یکی از انیمیشن های کوتاه ایرانی، کار بچه های دانشگاه هنر که در واقع میشن اساتید دانشگاهِ تهران، نامزدِ اسکار شده و من دیروز عمیقا برای این موضوع خوشحال شدم. احساس پیشرفتِ همگانی میکنم و این امید میده بهم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
یکی از انیمیشن های کوتاه ایرانی، کار بچه های دانشگاه هنر که در واقع میشن اساتید دانشگاهِ تهران، نامز
ولی دیشب داشتم فکر میکردم که من علیرغم علاقهمندی به فیلمسازی مستقل و تجربی و عدم علاقهمندی به انیمیشن صنعتی، هرگز قرار نیست مثلا در همچین فستیوال هایی شرکت کنم و جایزه ای دریافت کنم. و این غمگینم کرد.
دلم میخواد از همه دوستام که اعتقادشون باهام متفاوته عذر بخوام که چیزایی رو لایک میکنم و زیر پستایی کامنت میزارم که ممکنه دیدن اون پست ها و کامنت ها اذیتشون کنه.
محمد میگه احساس تعلقی که داری خیلی بده. ضربه میزنه. راست میگه. احساس تعلق داشتن همیشه هم خوب نیست. یا حداقل به همه آدمها خوب نیست.
بعد از یه ترم دیگه هرکسی میپرسه رشتت چیه، بدم نمیاد که بگم کارگردانی. شاید حتی یکمم برام جالب شده. بعد از گذشتِ یک ترم و آشنا شدن با آدمهای جدید و رفت و آمد و داستانهای این ترم، انگار که دلم نمیاد این کلاس و آدمهاش رو ترک کنم. همون احساسِ تعلقی که میگفتم، آره.