eitaa logo
(✌️تاظهور✌️) ‌‌‌‌‌‌‌‌
4هزار دنبال‌کننده
55.4هزار عکس
48.8هزار ویدیو
1.7هزار فایل
https://eitaa.com/joinchat/3122724864Cdeade52bf9 (لینک مادرتلگرام) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://کانال.شهیدنوری https://t.me/Noori82325 #یازهرای_مرضیه #حضرت_زهرا #زهرا #مادر #ایام_فاطمیه #فاطمیه #عزاداری #فاطمه_الزهرا #حضرت_فاطمه #فاطمه_پاره_تن_من_است_هرآنكس_كه.
مشاهده در ایتا
دانلود
زلزله شدید در افغانستان با ۵۰ کشته و ۶۵ زخمی 🔹یک مسئول دولتی افغانستان به شبکه الجزیره گفت: زلزله بامداد امروز ولایت پکتیا در شرق افغانستان ۵۰ کشته و ۶۵ زخمی بر جای گذارده است. 🔹مرکز لرزه نگاری آمریکا شدت این زمین لرزه را ۶.۱ ریشتر اعلام کرد./ اعتمادآنلاین @NOORI82325
(✌️تاظهور✌️) ‌‌‌‌‌‌‌‌
زلزله شدید در افغانستان با ۵۰ کشته و ۶۵ زخمی 🔹یک مسئول دولتی افغانستان به شبکه الجزیره گفت: زلزله ب
۲۵۵ کشته در زلزله جنوب افغانستان 🔹منابع محلی در ولایت پکتیکا در جنوب شرقی افغانستان اعلام کردند که بر اثر وقوع زلزله‌ شدید در شهرستان گیان این ولایت، بیش از ۱۰۰ نفر کشته و یا زخمی شده‌اند. یک منبع محلی در این رابطه گفت: تنها به بیمارستان شهرستان ارگون پکتیکا ۳۵ جسد و بیش از ۶۰ زخمی انتقال داده شده است. 🔹خبرگزاری الجزیره نیز گزارش داده که در این حادثه بیش از ۲۵۵ نفر کشته و ۱۵۰ مصدوم شدند و به مناطق مسکونی خسارت زیادی وارد شده است. قدرت این زلزله ۶.۱ ریشتر اندازگیری شده که کابل، خوست، پکتیا، پکتیکا، لغمان، غزنی و لوگو را لرزانده است. @NOORI82325
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین ویدئو از زلزله افغانستان 🔹بسیاری از مردم از زلزله ولایت پکتیکا متاثر شده اند 🔹 دولت اقدامات جدی برای تخلیه مجروحان انجام داده است. @NOORI82325
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دراولين ساعات فصل تابستان☀️ براتون قلبی عاری از 💚 بغض و کدورت چشمی بینا دستی توانگر دل آسمونی💚 آرزومندم🙏 تابستان مبارک💚🍀💚 @NOORI82325
*امروز زاد روز مردی بزرگ در سرزمین ایران است... نادر شاه افشار (زاده ۱۰۶۷ شمسی کلات نادری – مقتول ۱۱۲۶ درقوچان)* که پیش از پادشاهی نادر قلی خوانده می‌شد ، ملقب به تهماسب‌ قلی خان از ایل افشار خراسان که از ۱۱۱۴ تا ۱۱۲۶ خورشیدی  پادشاه ایران و بنیان‌گذار دودمان افشاریه بود. او از مشهورترین پادشاهان ایران ، پس از اسلام است . سرکوب افغان‌ها و بیرون راندن عثمانی و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح دهلی و ترکستان و جنگ‌های پیروزمندانه او سبب شهرت بسیارش شد. همچنین او آخرین کشورگشا و فاتح آسیایی است .... ‎ *" نادرشاه " ؛ فرزند شمشیر ،* *وآخرین فاتح مشرق زمین ...* *بی گمان نالایق ترین پادشاه صفوی و ایران در درازای تاریخ، نهمین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین بودکه تمام زندگی خود را صرف عقاید مذهبی کرد و......* سرانجام حکومتش بدست محمود افغان سرنگون وبعد از مرگ محمود، قدرت بدست اشرف افغان افتاد، در طول مدت حکومت ننگین افغانها، ایران توسط افغانها، روسها و ترکان عثمانی اشغال و ایرانیان سخت ترین، خفت بارترین وهولناکترین شرایط را تحمل میکردند ! *تا اینکه " نادرشاه فرزند شمشیر و اخرین فاتح مشرق زمین " سر بر اورد !* "اشرف افغان" و لشکریانش پس از شکستی خفت بار از نادر و سپاهیانش در اصفهان و دامغان به قندهار و هرات گریختند، نادر در پی انان قندهار را محاصره و بسیاری از لشکریان افغان را کشت و تارومار کرد ، حدود ۸۰۰ تن از افسران و جنگجویان افغان به دهلی گریختند و به دربار "محمدشاه" پناهنده شدند، نادر چندین بار تقاضای استرداد انان را نمود ،درباریان هندوستان نه تنها ترتیب اثری ندادند و بلکه اخرین فرستادگان نادر را نیز گردن زدند، زیرا معتقد بودند نادر شجاعت، سپاهیانی اماده و توانایی جنگ با ارتش پرشمار و قدرتمند هندوستان را ندارد، اما، نادر فرزند شمشیر، تمامی محاسبات دربار محمدشاه را بهم ریخت، هندوستان را فتح و افسران افغان را در دهلی به دار اویخت،⚘ سپس محمدشاه امان خواست، نادر در قبال کلید خزانه سلطنتی، هندوستان و محمدشاه را رها کرد و فاتحانه با غنائمی ارزشمند و پرشمار به ایران بازگشت،⚘ *نادر ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ترکیه ﺍﺧﻄﺎﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ هرچه سریعتر ﺗﺮﮎ ﮐﻨﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ گستاخانه ﺷﻌﺮ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺩﺭ میفرستد :*🌹 ﭼﻮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻗﺸﻮﻧﻢ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮐﻨﯽ ﺳﺤﺮﮔﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﺮ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﮐﻨﯽ ﺍﮔﺮ ﺁﻝ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺣﯿﺎﺗﻢ ﺩﻫﺪ ﺯﭼﻨﮓ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﻧﺠﺎﺗﻢ ﺩﻫﺪ⚘ ﭼﻨﺎﻧﺖ ﺑﮑﻮﺑﻢ ﺑﻪ ﮔﺮﺯ ﮔﺮﺍﻥ ﮐﻪ ﯾﮑﺴﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ و ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ مینویسد :⚘ ﭼﻮ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﻮﺩ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺯ ﭘﯿﺸﺶ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﺷﻮﺩ ﻋﻘﺎﺏ ﺷﮑﺎﺭﯼ ﻧﺘﺮﺳﺪ ﺯ ﺑﻮﻡ ﺩﻭﻣﺮﺩ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺩﻭﺻﺪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭﻡ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﯾﺰﺩﺍﻥ ﺩﻫﺪ ﺭﻭﻧﻘﻢ ﺑﻪ ﺍﺳﮑﻨﺪﺭﯾﻪ ﺯﻧﻢ ﺑﯿﺮﻗﻢ ⚘ *ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩﯼ ﺳﻬﻤﮕﯿﻦ ﺍﺭﺗﺶ قدرتمند "ﺗﻮﭘﺎﻝ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﭘﺎﺷﺎ " ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ترکیه ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻢ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﻃﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ متجاوز ﺑﺎﺯﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ* ،🌹 *بدون تردید ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘۀ ﻗﻔﻘﺎﺯ*، ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺖ ﺳﻬﻤﮕﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ🌹 ﺭﻭﯼ تخته ﺳﻨﮕﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺳﻔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﮑﻪ ﺍﯼ ﻧﺎﻥ ﻭ ﭼﻨﺪ ﭘﯿﺎﺯ نهاده بودند ⚘. ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻝ فرمان ﺩﺍﺩ ﺳﻔﯿﺮ ﺭﻭﺳﯿﻪ " ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ " ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺭﺗﺶ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺍﻭﺭﺩﻧﺪ ، *ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ میکرﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﻨﻪ ﻧﺒﺮﺩ ﻭ ﮐﺸﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :*⚘ ﺍﻗﺎﯼ ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ ، ﺳﺮﯾﻌﺎ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺘﺒﻮﻋﺘﺎﻥ ﺍﻃﻼﻉ ﺩﻫﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ هرچه سریعتر ﺗﺮﮎ ﮐﻨﺪ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺗﻤﺎمی سپاهیانتان ﺭﺍ از دم تیغ گذرانده ﻭ ﺍﺟﺴﺎﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻡ . *ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺧﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﺎن ﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻠﮑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻧﻮﺷﺖ :* *" ﻧﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﻥ ﻣیداد " !!!*⚘🌹 *"چه بسا این مرد قادر است روسیه و حتی اروپا را به تصرف دراورد، ﺻﻼﺡ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ هرچه سریعتر ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﯿﻢ "*⚘🌹🌹 *ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﭘﯿﺮﻭ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺩﺭ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﯾﮑﻤﺎﻩ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺟﻨﮕﯽ ﺗﺮﮎ کرد*،⚘🌹 ملتی که تاریخ کشورش را نداند، سزاور بردگیست😞 لطفا آنقدر انتشار دهید که خواندن تاریخ ایران باب شود و افتخارات گذشته دور و نزدیک برای هر ایرانی غیرتمندی یادآوری شود..🌿🌿 @NOORI82325
سلام و ارادت از امروز تاریخ سرگذشت نادرشاه برا گروه میذارم اگه بچه های گروه به تاریخ علاقه دارند من هر روز یک قسمت براتون میفرستم ! درود بر همگی روزتون بخیر! تقدیم به گروه همکلاسی ها قسمت اول تقدیم حضورتان زندگی نامه نادر شاه افشار ( پسر شمشیر ) قسمت اول در خراسان بزرگ در ناحیه درگز ، روستای دور افتاده ای بود که نامش دستگرد بود ، در این روستا تیره ای ایرانی به نام افشار زندگی می کردند که با گله‌ داری و پوستین دوزی امورات خود را می گذراندند سحرگاه یک شب نسبتاً سرد پاییزی در سال ۱۱۰۰ هجری ، زن روستائی بنام هاجر ، درد زایمان امانش را بریده بود ، شوهرش امام قلی برای چرای گله گاو و گوسفند ، به صحرا رفته بود ، قابله سالمند روستایی برای پرستاری از هاجر ، کمر بسته بود ، هاجر درد زیادی می کشید که او را تا آستانه مرگ پیش برده بود ، سرانجام درست هنگامی که نزدیک بود پنجه مرگ ، مرغ جان او را از قفس تنش بیرون بکشد ، نوزاد به دنیا آمد آفتاب نیمروز (ظهر) تمامی دشت را پوشانده بود که امامقلی با شتاب به چادر آمد تا ببیند چه بر سرِ همسرش آمده ، زنان تیره افشار دور او حلقه زدند و او را بشارت دادند که پسری بسیار قوی و غیر عادی به دنیا آورده ، امامقلی مشتاق دیدن او شد و به چادر در آمد و با دیدن همسر رنگ پریده اش ، با قدردانی تمام او را بوسید ، زنان تیره افشار ، نوزاد را آوردند ، امامقلی با دیدن بچه که بسیار قوی و تنومند بود گفت چنین بچه ای واقعاً نادره ، در همین حال کدخدای ده نیز به چادر آمد و وقتی که درشتی و تندرستی بچه را دید لبخندی زد و گفت واقعا این بچه نادره (نایاب ، کمیاب) ، همانجا اسم این نوزاد ، نادر نامیده شد و بدینسان پهلوان پر آوازه دیگری در گوشه ای از خاک قهرمان پرور ایران زمین ، زاده شد سال ها یکی پس از دیگری گذشت ، نادرقلی ۷ ساله و ۱۰ ساله و ۱۷ ساله شد امامقلی دیگر ، پیر و از کار افتاده شده بود ، نادرقلی و برادر بزرگترش ابراهیم ، سرپرستی و تیمار خانواده خود را عهده دار شده بودند در یک شب تیره ، ناگهان ازبکان غارتگر به دستگرد تاختند و دارایی و گوسفندان و اسبان روستاییان را به غنیمت گرفتند ، دختران و پسران جوان را اسیر ، و با خود می بردند و هر که در مقابلشان ایستادگی می کرد به ضرب شمشیر و نیزه و گرز از پای می انداختند ، اما مقلی و ابراهیم ، پدر و برادر بزرگتر نادر به سمت کوههای الله اکبر فرار کردند ، ولی نادرقلی هفده ساله و جوان با وجود پای گریز ، فرار نکرد و با شهامت تمام در کنار مادرش ایستاد و گفت من ، مادرم را تنها نمی گذارم و بدون او قدم از قدم بر نمی دارم ازبکان با تازیانه به جان نادر افتادند ، اما او از جان گذشته در همان جا ایستاد و گفت ، بدون مادرم ، با شما نخواهم آمد ، ازبکان که پایداری آن جوان رشید و سرسخت را دیدند تصمیم گرفتند هاجر سالخورده را نیز با خود ببرند به این امید که تا رسیدن به مقصد ، بر اثر خستگی از پای درآید و بمیرد لشگر چپاولگر ازبک ، بهمراه اسراء براه افتادند ، شدت تابش خورشید و حرارت آفتاب لحظه به لحظه بیشتر می شد ، گرما و تشنگی ، عده ای از اسیران را یک به یک از پای درمیآورد ، هاجر دیگر ، تاب رفتن نداشت ، نادر از فرمانده غارتگران ازبک خواست تا مادرش را بر پشت یکی از اسب هایشان سوار کنند ، فرمانده پوزخندی زد و گفت ، تو خود خواستی که مادرت را بیاوری ، پس باید جورش را هم خودت بکشی ، نادر با مردانگی و غرور تمام گفت ، می‌پذیرم ولی باید دستهایم را باز کنید تا خودم مادرم را بدوش بگیرم فرمانده ازبکان که می پنداشت نادر در آن گرمای طاقت فرسا ، چند گامی بیشتر نمی تواند مادرش را بر دوش بکشد دستور داد تا بند از دست های نادر بگشایند ، نادر بیدرنگ مادر را به دوش گرفت و به راه افتاد نزدیک به یک فرسنگ دیگر راه پیمودند ، فرمانده ازبک زیر چشمی نادر جوان و تنومند را که بدون ذره ای ضعف راه می پیمود زیر نظر داشت و از پایداری و سرسختی و نیروی فوق العاده این جوان ، سخت در شگفت شده بود و در دل او را تحسین می کرد و بعبارتی ، از نادر خوشش آمده بود سردار ازبک بناگاه دستور توقف داد و فرمان داد هاجر را از دوش نادر پیاده و بر پشت یکی از اسبان بنشانند ، و بدین گونه بود که نادر برای نخستین بار سخن خود را به کرسی نشاند نادرقلی و مادرش چهار سال در اسارت ازبکان بودند ، نادر که در طول دوران اسارت ، سخت ترین کارها را به دستور ازبکان انجام میداد ناخواسته ، فولاد آبدیده شده بود شب غم انگیزی بود ، درون خیمه ای مندرس و کهنه ، در اسارت ازبکان ، نادر روبروی مادرش بر روی گلیمی پاره نشسته بود ، هاجر علاوه بر پیری ، اینک کاملا فرتوت و درهم شکسته شده بود و بر بستری از پلاسی کهنه با مرگ دست و پنجه نرم می کرد و ساعت‌های پایانی زندگی خود را می گذراند ، نادر در این ایام در آستانه ۲۱ سالگی بود و نگران و اندوهگین و ماتم زده چشم از
چشم مادرش برنمی داشت ، ناگهان هاجر چشم گشود و گفت ، پسرم ، دیگر به من امیدی نیست ، می دانم که در این چهار سال فقط بخاطر من روح سرکش ات را تسلیم این نامردان کرده ای ، امشب آخرین شب زندگی من است ، از این به بعد ، تو آزادی که از اسارت ازبکان بگریزی ، من تو را به خدا می سپارم و از خداوند خواسته ام قدرتی به تو بدهد که انتقام قوم و قبیله ات را از این غارتگران بستانی نادر با چشمانی گریان و قلبی مجروح مادر را می نگریست ، آوای هاجر دردمند ، آهسته و آهسته تر شد تا اینکه نادر وحشت‌زده ، گوش خود را نزدیک به دهان مادر برد و دیگر آوایی نشنید ، در حالی که بغض راه گلویش را بسته بود به سختی گریست ، فردای آن شب ، پیکر بی جان مادر ستمدیده اش را در گورستان ازبکان به خاک سپرد و پس از بدرود با مادر ، در حالی که یک جهان کینه و خشم ازبکان در درونش انباشته شده بود از همان لحظه ای که از گورستان باز می گشت تصمیم به گریختن از اسارت و انتقام از ازبکان گرفت. پایان قسمت اول زندگی نامه نادر شاه افشار @NOORI82325
🌸🍃شروع تابستانی پر برکت با ذکر شریف صلوات بر حضرت محمد ﷺ و خاندان مطهرش🍃🌸 (🍃)اَللّهُـمَّ 🌿(☘)صَـلِّ 🌱🌿(🍃)عَـلىٰ ☘🌱🌿(☘)مُحَمَّـدٍ 🍃☘🌱🌿(🍃)وَ آلِ ☘🍃☘🌱🌿(☘) مُحَمَّـدٍ 🍃☘🌱🌿(🍃)وَ عَـجِّلْ ☘🌱🌿(☘)فَرَجَهُـمْ 🌱🌿(🍃)وَ اَهْـلِکْ 🌿(☘)اَعْـدَائَهُمْ (🍃)اَجْمَعِیـن @NOORI82325
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام تو پناه است، نگاه تو امان است آغوش تو، دلبازترین جای جهان است... «قاسم صرافان» 💫 یا علیه‌السلام @NOORI82325
✍ گفته‌اند بهشت جایِ "مَن أتیَ الله بقلبٍ سلیم" است ... جایِ قلب‌های بی‌عیب! اما من بهشتی را می‌شناسم؛ که سالهاست محل تیمار بدحا‌ل‌ترهاست! 🌞 السلام‌ علیک أیّها الإمام الرئوف. ویژه ۲۳ ذیقعده، روز زیارتی علیه‌السلام طرح ؛ استدیو "انسانِ تمام" @NOORI82325
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️مجموعه مباحث تعبد و عقلانيت 🔸قسمت سوم: 🔸چرايي تعبد 1 🔈حجت الاسلام و المسلمين دكتر جعفري @NOORI82325
خوش چشم. تحليل مسائل جديد آمريكا و ايران هسته اي 21 خرداد جهان آرا.mp3
15.86M
↙️پیشنهاد دانلود mp3 زمان: 64 دقیقه حجم: 15 مگ 🔰تحليل مسائل جديد آمريكا و ايران هسته اي 🔸استاد سید مصطفی خوش چشم(کارشناس مسائل منطقه) 21 خرداد 1401 ـ برنامه جهان آرا 👌ویژه فعالین فرهنگی و سیاسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️مجموعه مباحث تعبد و عقلانيت 🔸قسمت پنجم: 🔸چرايي تعبد 3 🔈حجت الاسلام و المسلمين دكتر جعفري @NOORI82325
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️مجموعه مباحث تعبد و عقلانيت 🔸قسمت دوم: 🔸چيستي تعبد و عقلانيت 🔈حجت الاسلام و المسلمين دكتر جعفري @NOORI82325
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️مجموعه مباحث تعبد و عقلانيت 🔸قسمت چهارم: 🔸چرايي تعبد 2 🔈حجت الاسلام و المسلمين دكتر جعفري @NOORI82325
🥀🍂برادر شهـیدم،رحمان عزیزم🍂🥀 دلم گرفته ،غم بزرگی بر قلبم سنگینی میکند، غمی از جنس از دست دادن فرزند دلبندم *علی عزیزم* روحـم پـژمـرد صبر و طاقتم بـه سـرآمـد ... از گذشـتـه ها شـــرمنـده ام و از آینده ها بیمناڪـم... تنها تسلے ام آب دیده است اشـڪـے ڪـه تقـدیم تـو و فرزند دلبندم میڪنیم ... آبے ڪـه با آن دل خــود را شستــشــو مـیدهـیـم و بـا ایـــن وسیله غمهــاے درونے خـود را تسـڪـین میبخـشیم ... از آتش درونے خــود میڪاهـیـم و بـراے لحـظـه اے آرامش ضـمیــر مــے یــابیـم ... 🥀🍂برادر شهیدم رحمان جان،🍂🥀 دعایمان ڪن که برای صبوری براین غم جانکاه به دعایت سخت محتاجیم. ✋😔 🌷پنج شنبه است 🌹 رویاد کنیم... 🌺با و یک ... 🖤برای در گذشتگان 🌷 شاید همه دلتنگیم ؛ بهر 💐که نیست. یااینکه دل دیوانه وار دلتنگ ♥️ . که دلتنگ جگر گوشه مان ،فرزند دلبندمان،گل نشکفته زندگیمان که زود پژمرده شده. قرین ❤️تمام اسیران خاک ♻️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍوآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ♻️ 👈 به نیابت از قمرالعشیره ابالفضل العباس علیه السلام () ✨جهت تعجیل و تسهیل در امر فرج ✨ @noori82325
حاج‌سیدمجید_بنی‌فاطمه_چی_بگم_همه_حرفامو_می‌خونی_.mp3
14.57M
🌸📝 چی بگم همه حرفامو می‌خونی... 🎤 حاج‌سیدمجید بنی_فاطمه ◼️ ایام زیارتی ع