مهم‌تر از هر چیز در عملیات آتی، کلاهک‌های موشک‌های ایرانی است. غالباً در موشک‌ها بسته به نیاز، با سه عنصر، حجم مواد انفجاری، سرعت و دقت موشک سر و کار داریم. برای مثال موشک‌هایی که رژیم در عملیات اخیر خود استفاده کرد، سرعت پایین و سرجنگی سبکی داشتند اما دقت آنها بالا بود‌. در وعده صادق ۲ سرعت و اصابت بالا اما حجم سرجنگی و (بعضاً دقت) کمتر بود. اینبار کلاهک‌های حجیم و متفاوتی سوار شده است. این نیز بخشی از توان ارتش و سپاه خواهد بود. @Muhallel

تحلیل‌های متفاوت در سطوح مختلف وجود دارد. اما بسیاری بالاخره به این نتیجه رسیده‌اند که دشمن، دست از سر ما برنخواهد داشت و چه بسا پس از انتخابات، دشمن صهیونیستی قطعا به سمت هدف قرار دادن تاسیسات نفتی و هسته‌ای کشور حرکت خواهد کرد ولو ما پاسخی ندهیم. بنابراین پس از انتخابات حداقل در بازه‌ای ۶ ماهه باید پیش‌دستانه آنقدر سطح جنگ را بالا ببریم تا پس از به گِل نشاندن پروژه‌های رژیم صهیونی در غزه و لبنان و سوریه، ساکن جدید کاخ سفید نیز گزینه جنگ را از همان ابتدا خط بزند. البته اگر در این بین مانند سال ۹۹ هرج و مرج داخلی در آمریکا شکل بگیرد، بزرگترین منفعت برای ما ایجاد شده است. @Muhallel

مسئله حجم و قدرت آتش بر علیه دشمن اسرائیلی از ابتدای طوفان‌الاقصی به عنوان یک تجربه یا مسئله جدی مطرح بوده، هست و خواهد بود. در این بین، دو عملیات‌ ایران همواره باعث شده تا در نمودار، سقف جدیدی بر حجم آتش بر علیه دشمن ثبت شده، بنابراین فصائل مقاومت نیز پس از آن حجم آتش خود را یک پله ارتقاء داده‌اند. اکنون یک مسئله مهم‌تر از حجم آتش وجود دارد و آن متنوع شدن مبادی صدور آتش است: بر، در و از زمین، هوا و دریا. @Muhallel

حقیقت این است که ما در تابستان در حال ورود به تصاعد جهشی هزینه‌های رژیم صهیونی و هُل دادن آن به سمت توقف جنگ با طرح‌های عظیم نظامی و امنیتی + مانورهای سیاسی و دیپلماتیک بودیم. قبلاً نیز گفته شد که پس از بمباران بندر الحدیده، مقاومت در حال طراحی برای تبدیل شعار "مرگ بر اسرائیل" به یک دستور کار منظم عملیاتی بود. حقیقت تلخ است اما رژیم صهیونی با حرکات آوانگارد چند پله‌ای به سمت انتهای نمودار تنش، که نمودش در ترور حاج فواد شکر، فرماندهی نظامی حزب‌الله در بیروت و دکتر اسماعیل هنیه، ریاست دفتر سیاسی حماس در تهران بود، عملاً به طراحی مقاومت بدل زد. شاید اکنون بتوان حداقل بخش‌هایی از طرح فوق را از بایگانی خارج کرد. @Muhallel

این تجربه تلخ البته بعداً نیز تکرار شد و در زمانی که حاج ابراهیم عقیل و یارانش در تدارک ورود زمینی به اراضی اشغالی پس از انفجار پیجرها بودند، شوک جدیدی به حزب‌الله وارد، جلسه ایشان هدف قرار گرفت و همگی به فیض شهادت نائل آمدند؛ از این رو اساساً عنصر غافلگیری نیز سوخته و اکنون چه بسا در ورود زمینی، ورود از ضلعی غیر از شمال، برای دشمن غافلگیرانه‌تر باشد. اکنون می‌توان تحلیل‌ها در این خصوص را خاتمه داد و منتظر اعلام رمز "یا محمد رسول‌الله(ص)" در زمان مدنظر بود. @Muhallel

دیدگاه‌های جالبی همواره در خصوص دموکرات‌ها و جمهوری خواهان وجود دارد؛ این قاعده که این دو تفاوتی ندارند کاملاً صادق است. تحلیل‌های مختلفی وجود دارد و ضررهای این دو مشخص است. مثلاً ترامپ به روس‌ها، سعودی، امارات و نتانیاهو نزدیک‌تر بوده و این اضلاع خطرات زیادی برای ما دارند. هریس نیز نزدیکی بیشتری به اروپا و چین دارد. اما برای خرق عادت، قصد داریم دو ویژگی هریس و ترامپ را ذکر کنیم: ۱. ویژگی ترامپ این است که دست آن چدنی است و شدت آن نیز طبعاً مستقیم‌تر و شدیدتر است اما آن دستکش مخملی وجود ندارد در حالی که استراتژی ثابت دموکرات‌ها در برابر ایران، استفاده همزمان از زور و مذاکره یا دست چدنی و دستکش مخملی است که باعث فریب می‌شود. ۲. اما دموکرات‌ها در عین اینکه با بازی‌های خود، همواره به دنبال پیشبرد همزمان فشار و مذاکره هستند(دیپلماسی اجبار) اما ویژگی آنها عدم غافلگیری است. به عبارتی، فردی مثل ترامپ با استراتژی مرد دیوانه قطعاً غافلگیری‌هایی دارد (مانند ترور حاج قاسم) اما دموکرات‌ها در این حوزه علی‌رغم فریب زیاد اما تقریباً پیش‌بینی پذیر بازی می‌کنند. به عبارت بهتر، جمهوری خواهان رو، اما با غافلگیری بازی کرده و دموکرات‌ها با دروغ و فریب اما پیش‌بینی پذیر بازی می‌کنند. همین باعث شده تا بسیاری عقیده داشته باشند که مدل دوم برای ما بهتر است. البته توجه به این نکته الزامی است که پس از طوفان‌الاقصی، قاعده "ممکن بودن هر چیز" تثبیت شده و با توجه به شوک‌های عمیقی که در ماه‌های اخیر به سیستم مقاومت وارد شده، طبعاً سیستم نیز در برابر شوک و غافلگیری مصون‌تر شده است. @Muhallel

نباید در سردرگمی ناشی از تلاش برای ارتباط دادن عزل گالانت به انتخابات آمریکا غرق شویم زیرا همه تحلیل ها در این خصوص در این لحظه درست است؛ هم می‌توان اینگونه تفسیر کرد که نتانیاهو با فهم پیروزی ترامپ به دنبال همگرایی کامل و پیشبرد پروژه هاست یا با فهم پیروزی هریس به دنبال یکدست سازی دولت خود برای کاهش موانع به حداقل خود است. به هر حال از ابتدا هم برای ما مشخص بود که در دوره انتخابات و همچنین 75 روز انتقالی، تلاش نتانیاهو برای تصاعد جنگ افزایش خواهد یافت. این اما مهم نیست و موارد مهم تری وجود دارد. @Muhallel

آن نکته مهم اما هدف جنگ جاری در رژیم صهیونیستی است. اگر بخواهیم اهداف رژیم صهیونی را در یک عبارت شرح دهیم تنها می‌توان از یک جمله استفاده کرد: تبدیل کل منطقه به کرانه باختری از حیث آزادی عمل و همزمان تبدیل مرزها به قنیطره، تبدیل کل منطقه به غزه از حیث شدت عمل و نهایتا تبدیل کل منطقه به «عسقلان». @Muhallel

1. رژیم علاقه دارد تا حداکثر آزادی عمل را در زمین، هوا و دریا داشته باشد. کنترل مرزها، ورود و خروج، بنادر، راه‌ها، فرودگاه‌ها، نیروهای نظامی و امنیتی و ... همگی باید تحت کنترل آنها باشد، این عین الگوی کرانه باختری است: هرگاه دشمن احساس تهدید کند، سریعاً با لشکرکشی به دنبال سرکوب کانون تهدید می‌رود. کنترل آسمان کرانه در دست آنهاست و با همکاری مزدوران محمود عباس و ... نیز تسلط اطلاعاتی و امنیتی نیز وجود دارد و این جدای استقرار گسترده ارتش و شاباک در نقاط مختلف است. اکنون در غزه نیز همین الگو به دنبال پیاده سازی است و آنها علاقه دارند تا هر زمان احساس کردند در غزه مقاومت بازیابی شده، با یورش سریع و آسان، تهدید را سرکوب کنند. این البته پنهان نیست بلکه عین عبارات آخرین متن هوکشتاین برای لبنان است: حزب خلع سلاح، ارتش در دست ناتو و غرب، بنادر و فرودگاه‌ها دردست آمریکا بوده و اسرائیل نیز هر گاه احساس تهدید کند، می‌تواند هر کاری را انجام دهد! این در سوریه نیز در برخی نقاط اجرا شده و اکنون دشمن در حال مقدمه سازی برای ورود عراق به این پازل است. استفاده از حریم هوایی عراق برای تجاوز به ایران و صحبت در خصوص انتقام ایران از خاک عراق بخشی از این طرح است. حتی تلاش دشمن برای انهدام پدافند هوایی ما نیز در همین پازل قرار می‌گیرد. @Muhallel

2. پس از عملیات 7 اکتبر، ثابت شد که راهبرد ساخت 6 دیوار چند ده میلیون دلاری برای دشمن پوچ است. از این رو باید در تمام مرزها، باید مناطق حائل بسته به نوع منطقه حداقل به عمق 5 کیلومتر تشکیل شود. این مناطق نیز باید عملا خالی از هرگونه نشانه حیات باشد. عدم عقب نشینی ارتش رژیم از محورهای نتزاریم و فیلادلفیا در غزه و همچنین انهدام جنون آمیز روستاهای لبه مرزی لبنان، بخشی از این راهبرد است. اگر روزی دیدید که رژیم وارد خاک اردن شد، نباید هیچ تعجب کنیم! @Muhallel

3. در جنگ نابودی و ریشه کنی مقاومت برای ساخت «خاورمیانه جدید»، محیط مقاومت خصمانه تعریف می‌شود لذا هر عنصر حمایتی، مورد استفاده مقاومت یا دارای ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با مقاومت باید به شکل قطعی نابود شود. پشت این سیاست البته ساخت یک تصویر تخریبگر برای رژیم و تولید رعب برای سایر دشمنان رژیم نیز وجود دارد. «دکترین ضاحیه» نیز دیگر قطعا بی معنی است و «دکترین غزه» که در آن هر نشانه حیات به طور کامل نابود می‌شود، عبارت بهتری برای استراتژی تخریبی دشمن است. @Muhallel

4. در ابتدای جنگ، سالیوان از گالانت پرسید هدف شما چیست؟ گالانت گفت اگر از عسقلان موشکی پرتاب نمی‌شود، به دلیل نبود هیچ فلسطینی در آنجا است. قطعاً هدف اصلی تل آویو از ابتدا نه آزادی اسرا یا نابودی حماس که نابودی غزه و آواره سازی و اخراج ساکنان غزه به خارج بود و هست. عین این طرح به شکل‌های مختلف برای لبنان، سوریه، عراق و حتی جمهوری اسلامی ایران وجود دارد. از نظر دشمن، اصل «پیروزی قاطع عینی / ذهنی» در دکترین امنیت ملی بن گورین، تنها زمانی محقق می‌شود که «دشمن وجود نداشته باشد». @Muhallel