••
.
ســاغرم را پس بده! لبخندهایم گم شده!
کهنه کفشی ناامیدم، بندهایم گم شده!
باغـــــبان باوری سـرخـورده از روییـــــدنم
پیش چشمم میوهی پیوندهایم گم شده!
مادری لاقـــیدم آری! خفتــــهام بیاعتنا
در خمارم ضجهی فرزندهایم گم شده!
حـرفهای تازهای باید به دلها یاد داد
من سـزاوار عتابم، پندهایم گم شده!
میپذیرم بنـدبنـد حکـم جانکـــــاه تـو را
در هجوم شاهدان، سوگندهایم گمشده!
میپذیرم سرنوشتی را که ازبرکردهای!
تا نبینـم شــادی همبندهایم گـم شده
شاعری با شعرهای ناتمامش میگریخت
گفت: دیگر تلخ باید، قندهایم گم شده..!
#مهشید_تجلیان
.
•••