هدایت شده از فاموتیدین.
شبهایی که ؛
درسهات رو خوب انجام دادی ، به بودجه بندی دلخواهت رسیدی ، تایم مطالعهت رو درست کردی ، چایی خوردی ، قهوه خوردی ، زیر افتاب تو هوای خنک پیشی هارو نگاه کردی ، اشک ریختی و بغض کردی و یکی گفته نگران نباش منم اندازه ی تو بدبخت ام ، حموم رفتی ، تو حموم کلی فکر کردی ، اسکراب صورت زدی ، کرم جوش زدی ، و خلاصه روتین پوستی تو انجام دادی ، ناخوناتو سوهان کشیدی ، روتین موهاتو انجام دادی ، موهاتو خشک کردی ، اصلاح صورت کردی ، کتابهاتو تو قفسه چیدی و کلی غر زدی
و در نهایت همه شو نوشتی .. :)))
و گفتی : اآآ امروز چقدر کار انجام دادم.
یاسهاسبزخواهندشد ؛
من یه آدمیم که به هیچکدوم از کاراش نرسیده و فقط درس خونده امروز.
وضعیت کثیفی شده کیومرث.
بعضی شبا هر چیم که از غمام بنویسم بازم آخرش، خیلی هنوز حرف دارم. ریه هام سخت بالا و پایین میشن و آروم آروم خاموش میشم.
هدایت شده از آلوجنگلی.
وای بچه ها این کاکائو خیلی کیوته . هرچی به عکساش بیشتر دقت میکنم بیشتر پی میبرم 😔.
دورت بگردم، تو خودت دردِ من رو میدونی، من فقط نمیخوام بهش اشاره ای بکنم، ولی تو که میدونی از تو منو میخوره میره جلو. لطفا کمک.
باشه، من به خودم و تو قول میدم فردا روزِ بهتری باشه برامون هوم؟ من قول میدم بیشتر بخندم و بیشتر درس بخونم و بیشتر کارایِ لیستم رو تیک بزنم؛ تو هم سعی کن بیشتر هوامو داشته باشی، بیشتر نگاهم کنی، بیشتر باهام حرف بزنی و بیشتر کمکم کنی که بتونم.
خب بیا جنع بندی کنیم؛
من امشب نا امیدم، چون فکر میکنم زیادی آرزو های بزرگ دارم، آرزو هایی ک در قد و قوارش نیستم و شاید نرسم هیچوقت! تلخه!
من امشب فیلَم یادِ هِندستون کرده، و دلتنگ و غمگینم و افسردم، واقعا چرا همیشه نمیشه؟
من امشب خستم از دستِ خودم بخاطر بی برنامگی.
من امشب از کنکور بیشتر از هر وقتی ترسیدم.
من امشب شک کردم ک اصلا چرا دارم برای کنکور تلاش میکنم اگر قراره هیچوقت نرسم؟ [باز نگری جمله اول این پیام]
من امشب دو دل شدم بین همه چیز و باز یادم رفت که چرا دارم زندگی میکنم، هر چیم افکارمو فشار میدم جمع شن، نمیشه.
این بود داستانِ امشب. تا شبی دیگر بدرود.