(غزلی دوازده بیتی سروده ۱۱ شاعر)
ابر است، حائل است، تماشا نمیشوی
خورشیدِ من! ولی تو کهحاشا نمیشوی...
#رضا_خوبرو
سرمازدهست باغ جهان، ای بهار جان!
صبحِ سپیدِ این شب یلدا نمیشوی...
#حنیف_ذاکر
ما فکر هر کهایم به غیر از تو، ای غریب!
حق داری آشنای دل ما نمیشوی...
#علی_سلطانی
صحرانشین عالم امکان! بگو چرا
مهمان خانههای دل ما نمیشوی..؟
#مهدی_توکلی
قربانیام کنند به پیش قدوم تو
کاش آن زمان که وارد کاشانه میشوی..!
#احمد_قاسمی
الغوثهای ما به تو دارند التجا
پس مُستغاث میشویام یا نمیشوی..؟
#محمدسعید_عطارنژاد
تاریکی فراق به امروز هم رسید
ای روزگار شبزده! فردا نمیشوی..؟
#جواد_هاشمی_تربت
یک روز میرسد که بگویند او رسید
ای روز جمعه! صدر خبرها نمیشوی..؟
#محمدعلی_فراتین
بیخود میان زشتی خود دست و پا مزن
دنیای بی امام! تو زیبا نمیشوی...
#محمد_معارفوند
یوسف! بدان که با همهی دلرباییات
هرگز شبیه یوسف زهرا نمیشوی...
#سید_حسین_فراتی
هرگز وجود "غایب حاضر" شنیدهای؟
گفتم به شیخ، همنظر ما نمیشوی..؟
#محمدعلی_فراتین
حُسن ختامِ شعرِ خدا! هر چه میکنم
در وصفِ شاعرانهی من جا نمیشوی...
#حسین_بابانژاد
#امام_زمان_عج_مناجات
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
هی حرف بهحرف میشود چشمانم
از داغِ تو ژرف میشود چشمانم...
چندی شده که، حالِ دلم بارانیاست
آمادهٔ برف میشود چشمانم..!
#صفيهقومنجانی
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺احداث ساختمان ۱۰ طبقه در ۲۸ ساعت با قطعات پیش ساخته در چین
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
یک پدر
تنها یک پدر نیست
گاهی نان در سفره است
گاهی سقفی بالای سر
و گاهی جانی برای زندگیست
پدر سپری است
بر ناملایمات روزگار
پدر فقط تاج سر نیست
پدر دنیاست❤️
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
#حکایت
طبیب نگاهی به زخم پهلوی متوکل انداخت و گفت: «ای خلیفه، این زخم به دلیل عفونت زیادی که در آن جمع شده، روز به روز ورمش بیشتر می شود.»
متوکل ناله ای کرد و گفت: «فکر چاره باشید که این درد مرا از پای در می آورد.»
طبیب نگاهی به صورت رنگ پریدهی متوکل انداخت و گفت: «باید سر زخم را بشکافیم تا عفونت بیرون بیاید.»
ـ سر زخم را بشکافید؟! من همین طور هم آرام و قرار ندارم، چه رسد به این که بخواهید چاقو را به زخم نزدیک کنید.
طبیب دیگر گفت: «ای خلیفه! هیچ راهی غیر از این وجود ندارد.» فتح بن خاقان تعظیمی کرد و گفت: «ای خلیفه! اگر اجازه بدهی، شخصی را نزد علی النقی بفرستیم. شاید دوایی برای این مرض شما داشته باشد.»
متوکل با اشارهی سر، حرف او را تایید کرد. فتح بن خاقان بیرون رفت و لحظاتی بعد برگشت و گفت:«حتماً غلام با راه چاره ای بر خواهد گشت.» بطحایی که چشم دیدن امام را نداشت، گفت: «هیچ کاری از او بر نمیآید.» طبیب نگاهی تمسخر آمیز به فتح بن خاقان انداخت و گفت: «چه راهی غیر از شکافتن سر زخم وجود دارد؟!»
مادر متوکل با دستمال اشکهایش را گرفت و پیش خود گفت: «نذر میکنم اگر فرزندم شفا پیدا کند، کیسه ای زر برای امام بفرستم.»
ساعتی بیشتر نگذشته بود که غلام وارد جمع شد و گفت: «امام گفت که پشکل گوسفند را در گلاب بخیسانید و آن را روی زخم ببندید.»
صدای خنده فضای اتاق را پر کرد:
[ـ پشکل؟!
ـ عجب حرفی!
ـ واقعاً مسخره است.
صدای فتح بن خاقان آنها را به خود آورد:
ـ حرف امام بی حساب نیست. به آنچه دستور داده، عمل کنید. ضرری نخواهد داشت.
و برای تهیهی آن، از در بیرون رفت. یکی از اطباء گفت: «بهتر است ما هم بمانیم تا نتیجهی کار را ببینیم».
ساعتی بیش از گذاشتن دارو روی زخم نگذشته بود که شکافته شد و عفونت بیرون زد. طبیب که به زخم خیره شده بود، با ناباوری گفت: «به خدا قسم که علی النقی دانای به علم است و حرف های ما دربارهی او اشتباه بود.»
بطحایی که کنار متوکل ایستاده بود، این حرف برایش گران آمد. سر در گوش متوکل برد و گفت: « ای خلیفه! بهتر است زودتر این طبیبان را مرخّص کنی. جایز نیست در حضور شما کسی را مدح کنند که خلافت شما را قبول ندارد.»
متوکل که کمی دردش آرام شده بود، به آنها گفت:«شما مرخص هستید،می توانید بروید». و رو به بطحایی گفت: «اگر داروی علی النقی نبود، من الآن حال خوشی نداشتم». بطحایی چشم های نگرانش را به زمین دوخت و به فکر فرو رفت. متوکل که متوجه نگرانی او شده بود، گفت: «در چه فکری؟ اتفاقی افتاده؟»
ـ ای خلیفه! علی النقی مال و اسلحهی زیادی در خانهی خود جمع کرده و میخواهد علیه شما قیام کند. بهتر است زودتر فکر چاره ای بکنی. متوکل دستش را به هم کوبید و نگهبان را صدا زد.
ـ برو سعید حاجب را خبر کن.
وقتی سعید وارد شد، متوکل گفت: «همین امشب مخفیانه به منزل علی النقی برو و هر چقدر اسلحه و اموال دارد، به اینجا بیاور.»
*
تاریکی کوچه را پوشانده بود. سعید نردبان را به دیوار کاهگلی تکیه داد و از آن بالا رفت. خود را به دیوار آویزان کرد تا جاپایی پیدا کند که صدای امام او را به خود آورد:
ـ ای سعید! همان طور بمان تا برایت شمعی بیاورم!
گوشهی عمامهی پشمی را دور سرش پیچید و از روی سجاده ای که روی ایوان انداخته بود، بلند شد. وقتی امام شمع را به حیاط آورد، سعید جاپایی پیدا کرد و خود را از دیوار پایین کشید. امام با دست اشاره کرد و گفت: «برو اتاق ها را بگرد و هر چه پیدا کردی، بردار.»
سعید به فرش حصیری کف اتاق چشم دوخت و گفت: «ای سید! شرمنده ام. مرا ببخش. دستور خلیفه بود.» و به طرف اتاق ها رفت.
*
ـ ای خلیفه! در منزل علی النقی غیر از شمشیر که غلافی چوبی دارد و این کیسه چیزی پیدا نکردم. نگاه متوکل به یکی از کیسهها افتاد که مُهر شده بود. رو به سعید گفت: «این که مهر مادرم است! برو او را صدا کن.»
کیسهی دیگر را باز کرد، چهارصد دینار داخل آن بود. وقتی مادرش وارد شد، کیسه را زمین گذاشت و گفت: «مادر! این کیسه را در منزل علی النقی پیدا کردیم که نشان مهر شما روی آن است. می خواهم بدانم مهر شما روی این کیسه چه می کند؟»
مادر متوکل نگاهی به کیسه انداخت و گفت: «چند روز پیش نذر کردم که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار برای امام علی النقی بفرستم. نشان مهر خود را نیز بر آن زدم.»
صورت متوکل از شرم سرخ شد، رو به سعید گفت: «شمشیر و این کیسهها را بردار و کیسه ای دیگر به آن اضافه کن و به منزل علی النقی برو و عذرخواهی بکن.»...
📕کافی، ج ۱، ص ۴۹۹
📗الإرشاد، ج ۲، ص ۳۰۲
📘المناقب، ج ۴، ص ۴۱۵
📙الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۶۷۶
📒إعلام الوری، ج ۲، ص ۱۱۹
📔کشف الغمة، ج ۲، ص ۳۷۸
📚بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۹۸
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
دستگيري 10 سارق در طرح ويژه پليس اردکان
فرمانده انتظامي شهرستان اردکان با اشاره به اجراي ويژه امنيت محله محور از دستگيري 10 سارق خبر داد.
سرهنگ " شهرام طولابي نژاد" در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاري پليس، اظهار کرد: در راستاي پاسخگويي به مطالبات مردمي و همچنين تشديد اقدامات پيشگيرانه و کنترل مجرمان سابقه دار طرح مبارزه با سرقت در شهرستان به مدت يک هفته از ابتداي آذر ماه با مشارکت تمامي پليس هاي تخصصي اجرا شد.
وي افزود: با انجام اقدامات اطلاعاتي و فني، 17 فقره سرقت اعم از سرقت اماکن دولتي و خصوصي، معابر، کابل و وسايل نقليه کشف و در همين راستا 10 سارق شناسايي و دستگير شدند.
سرهنگ طولابي نژاد ضمن اشاره به کشف مقاديري از اموال مسروقه و تحويل آن به مالباختگان افزود: پرونده قضائي براي سارقان تشکيل و متهمان نيز به مراجع قضائي معرفي شدند.
فرمانده انتظامي شهرستان اردکان در پايان خاطرنشان کرد: اردکان جاي امني براي افراد متخلف نيست و با همکاري خوب مردم و تماس با سامانه 110 و ارائه گزارشهاي مردمي؛ پليس با افراد متخلف قانون شکن به شدت برخورد خواهد کرد.
#پلیس_هوشمند_مردم_قانونمدار
#خادمان_امین
#پلیس_یزد
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
ریشه لغت همبرگر
Hamburger
لغت hamburger به معنای "اهل شهر هامبورگ در آلمان" می باشد.
واژگان آلمانی زیادی در انگلیسی وجود دارند. این کلمات به دوران ابداعات آلمانی و یا موج مهاجرت آلمانی ها به آمریکا بر میگردد.
این غذای سنتی آمریکایی اسمش رو از شهر آلمانی هامبورگ گرفته. و بعدها برگر تبدیل به یه لغت جدا شده و ازش کلماتی مثل چیزبرگر ساخته شده.
ریشه شناسی لغات انگلیسی
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
از آدمها بگذر دلت را بزرگ کن ناراحت این نباش که چرا جاده رفاقت با تو همیشه یکطرفه است شاد باش که چیزی کم نگذاشتهای بدهکار خودت و خدایت نیستی وجدانت که آسوده باشد کفایت میکند.
#سلام_صبحتون_بخیر
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
7.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ چقدر ما ایرانیها قهرمانانمون رو میشناسیم؟!
💥معرفی کتابِ «شاهنامه» توسط #ریحانخانوم😍
دختر دههنودیِ کتابخوان! 📚
#زاویه_دید | عضو شوید👇
@hamedkamaliardakani
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
جناب آقای مهندس شفیع زاده سرپرست محترم فرمانداری ویژه اردکان
سلام علیکم
لطفاً پیام حضرت امام خامنه ای در مورد تجمل گرایی مطالعه بفرمایید.
«ما اگر بخواهیم تجمل و اشرافیگری و اسراف و زیادهروی را از جامعهمان ریشهکن کنیم، با حرف و گفتن نمیشود؛ که از یک طرف بگوئیم و از طرف دیگر مردم نگاه کنند و ببینند عمل مان جور دیگر است! باید عمل کنیم. عمل ما بایستی مؤید و دلیل و شاهد بر حرفهای ما باشد تا اینکه اثر بکند»
به عنوان یک دوست قدیمی به حضرتعالی توصیه می کنم جلوی این تجمل گرایی ها و مد گرایی ها بعضی از ادارات را بگیرید
به والله این هزینه هایی که در بعضی از ادارات اردکان از پول تعهدات اجتماعی و... می شود چیزی جز اسراف نیست
پولی که باید صرف زیر ساخت های ماندگار برای شهر شوند بعضی از آقایون مسئول برداشته اند و خرج زیبا سازی اداره خود می کنند و برای خودشان حجت شرعی دارند
مگر همین آقایان پیرو رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران نیستند؟!؟! بروند تحقیق کنند ببینند وسایل کار دفتر و منزل حضرت آقا مال کی است که این بزرگواران خود را لایق کوه نشینی و تجمل گرایی می دانند
مگر قرار است دفتر و دستک آنها کاری بکنند که همش دنبال تجمل گرایی هستند
از خصوصیات اخلاقی که از شما داریم مطمئن هستم و هستیم که نمی گذارید حق مردم اردکان از سهم تعهدات اجتماعی صرف تجمل گرایی دفتر و میز صندلی بعضی از آقایون بشود
توفیق روز افزون شما را از درگاه ایزد منان خواستاریم