از آن گیسو که در دست رقیبان، رایگان میگَشت
اگر یک تار مو هم میفروشی، من خریدارم❤️🩹:)
#سجاد_سامانی
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن!
گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن!
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم.. بشنو و باور مکن!
#سجاد_سامانی
شادمان باش ولی حال مرا هیچ مپرس
آنچه غم بر سرم آورد نمیدانی چیست...!
#سجاد_سامانی
به وعدههای تو آنکس که اعتماد کند
عجیب نیست اگر تکیه هم به باد کند
#سجاد_سامانی
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم
یارای گفـتـن گلههـا نیست، بگذریم ...
#سجاد_سامانی
ای دوست، آنچه گفتی و زخم زبان زدی
من شرم میکنم که بگویم به دشمنم...
#سجاد_سامانی
تو وعده میدهی و فکر میکنی که مرا
هزار سالگی نوح و صبر ایوب است ...
#سجاد_سامانی
من که خاکستر شدم امّا تو هنگام وداع
کاش قدری بر لبانت آه حسرت داشتی...
#سجاد_سامانی
پریشان است گیسویی در این باد و پریشانتر
مسلمـانی که میخـواهـد نگاهـش را نگه دارد
#سجاد_سامانی
خواستی دلتنگیام را در دلم پنهان کنم
عاشق و انکار دلتنگی؟ مسلمان و دروغ؟!
#سجاد_سامانی
ای دوست، آنچه گفتی و زخم زبان زدی
من شرم میکنم که بگویم به دشمنم ...
#سجاد_سامانی