اینکه دارم به داشتنِ سبکِ خاصِ خودم نزدیک میشم خوشحالم میکنه. چه تویِ طراحی، چه زندگی، چه خطاطی، چه نویسندگی، چه لباس پوشیدن و بلا بلا بلا.
خیلی دلم میخواست جایِ این دختر و پسرایی که مشینن کنجِ صحن و پاهاشونو جمع میکنن تو دلشونو و از ته دلشون با امام رضا حرف میزنن باشم.
جایِ این زوج هایی کهکنار هم نشستن و شیرینی پیوندشونو با امام رضا تقسیم کردن، یعنی در واقع شایدم دارن تشکر میکنن ازش.
جایِ اونایی که وقتی ضریحو از نزدیک میبینن شروع میکنن اشکاشون رو رویِ گونه ول میکنن تا پایین.
جایِ اینایی که با هر یه خطِ زیارت نامه یه دور زار میزنن.
جایِ اون خادمایی که ویلچِریا رو تویِ حرم جابه جا میکنن.
جایِ اون سنجاقکی که امشب بالای ضریح نشسته بود.
جای هیچکدوم نیستم. یه انسانِ کوچکِ بدم که نمیدونم چرا اینجام. همین که اینجام خیلیه. آقایِ امام رضا خیلی مخلصیم؛ دمِ شما گرم. قلبِ سبز-
-
#اندراحوالات
مسلمانِ بی تفاوت مسلمان نیست.
کسی که نالهی مظلوم رو میشنوه و بی تفاوت است مسلمان نیست.
من نمیگما، حاج اقا داره میگه.