هدایت شده از لیلمانج
39.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین اکبری امام جمعه محترم شهرستان سنقروکلیایی در یادواره شهدای روستای #لیلمانج
#فایلویدئویی
1402/10/21
صفحه رسمی خبری روستای لیلمانج
@lilmanag313
هدایت شده از دوشکاچی
💐 به مناسبت فرارسیدن ایام پیروزی انقلاب اسلامی ایران
📖 تا زمان ورود امام به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ تظاهرات مردمی هم ادامه داشت، اما در آن ایام به اوج خودش رسیده بود. ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بود که همراه پدرم به شبنشینی رفته بودم. مدتی بود که رادیو هم پای ثابت شبنشینیهای ما شده بود. همه به جای قصهگویی و شاهنامهخوانی، پیگیر اخبار بودند تا بدانند در مملکت چه میگذرد. آن شب رادیو این سرود را پخش میکرد: «ایران ایران ایران، رگبار مسلسلها، ایران ایران ایران، مُشتِ شده بر ایوان ...» برای اولین بار بود که این سرود زیبا و شورانگیز را میشنیدم. با شنیدن این سرود، انگار تمام موهای بدنم سیخ شده بودند. شور و شعفی وصفناشدنی تمام وجودم را فراگرفته بود.
برنامههای آن شب رادیو، سرشار از نشاط بودند و نوید اتفاقات خوبی را میدادند. با شروع اخبار سراسری، همگی سکوت کردند تا به دقت خبرها را گوش کنند. آن شب خبر پیروزی انقلاب از رادیوی سراسری اعلام شد. با شنیدن خبر، در پوست خودم نمیگنجیدم. واقعاً شبی به یاد ماندنی بود.
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #انقلاب_اسلامی #لیلمانج
🇮🇷 @dooshkachi
هدایت شده از دوشکاچی
49.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺خاطراتی از ایام کودکی و دوران دانشآموزی در روستا
📺خاطرهگویی #علی_حسن_احمدی در برنامه تلویزیونی "ماه شهر" ویژه ماه مبارک رمضان از شبکه زاگرس (سیمای کرمانشاه)
📆 19 اردیبهشتماه 1400
📍 #دوشکاچی #دفاع_مقدس #کرمانشاه #سنقر #لیلمانج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
هدایت شده از دوشکاچی
🔹فعالیت پدرم در بسیج
📖آذرماه سال ۵۸ بود که با فرمان امام مبنی بر تشکیل بسیج، هستههای مقاومت مردمی یا همان کمیته هم در مجموعه بسیج منسجمتر شدند. برادر حدیدی که تا قبل از این مسئول کمیته بود، به عنوان فرمانده بسیج سنقر معرفی شد و ساختمانی هم در محله «پیرهسوند» سنقر به عنوان پایگاه بسیج معین گردید. در همان ایام پدرم به صورت افتخاری و بدون دریافت حقوق و مزایا به عضویت بسیج درآمد. تا اواخر سال ۵۸ پدرم چند نفری را نیز در این کار جذب کرد و آنها هم بسیجی شدند؛ از جمله «کرمرضا و غلامرضا پرویزی»، «نصرالله فرهنگیان»، «حجتالله احمدی» و «مولاقلی فرهنگیان» ...
👈تکمیلی این خاطره در کتاب #دوشکاچی
📚خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر #دفاع_مقدس #کرمانشاه #سنقر روستای #لیلمانج #ابراهیم_احمدی #بسیج
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
هدایت شده از دوشکاچی
⁉️ کی میشه من هم برم سربازی؟!
📖 رفتهرفته علاقهام به حضور در بسیج بیشتر شد. این علاقه ادامه پیدا کرد تا اینکه «رمضان احمدی»، همسایه دیوار به دیوارمان به سربازی رفت. او خدمت سربازیاش را در ارتش و در منطقه «میمک» ایلام میگذراند. زمانی که به مرخصی میآمد، من و چند نفر از دوستانم به خانهشان میرفتیم و او از سربازیاش در منطقه جنگی برایمان تعریف میکرد و من از ته دل حسرت میخوردم و میگفتم: «خدایا! کی میشه من هم برم سربازی؟!» جرأت این را نداشتم که از پدرم بخواهم اجازه دهد تا به جبهه بروم، چون پدرم اجازه نمیداد. در روستای ما هم کسی نبود که با سن کم به جبهه رفته باشد؛ همین طور مانده بودم و نمیتوانستم به پدرم چیزی بگویم. بیشتر کسانی که به جبهه اعزام میشدند، یا کسانی بودند که سن بالایی داشتند و یا پاسداران و بسیجیانی بودند که سابقه قبلی حضور در جبهه را داشتند ...
👈ادامه این خاطره در کتاب #دوشکاچی
🎙خاطرات #علی_حسن_احمدی
📒انتشارات #سوره_مهر
📍 #دفاع_مقدس #کرمانشاه #سنقر روستای #لیلمانج #سربازی #میمک #ایلام #بسیج #سپاه
🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇
https://sooremehr.ir/book/3321
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🇮🇷 @dooshkachi
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯