••
.
خـاک وجود ما چو فـراقت به باد داد
باد آورد به کوی تو زین پس غبار ما
#سلمان_ساوجی
.
•••
••
.
اے دیده
پیِ بلاے دل میپویی
در آب بلای دل، بلا میجـویی
خواهی که
به اشک دیده دل پاک کنی
سودت ندهد که خون به خون میشویی!
#سلمان_ساوجی
.
•••
••
.
نظری نیست، به حال مَنَت ای ماه، چرا؟
سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟
روشن است این که مرا، آینه عمر، تویی
در تو آهم نکند، هیچ اثر، آه چرا؟
گر منم دور ز روی تو، دل من با توست
نیستی هیچ، ز حال دلم آگاه چرا؟
برگرفتی ز سر من، همگی سایه مهر
سرو نورسته من، «انبتک الله» چرا؟
دل در آن چاه ز نخ مرد و به مویی کارش
بر نمیآوری، ای یوسف از آن چاه چرا؟
نیکخواه توام و روی تو، دلخواه من است
میرود عمر عزیزم، نه به دلخواه چرا؟
پادشاه منی و من، ز گدایان توام
از گدایان، خبری نیستت ای ماه چرا؟
در ازل، خواند به خود حضرت تو سلمان را
«حاش لله» که بود، رانده درگاه چرا؟
#سلمان_ساوجی
.
•••
••
.
بارِ گردون و غمِ هر دو جهان در دلِ من
نه گِران باشد اگر تـو، نگرانم باشـی🌱
#سلمان_ساوجی
.
•••
••
.
طریقِ عاشقان دانی درین ره چیست..
ای رهرو!؟
غمش را پیروی کردن، بلا را پیشوا رفتن
#سلمان_ساوجی
.
•••