- دریا نورد ِ از دریا رانده شده .

در فراسو های پیکر هایمان با من وعده ی دیداری بده . - شاملو

کاش پایان یکی از این روزها شب نباشد تو باشی . - لیلا مقربی

من اگر دست به زلفت نزنم ؛ می میرم .

بهش گفتم : ازت میخوام هیچوقت دروغ نگی… گفت: من همین الانم واسه اینکه این وقت شب پیش تو باشم دروغ گفتم…همونایی که از بچگی بهم گفتن دروغ نگو، یه کاری کردن واسه داشتن یه چیزایی که حق طبیعی هر آدم زنده‌ایه دروغ بگم. اونا منو مخفی کار بارآوردن چون نمی‌خواستن با این واقعیت رو به رو بشن که منم آدمم. منم دلم میخواد تجربه کنم. اشتباه کنم. زندگی کنم… میخوای دروغ نشنوی ازم؟ رفیقم باش. امن باش. بذار خودم باشم. بذار این عادتِ مزخرفِ مخفی کاری کردن از مغزم بیفته. •دختر نیستی که بفهمی|علی‌سلطانی

غم ، دل ما را نوازش کرد و دل ، غم را نواخت ! - صائب‌ تبریزی

ــ

زیبایی اش مسخ کننده بود . آنقدری که می توانست دست کم چند ثانیه تو را مسحور و غرق تماشا کند ! من کنارش زیبا بودم . هر آدمی تنها کنار یک نفر زیباست . آنوقت می‌شود گفت ، جهان هر چه که هست ؛ زیباست ! _ ___________ - آغوشی برای یک سفر طولانی - سید محمد مرکبیان

حرف ها که تمام شد ؛ بیا از نو باهم آشنا شویم .

غمم گینه .

مرا به جرم همین شعر متهم کردند .

_