مرا رازیست اندر دل به خونِ دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم
قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم
تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم^^#سعدی
#سعدی یه جا یه بیت قشنگ داره که میگه:
سعدی به روزگاران مِهری نشسته بر دل
بیرون نمیتوان کرد الّا به روزگاران...
که پاسخ این بیت رو استاد #شفیعی_کدکنی به زیبایی داده:
گفتی: "به روزگاران مِهری نشسته"، گفتم:
بیرون نمیتوان کرد حتی به روزگاران!