هر گاه تُهی دست شدید، با صدقه
دادن، با خدا تجارت کنید . . . .
[ #نهجالبلاغه | #حکمت۲۵۸ ]
سخاوت آن است که تو آغاز کنی، زیرا
آنچه با درخواست داده می شود، یا
از روی شرم و یا از بیمِ شنیدنِ سخنِ
ناپَسَند است . .
[ #نهجالبلاغه | #حکمت۵۳ ]
حکمت را هر کجا که باشد، فرا گیر،
گاهی حکمت در سینه ی منافق است
و بی تابی کند تا بیرون آمده و با
همدمانش در سینه ی مومن آرام گیرَد
[ #نهجالبلاغه | #حکمت۷۹ ]
در شگفتم از کسی که می تواند
استغفار کند و ناامید است . .
[ #نهجالبلاغه | #حکمت ۸۷ ]
روزگاری بر مردم خواهد آمد که محترم
نشمارند جز سخنچین را، و خوششان
نیاید جز از بدکار هرزه، و ناتوان نگردد
جُز عادل.
در آن روزگار کمک به نیازمندان خسارت،
و پیوند با خویشاوندان منت گُذاری، و
عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است،
در آن زمان حکومت با مشورتِ زنان، و
فرماندهی خردسالان، و تدبیر خواجگان
اداره می شود . . .
[ #نهجالبلاغه | #حکمت ۱۰۲ ]
از نوف بکالی نقل شد که در یکی از شب ها،
امام علی |ع| را دیدم برای عبادت از بستر
برخواست، نگاهی به ستارگان افکند و به من
فرمود:
ای نوف: خوشا به حال آنان که از دنیایِ
حرام چشم پوشیدند، و دل به آخرت
بستند؛ آنان مردمی هستند که زمین را
تخت، خاک را بستر، آب را عطر، و قرآن
را پوشش زیرین، و دعا را لباسِ روئینِ
خـود قـرار دادند، و بــا روش عیـسـای
مسیح با دنیا برخورد کردند . . .
[ #نهجالبلاغه | #حکمت ۱۰۴ ]
ما تکیه گاهِ میانهایم، عقب ماندگان
به ما می رسند، و پیش تاختگان به
ما باز می گردند.
- ارزشِ والایِ اهل بیت پیامبر |ص|
[ #نهجالبلاغه | #حکمت ۱۰۹ ]
هر کـس ما اهل بیـت پیامبر |ص| را
دوست بدارد، پس باید فقر را چونان
لباس رویین بپذیرد.
- مشکلات شیعه بودن
- آمادهی انواع محرومیت ها
- قناعت
[ #نهجالبلاغه | #حکمت ۱۱۲ ]
شخصی از امام پرسید حال
شما چگونه است؟ فرمود:
- چگونه خواهد بود حال کسی که در
بقای خود ناپایدار، و در سلامتی بیمار،
و در آنجا که آسایش دارد، مرگ او را
فرا می رسد . . .
[ #نهجالبلاغه | #حکمت۱۱۵ ]
دوست، دوست نیست مگر آنکه حقوقِ
برادرش را در سه جا نگهبان باشد: در
روزگار گرفتاری . . آن هنگام که حضور
ندارند، و پس از مرگ
[ #نهجالبلاغه | #حکمت۱۳۴ ]
کسی که خود را در جایگاه تهمت قرار
داد، نباید جز خود را نکوهش کند . .
[ #نهجالبلاغه | #حکمت ۱۵۹ ]
بدی را از سینه ی دیگران، با
کندن آن از سینهی خود، ریشه
کن نما . . . !
[ #نهجالبلاغه | #حکمت۱۷۸ ]
همانا انـسان در دنـیا تـخته نشـان تـیر هایِ
مـرگ، و ثـروتـی اسـت دسـتـخـوش تــاراجِ
مصـیبت ها: با هـر جـرعه ی نوشیدنی، گلو
رفـتنی، و در هـر لقـمـه ای گـلـوگـیر شـدنی
است. و بنـده نعـمتی به دـست نیـاوَرَد جـز
آنـکـه نعـمـتی از دسـت بدهـد. و روزی بــه
عمـرش افزوده نمـی گـردد جز با کم شــدن
روزی دیگـر ! پس ما یــاران مرگیم، و جـان
های ما هدف نابودی. پس چگونه به ماندنِ
جـاودانـه امیـدوار بـاشــیـم؟ در حالـی کــه
گـذشــتِ شـب و روز بـنـایی را بـالا نـبــرده
جز آن که آن را ویـران کــرده، و بـه اطـراف
پراکند... !
[ #نهجالبلاغه | #حکمت ۱۹۱ ]