••
.
🍂چشم ها را میتوان بست و ندید
یا نخواست یا نگفت
چه کنیم با هجومی که نامش" یاد" است؟!
#محرض
.
•••
••
.
هر افتادنی را صدایی نیست!
یکی از چشمت میافتد
و دیگری از قلبت
#محرض
.
•••
••
.
همیشه، آنکه مراقبت میکند زودتر ازپا
میافتد از آنکه مراقبت میشود...🍂
برای همین
پرستار از مریض خستهتر
مادر از کودک آسیبپذیر تر
و عاشق از معشوق سوخته تر است
#محرض
.
•••
••
.
تنهاییام را از تو نمیدانم!
تنهایی همیشه در من
وجود داشت!
تو فقط،
به تنهاییام زندگی بخشیدی!
#محرض
.
•••
••
.
یکی ایستاد و رسید
یکی دوید و نرسید
قسمت غصهدارِ قصه این بود
ایستادهها با تمسخر برایمان دست تکان دادند
#محرض
.
•••
••
.
جهانِ ساکتِ خلوت ،خستهات نکردهاست؟
🖋 نوشتم:
پناه ببر از ازدحام بیهودهی صداها،
به آن صدای گرمِ مهربان که نام کوچکت را به شعر مبدل میکند،
حتی اگر هرگز صدایت نکرده باشد..
#محرض
.
•••
••
.
⏳ حالِ عجیبی دارد این روزهای من
گیر کردهام
بینِ ساعتی که نمیگذرد
و عمری که به سرعت میگذرد
#محرض
.
•••
••
.
"حضورش به چه مانَد؟"
- به شنیدنِ صدای آدمی که در غربت
به زبانِ مادریت سخن بگوید🌱
#محرض
.
•••
••
.
میلیونها انسان تصمیم گرفتهاند
که دیگر احساساتی نباشند!
پوست کلفت شدند تا دیگر کسی نتواند
آزارشان دهد، اما به بهایی گزاف!
کسی نمیتواند آزارشان دهد،
اما دیگر کسی نمیتواند شادشان هم کند..
#محرض
.
•••