امسال اصلا دلم نمیخواد دی بیاد چون ماه خیلی سختیه و آذر هم خیلی سخت گذشت. همه نگرانی های کوچیکم روی رفتارم تاثیر میذاره و این روزا برای خانوادمم دیگه قابل تحمل نیستم. دیگران فکر میکنن حانیه کلا توی دنیایِ دیگه ای زندگی میکنه. اتفاقات، حرفا، رفتار ها روش کلا تاثیری نداره. از چیزی ناراحت نمیشه، غصه نمیخوره، احساسات نداره، فکر نمیکنه، دغدغه نداره. این وسط دلم برای آدمای قدیمی تنگ میشه یا گاهی به خودم میگم کاش قید همه چیز رو بزنم، با همه قطع ارتباط کنم و یه زندگی تکی رو شروع کنم.
این هفته و البته هفته قبلش که فاطمیه بود خیلی گریه کردم. واقعا خیلی تقریبا هر روز و حتی روزایی که حالم خوب بود و بهم خوش میگذشت هم پشتش یه بغض فروخورده داشتم. ولی خب متاسفانه همین که باید دوباره بلند بشم و ادامه بدم باعش میشه بخوام تا آخر امسال همشو گریه کنم. برعکس چیزی که درباره خودم فکر میکردم، اینکه قویم، مستقلم و آماده یه زندگی جدیدم، اصلا نبودم و نیستم هنوز. مرحله بزرگسالی برام زود بود و دارم برای راه اومدن باهاش آب میشم. و دقیقا اینجور وقتها یه تلنگر خیلی ریز و کوچیک باعث میشه یهو تصمیم بگیرم یه روز کامل نرم دانشگاه. یا کلا چند روز نیام مجازی..
یاسهاسبزخواهندشد ؛
این اولین آهنگ رسمی سامی شریفه.و واقعا خیلی دوستون دارم که اینو میفرستم براتون و خواننده مورد علاقم رو باهاتون شریک میشم.
واقعا این امروز و این لحظه دلم میخواست مشهد باشم، پیش امام رضا و برفاش.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تولدت مبارک عزیزِ رفته..
کاش روز های آینده هم دانشگاه داشتم که از شنیدن خبر تعطیلی دانشگاه ها تا آخر هفته، یک ذوق به شدت عمیق و غلیظ در وجودم وول وول بخوره.
آخرین روز های پاییزم داره توی رختخواب و در خال مبارزه با سرماخوردگی میگذره. با همه اینا من هنوز زمستون رو دارم.