••
.
اگرچه لحظه های خوب عمرِ کمتری دارند
ولی نام عزیزت را همیشه بر زبان دارم
نًفس های تو را آن روزها در شیشه پُر کردم
«هوا»ی روزهای بودنت را همچنان دارم
#امید_صباغنو
.
•••
••
.
شنیــدم
ساڪنِ شهرے شدے در پشت دریــا...آه
دلــم
هرشب سراغ از قایقِ سهراب میڪَیرد
#امید_صباغنو
.
•••
••
.
نشستیم و قسم خوردیم رو در رو به جانِ هم!
اگــرچــه زهـــر میریزیــم تــــوی استکانِ هم!
همه با یک زبانِ مشترک از درد مینالیم
ولی فرسنگها دوریم از لحن و زبانِ هم
هــوای شــام آخـر دارم و بدجـور دلتنگم
که گَردِ درد میپاشند مردُم روی نانِ هم!
بلاتکلیف، پای تخته، فکر زنگِ بی تفریح
فقط پاپــوش میدوزیم بر پای زیانِ هم!
قلم موهای خیس از خون به جای رنگِ روغن را
چــه آسان میکشیم این روزها بر آسمانِ هم
چـه قانــونِ عجیبی دارد این جنگِ اساطیری
که شاد از مرگِ سهرابیم بینِ هفت خوانِ هم
برادر خواندهایم و دستِ همرا خواندهایم انگار!
کــه گاهـی می دهیم از دور، دندانی نشانِ هم
سگِ ولگرد هـــم گاهــی -بلانسبت- شَرَف دارد
به ما که چشم می دوزیم سوی استخوان هم!
گرفته شهـــــر رنگِ گورهای دسـته جمـعی را
چنـــان ارواح ، در حالِ عبوریم از میانِ هم!
#امید_صباغنو
.
•••
••
.
کولی اِمروز کَفِ دَستِ مَرا خواند و نِوِشت
یِک نَفَر داشت به چَشمانِ تو عادَت میکرد
#امید_صباغنو
.
•••