هستی چقدر #خواندنی و #آموزنده است.
✨مىگويند:
۱- يكى از #اصحاب به #پيامبر بزرگ ۱۲ #درهم هديه كرد كه #لباس بگيرند.
۲- حضرت #قبول نمود و #على را مأمور خريدارى پيراهن كرد و او پيراهنى به ۱۲ درهم تهيّه كرد و آورد.
۳- حضرت هنگامى كه ديد #تمام پولها براى خريد يك پيراهن مصرف شده، به على فرمود: آيا مىشود اين معامله را اقاله كنى؟ (رضايت به فسخ معامله از دو طرف را« اقاله» گويند)
من پيراهن #ارزانتر مىخواهم.
۴- على باز مىگردد و مسأله را با فروشنده در ميان مىگذارد و
۵- او معامله را #اقاله مىكند و على پولها را به نزد پيامبر برمىگرداند.
پيامبر بزرگ مىخواهد #درسهايى بدهد؛ درسهايى براى آنها كه در آن زمان با او بودند و همراهش آمدند و براى ما كه امروز مىشنويم و به گوش مىگيريم.
۶- پيامبر در راه به كنيزى برمىخورند كه در گوشهاى نشسته و غمگين و متحير در خود فرو رفته و ناله مىكند.
درس اول، #سركشى و بازجويى و #دلجويى اوست، توجه به #گرفتار و #درمانده و #دلشكسته است. بيچاره مأمور خريد چيزى بوده و ۴ درهم پولش را گم كرده و اكنون مىترسد كه به خانه برگردد و مورد شكنجه قرار بگيرد.
۷- رسول بزرگ از همان دوازده درهم، چهار درهم بيرون مىآورد و گرفتارى را از #غم و #حيرت بيرون مىكشد و
۸- به راه خود را بازار ادامه مىدهد و لباسى به چهار درهم مىخرد و در همانجا به بَر مىكند و به راه مىافتد و چه درسهايى كه با خود مىگذارد!
۹- در برگشت، برهنهاى فرياد مىزند: آيا كسى مرا مىپوشاند تا او را خداوند در روزى كه پوششها فرو مىريزند، بپوشاند؟
رسول بزرگ #همان_لباس را كه خريدارى كرده بود، در #همانجا بر او مىپوشاند و خود باز مىگردد، نه اينكه او را به زحمت بيندازد. نه، خود باز مىگردد و لباس خود را به او مىدهد تا اينكه براى #چندلحظه هم، او برهنه نماند. و در اين صحنه هم درسهاى ديگرى است!
۱۰- با ۴ درهم باقى مانده، براى حضرت لباسى فراهم مىشود.
۱۱- در آخر راه به همان كنيز درمانده برخورد مىكند كه هنوز حيرتزده ايستاده و مىگويد: مىترسم به خاطر تأخير و دير كردن آزارم دهند. باز رسول بزرگ، با او به راه مىافتد و درِ خانهی مولاى او مىايستد و مىگويد: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا اهْلَ الدَّارِ».
و چنين بود #رسم رسول بزرگ؛ كه تا ۳ مرتبه با صداى بلند براى صاحب خانه دعا مىكرد و درود مىفرستاد و اگر جوابى نمىشنيد، باز مىگشت.
در آخرين مرتبه، جواب سلام از داخل بلند شد و صاحب خانه بيرون آمد و توضيح داد كه ما مىخواستيم دعاى شما در حق ما تكرار شود، لذا آخرين دفعه به جوابگويى صدا بلند كرديم.
حضرت داستان را خلاصه كرد و جهت تأخير را شرح داد و #شفاعت كرد.
۱۲- مولاى كنيز در جواب عرضه داشت: من به خاطر #شفاعت و #تشريففرمايى شما او را آزاد كردم و در راه خدا رها نمودم. و
۱۳- پيامبر شكر مىكند كه عجب #پول_بابركتى بود؛ دو برهنه پوشيده شدند و يك كنيز گرفتار آزاد گرديد !
?امالى صدوق، ص ۲۳۸.
۱۴- ✅ در همين #سيره و داستان درسهايى هست براى من، كه حتى با پول يك پيراهن و يك قبا مىتوان دو برهنه را پوشاند و يك گرفتار را آزاد كرد. و
۱۵- رسول بزرگ عملًا نشان مىدهد كه
✨ چگونه مىتوان با پول كم، كارهاى زياد انجام داد و از هر پيشآمد بيشترين نتيجه را گرفت
۱۶- اما من براى اين درسها #آمادگى ندارم.
۱۷- در حالى كه در #يك_انگشتم وسيله تأمين يك خانواده هست و
۱۸- در #يك_دستم جهاز يك دختر هست و
۱۹- بر #تنم پوشاك ده نفر هست و
۲۰- در #جيبم ذخيره يك ماه هست و
۲۱- در #سفرهام خوراك يك كاروان هست،
۲۲- باز مىگويم:
"بيش از خودم ندارم و چه كنم؟ خدا برساند!!"
۲۴-🔺اگر روح
#ايثار و
#انفاق و
#قناعت و يا لااقل
#تكافل و
#عهدهدارى و
#سعى در حوايج و
#اهتمام به امور مسلمين در ما زنده مىشد، بسيارى از مسائل تأمينى در همين #سطحِ_پايين #حل مىشد و به كمك فلان كس هم احتياج نمىافتاد!
۲۵- درست است كه آنها #بهتر و #بيشتر مىتوانند رسيدگى كنند، اما هنگامى كه به آنها #دسترسى نيست و گرفتارى آنها #زياد است، نمىتوان همينطور #نشست و #عذر تراشيد.
۲۶- هر كس بهاندازه #ظرفيت خود بايد #آب بردارد و به #تشنهكامان برساند،
۲۷- گرچه آنكه
#سقّاست و
#مشك و
#تشكيلات
دارد، #مسئوليت زيادترى دارد.
۲۸- هنگامى كه مسلمين درصدر اسلام #هيچ نداشتند و آه در بساطشان نبود، با همين
#ايثار و
#انفاق و
#عهدهدارى و
#تعاون و
#تكافل يكديگر را #نگه داشتند
۲۹- و لااقل
#انيس و
#غمخوار يكديگر بودند و
#نيروى_روحى و
#پشتوانه_روانى براى هم!
۳۰- در نتيجه از
#هيچ، به
#همه_چيز رسيدند.
#ماه_شعبان
#اسوه_حسنه
#رسول_اعظم
#ماه_رسولالله
📗روحانيت و حوزه: مشكلات و راهكارها، ص: ۱۸۷.
🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
انگشتر متبرک سیدحسن نصرالله که ایشان باهاش نماز خوندن.
و چفیه اهدایی حضرت آقا
دوتاش باهم قیمت پایه 30 میلیون تومان
صاحب انگشتر از رفقای عزیز بنده هستند و جزء افرادی که حاج آقا مجتبی خیلی دوسشون دارند. البته من رو هم کمی دوست دارن😀
.
هدایت شده از شیخ فرهاد فتحی
موارد قبلی همه فروش رفتند ، قراره امروز واریز کنند. این چندتا هست.
دوتا تسبیح هدیه آقاست و یکی هم هدیه ی حاج قاسم است.
هر کدوم پایه قیمت ۱۲ میلیون
چادرها هدیه ی آقاست
پایه قیمت ۱۴ میلیون
انگشتر زنانه هدیه ی آقاست پایه قیمت ۲۵ میلیون تومان
فرش ۱ متری حرم امام رضا (ع)
پایه قیمت ۵۰ میلیون تومان
.