eitaa logo
نفس تازه
1.1هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
4.9هزار ویدیو
38 فایل
کانال نفس تازه با مجوز ۹۲۳۶۹ تاریخ ۱۴۰۱٫۵٫۱۰ از وزارت ارشاد هدف: آگاهی بخشی به مردم نگارش مطالب انتقادی سازنده تحول محور معرفی افراد تأثیرگذار و شاخص امید بخشی به جامعه وحدت آفرینی و اعتلای نام اردکان و استان پل ارتباطی با مردم و مسولین
مشاهده در ایتا
دانلود
پیام تسلیت مسئول دفتر تاریخ شفاهی اردکان در پی درگذشت عصمت‌خانم ملت زنان پشتیبان جنگ سربازان گمنامی هستند که با هدف حل مسائل کشور در آن دوران بدون هیچ چشم‌داشتی وارد صحنه شدند. زنانی که علاوه بر همسرداری، تربیت فرزند و خانه داری، با توجه به شرایط کشور نقش خود را پیدا کردند و خدمت‌رسانی در جنگ را هم بر خود واجب دانستند. مادرانی که بسیج شدند برای هزاران رزمنده مادری کنند؛ در گوشه گوشه‌ی این شهر مشغول پخت نان، دوختن و شستن لباس رزمندگان و درست‌کردن مربا شدند تا از تلخی جنگ بکاهند و با توسل به حضرت زهرا (س) فرزندانشان را راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل کنند تا نقشه‌ی دشمن برای زمین‌زدن انقلاب خمینی (ره) را با انقلابی زنانه پاسخ دهند. اینجانب فقدان خانم ملت؛ مسئول بسیج خواهران پایگاه صدرآباد و از جمله فعالین عرصه‌ی انقلاب و پشتیبانی جنگ اردکان را به خانواده و هم‌رزمان ایشان تسلیت عرض می‌کنم و برای وی همنشینی با حضرت زهرا (س) را مسألت دارم. مهدیه ابوئی مسئول دفتر تاریخ شفاهی شهید محمدعلی قانعی اردکان https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
📣 فراخوان جمع‌آوری خاطرات دورهمی‌های جذاب و کاربردیِ دوستانه یا خانوادگی 👈 با کارکردهای مختلفی مثل: تفریحی، مهارتی، مذهبی، ورزشی، تربیتی و... 👈 دورهمی‌هایی برای: آقایان، خانم‌ها، بچه‌ها، خانوادگی و.. 🌷اگر شما هم خاطراتی دارید، لطفا با ما درمیان بگذارید! *📚🎥 بهترین خاطرات در قالب کتاب، مستند و... منتشر می‌شوند.* ⭕️ اطلاعات بیشتر و مشارکت: 🔹 ارسال عبارت "دورهمی" به 📲 09367649777 🆔 @hambazitv_admin 🔹 تکمیل پرسشنامه: 🌐 https://survey.porsline.ir/s/oYfCoEf @Tarikh_SHafahi_Ardakan ایتا: https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan تلگرام: https://t.me/NafaseTazeardakan ارتباط با ادمین: 🆔 @NafaseTazehA
قول شفاعت 🇮🇷 "شماره‌ تماس‌های هادی، وحید، فاطمه. دونفر اول برادرزنش هستند و فاطمه همسرش". حوالی ساعت یازده صبح بود که این متن برایم پیامک شد. همین که توی کانال‌های شهرستان، خبر شهادت را دیدم، بدنبال شماره‌ تماس و صحبت با یکی از اعضای خانواده‌ش بودم. حالا شماره‌‌ها جلوی چشمم بود اما دست و دلم نمی‌رفت زنگ بزنم. یکی،دو ساعتی با خودم کلنجار رفتم تا بالاخره خودم را راضی کردم تا مصاحبه‌ی کوتاهی بگیرم. با هادی پورقاسمی تماس گرفتم. برایم سخت بود بگویم بابت چی زنگ می‌زنم. شما برادرزن حسین‌آقا هستید؟ من از دفتر تاریخ شفاهی اردکان تماس می‌گیرم. در خدمتم خواهر -چندتا سوال دارم میتونم بپرسم؛ شهید متولد چه سالی بودند؟ -شصت، شصت و یک. شک داشت، زهرا بابات متولد چه سالی بود؟ از پشت تلفن صدای دختری به گوشم خورد. -بابا متولد شصت و یک بود، سی شهریور. اشک توی چشم‌هایم جمع شد. -شهید فرزند دختر هم داشتند؟! -بله سه تا فرزند، یکی دختر و دوتا پسر. -زهرا خانم می‌تونه مصاحبه کنه؟ -توی بیمارستانیم، حالش خوب نیست. -حسین‌آقا آخرین‌بار کی اردکان بود؟ مدام توی سفر بود؛ سوریه، تهران، زاهدان... . آخرین‌بار ده روز قبل بود. چهار فروردین؛ روز آخری که داشت می‌رفت به فاطمه گفت: "دعا کن شهید شم من هم قول میدم شفاعتت کنم..." 1⃣ ایتا: https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan تلگرام: https://t.me/NafaseTazeardakan 🆔 @NafaseTazehA
📣 | *نوبت شاعران* 💢 *فراخوان شعر شهدای خدمت* ▪️در پی شهادت رئیس جمهور گرامی و گروه همراهشان، دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به کلیهٔ شاعران دلسوخته اعلام می‌نماید اشعار خود را به همراه نام و شماره تماس، به آدرس زیر در پیام‌رسان‌های بله، ایتا، واتساپ و تلگرام ارسال نمایند. 🆔 @nobateshaeran 📆 مهلت ارسال آثار: *دهم خرداد‌ماه* 📌 اشعار منتخب به چاپ خواهد رسید و ضمن رسیدن به دست مردم، به اسناد تاریخی ملت مقاوم ایران خواهد پیوست. ایتا: https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan تلگرام: https://t.me/NafaseTazeardakan 🆔 @NafaseTazehA
📌رای در وقت اضافه _وَخیز برو رای بِده! _تو چه کارُدِ مَنِه؟ هر موقع حرف از انتخابات می‌شد داداشم سکوت می‌کرد ولی سکوتش علامت رضایت نبود. ساعت نزدیک نُه شب بود. یقین داشتم که رای نداده. از من اصرار از او انکار. بحثِ بینمان بالا گرفت. اصولا وقتی کم می‌آورم پای مامان را می‌کشم وسط. صدایم را بلند کردم تا هم خودش و هم مامان که توی آشپزخانه بود بشنوند. _ممد نَمُخواد رای بده. بلافاصله در جوابم گفت: ‌_هیچ‌‌تاشون دردشون درد ماها نیست. شما هم خوددون رو مسخره کردید که رای مِدید. و رفت بیرون. نگذاشت مامان حتی یک کلمه باهاش حرف بزند. تا اعلام پایان رای‌گیری هم برنگشت خانه... ‌ **** از در که آمد تو، بدون سلام، بلافاصله گفتم: _ممد شِنُفتی رییسی شهید شده؟ از تعجب داشت شاخ در می‌آورد، گفت: _این رو هم ترور کردن!؟ من اصولا به مزه دادن خبرها معروف هستم. البته توقع چنین عکس‌العملی هم ازش نداشتم. دیدم کُپ کرده با چشم‌های درشت همینطوری دارد بهم نگاه می‌کند و منتظر تایید است. _نِه فعلا گمشده. _ینی چی گمشده؟ درست بگو چطو شده! گوشی‌‌م را گرفتم مقابلش و یکی‌یکی خبرها را بهش نشان دادم. دیگر یا پای تلویزیون بودم یا گوشی به دست پیگیر اخبار. فکر می‌کردم قلبم دارد از جایش کنده می‌شود. چند دقیقه‌ای می‌نشستم، باز دوباره بلند می‌شدم اتاق را دور می‌زدم و صلوات و ذکرهایی که توی گروه‌ها منتشر شده بود را می‌خواندم. بعد از اذان مغرب همه پایه تلویزیون میخکوب شده بودیم. هر مطلب جدیدی در فضای مجازی منتشر می‌شد، یکی بلند می‌خواند؛ لحظه‌ای امید در دلمان زنده می‌شد و لحظه‌ای ناامیدِ ناامید بودیم. محمد تا آخرشب چندباری از مغازه‌اش برگشت خانه. تا چشمش به من می‌افتاد، می‌پرسید: _خبری نی؟ البته معطل پاسخ هم نمی‌ماند. از چهره‌های نگران و چشم‌های پر از اشک خانواده، جوابش را می‌گرفت. فردای همان روز بعد از اذان ظهر از در که آمدم تو، ازم پرسید: _این پوسترای روی طاقچه برای خودته _ها اضافی نداری؟ مُخوام بزنم به دُکونُم. 💌 شما هم راوی این لحظه‌ها باشید و روایت‌هایتان را در پیام‌رسان‌ ایتا با ما به اشتراک بگذارید. 🆔 @TSH_Ardakan ایتا: https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan تلگرام: https://t.me/NafaseTazeardakan 🆔 @NafaseTazehA
📌يَا هادِيَ الضَّالَّةِ رُدَّ عَلَيَّ ضالَّتِي توی خواب و بیداری بودم که صدایی شنیدم؛ _جونم به لو رسید، خبری نشد؟ رییسی رو پیدا کِردن؟ چشمم را باز کردم. نفهمیده بودم کی با موبایل توی دستم، پایین مبل خوابم برده بود. بلافاصله گوشی‌م را روشن کردم و رفتم سراغ کانال‌های خبری _نِه هنو مادر! خبری نیس که نیس! _ خیلوخب حالا وَخیز نمازُد بُخون تا اُفتو در نیومده. تلویزیونم روشن کن. اولین بار بود از کوچیک تا بزرگ همه جلوی تلویزیون جمع شده بودیم حتی تماشای سریال جذاب پایتخت هم نمی‌توانست خانواده را دور هم جمع کند، آن هم صبح به این زودی! مادر با چادر نماز و تسبیح توی دستش، نشست روی مبلِ جلوی تلویزیون. چشم دوخته بودیم به خبری که پشت سر هم پخش می‌شد؛ تصویری مه‌‌آلود از کوه‌های ورزقان و گوینده‌‌ای که مدام تکرار می‌کرد: «اطلاعات جدیدی در دست نیست، نیروهای هلال‌احمر در حال پیدا کردن مکان دقیق هلیکوپتر هستند.» گوشی‌ام را به شارژ زده بودم و ایستاده یک نگاهم به صفحه موبایل بود و یک نگاهم به صفحه تلویزیون. از بعدازظهر روز قبل که خواهرم به مادرم تلفنی خبر سقوط بالگرد را داد، ازش خواست دعای پیدا شدن را بخواند؛او هم نشسته بود رو به قبله و مدام "یا هادی الضاله رد علی ضالتی" را می‌خواند و خدا را به برادر شهیدش و امام رضا قسم می‌داد. توی فک‌وفامیل هرکسی چیزی گم می‌کرد بلافاصله به مادرم زنگ می‌زد که "عصمت من پِیوش مِگردم تو آیه‌ت رو بخون" عجیب بود، زود هم پیدا می‌شد ولی هروقت خودمان می‌خواندیم تاثیری نداشت. ساعت هفت شد. برخلاف روزهای عادی که توی این ساعت در تب‌وتاب آماده شدن و رفتن سرکار بودیم اما کسی از سرجایش جُم نمی‌خورد. تا اینکه توی چندتا از کانال‌ها منتشر شد؛" انا لله و انا الیه راجعون" بند دلم پاره شد؛انگار دنیا روی سرم آوار شده باشد. بلند گفتم: _ اعلام کِردن، رییسی شهید شد! مادر محکم زد روی پایش و داد کشید: خاک عالم تو سرم... سکوت جای همهمه و دلهره چند دقیقه قبل را گرفت. همزمان با صوت قرآنی که پخش شد همه به گریه افتادیم و با لباس مشکی از خانه زدیم بیرون. 💌 شما هم راوی این لحظه‌ها باشید و روایت‌هایتان را در پیام‌رسان‌ ایتا با ما به اشتراک بگذارید. 🆔 @TSH_Ardakan @Tarikh_SHafahi_Ardakan https://eitaa.com/joinchat/3376742568Cb783b09948
📌يَا هادِيَ الضَّالَّةِ رُدَّ عَلَيَّ ضالَّتِي توی خواب و بیداری بودم که صدایی شنیدم؛ _جونم به لو رسید، خبری نشد؟ رییسی رو پیدا کِردن؟ چشمم را باز کردم. نفهمیده بودم کی با موبایل توی دستم، پایین مبل خوابم برده بود. بلافاصله گوشی‌م را روشن کردم و رفتم سراغ کانال‌های خبری _نِه هنو مادر! خبری نیس که نیس! _ خیلوخب حالا وَخیز نمازُد بُخون تا اُفتو در نیومده. تلویزیونم روشن کن. اولین بار بود از کوچیک تا بزرگ همه جلوی تلویزیون جمع شده بودیم حتی تماشای سریال جذاب پایتخت هم نمی‌توانست خانواده را دور هم جمع کند، آن هم صبح به این زودی! مادر با چادر نماز و تسبیح توی دستش، نشست روی مبلِ جلوی تلویزیون. چشم دوخته بودیم به خبری که پشت سر هم پخش می‌شد؛ تصویری مه‌‌آلود از کوه‌های ورزقان و گوینده‌‌ای که مدام تکرار می‌کرد: «اطلاعات جدیدی در دست نیست، نیروهای هلال‌احمر در حال پیدا کردن مکان دقیق هلیکوپتر هستند.» گوشی‌ام را به شارژ زده بودم و ایستاده یک نگاهم به صفحه موبایل بود و یک نگاهم به صفحه تلویزیون. از بعدازظهر روز قبل که خواهرم به مادرم تلفنی خبر سقوط بالگرد را داد، ازش خواست دعای پیدا شدن را بخواند؛او هم نشسته بود رو به قبله و مدام "یا هادی الضاله رد علی ضالتی" را می‌خواند و خدا را به برادر شهیدش و امام رضا قسم می‌داد. توی فک‌وفامیل هرکسی چیزی گم می‌کرد بلافاصله به مادرم زنگ می‌زد که "عصمت من پِیوش مِگردم تو آیه‌ت رو بخون" عجیب بود، زود هم پیدا می‌شد ولی هروقت خودمان می‌خواندیم تاثیری نداشت. ساعت هفت شد. برخلاف روزهای عادی که توی این ساعت در تب‌وتاب آماده شدن و رفتن سرکار بودیم اما کسی از سرجایش جُم نمی‌خورد. تا اینکه توی چندتا از کانال‌ها منتشر شد؛" انا لله و انا الیه راجعون" بند دلم پاره شد؛انگار دنیا روی سرم آوار شده باشد. بلند گفتم: _ اعلام کِردن، رییسی شهید شد! مادر محکم زد روی پایش و داد کشید: خاک عالم تو سرم... سکوت جای همهمه و دلهره چند دقیقه قبل را گرفت. همزمان با صوت قرآنی که پخش شد همه به گریه افتادیم و با لباس مشکی از خانه زدیم بیرون. 💌 شما هم راوی این لحظه‌ها باشید و روایت‌هایتان را در پیام‌رسان‌ ایتا با ما به اشتراک بگذارید. 🆔 @TSH_Ardakan @Tarikh_SHafahi_Ardakan https://eitaa.com/joinchat/3376742568Cb783b09948
| ♨️ «حسینیه هنر» برگزار می‌کند: 📢 دوره مجازی تحقیق در تاریخ شفاهی 🔹 برگزاری بیش از ۱۲ کلاس کارگاهی آنلاین در ۵ منزل 🔸ارائه بیش از بیست فیلم آموزشی 🔹شیوه‌نامه‌ها، جزوات، کتاب‌ها و اقلام آموزشی 🎙 انجام مصاحبه توسط هنرآموزان و نقد و بررسی توسط اساتید راهنما 🔴 اساتید دوره از کارشناسان تاریخ شفاهی سطح کشور: آقایان علیرضا اشرفی‌نسب سیدمهدی باغسنگانی اسماعیل هاشم‌آبادی سرکار خانم صفائیه محمدرضا جعفری‌نسب و... 💰 هزینه دوره ۳۰۰ هزار تومان ⏱ شنبه‌ها و سه‌شنبه‌ها ساعت ۱۷ 🔅 محیط برگزاری کلاس‌‌ها در سامانه اسکای‌روم و بدون نیاز به نصب نرم‌افزار 📆 شروع دوره: شنبه ۳۰ تیر ماه نحوه ثبت‌نام: 📤 ارسال پیام به شماره: 09010240943 📌 شناسه کاربری در پیام‌رسان ایتا و بله: @m_mlkoti @Tarikh_SHafahi_Ardakan https://eitaa.com/joinchat/3376742568Cb783b09948
📼 واحد تاریخ شفاهی حسینیه هنر یزد برگزار می‌کند: 🔰گنج نگار 📌کارگاه چهار روزه آموزش مقدماتی و پیشرفته مصاحبه و نویسندگی تاریخ شفاهی (ویژه علاقه‌مندان از سراسر استان یزد) 📎سرفصل های دوره: 🔹️مبانی نظری تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی 🔸️سوژه ها و موضوعات 🔹️رصد و سوژه‌یابی تاریخ شفاهی 🔸️ایجاد ارتباط مؤثر و مفید با سوژه 🔹️آرشیو 🔸️خروجی‌های مختلف تاریخ شفاهی 🔹️آشنایی با قالب‌های تدوین تاریخ شفاهی 🔸️تیترگذاری 🔹️بایدها و نباید‌های تنظیم متن ✅اساتید دوره: 🔺️اسماعیل هاشم‌آبادی 🔺️حجت الاسلام علیرضا اشرفی نسب 📃 زمان برگزاری دوره: ۵و۶ و ۱۲و۱۳ مهر 🕰 مهلت ثبت نام: ۹ تا ۱۶ شهریور 💳 هزینه دوره: هر نفر ۳۰۰.۰۰۰ تومان ✍️با افراد برگزیده قرارداد همکاری بسته می‌شود. 📝 اردکانی‌ها برای ثبت‌نام عبارت «تاریخ شفاهی» را به شماره یا آدرس زیر در پیام‌رسان‌ها کنید.
09103867504
@TSH_Ardakan 🔴 سرویس رفت‌وآمد و اسکان برای افراد شرکت‌کننده از شهرستان اردکان به صورت رایگان مهیا می‌باشد. @yazde_ghahraman @Tarikh_SHafahi_Ardakan https://eitaa.com/joinchat/3376742568Cb783b09948
📼 واحد تاریخ شفاهی حسینیه هنر یزد برگزار می‌کند: 🔰گنج نگار 📌کارگاه چهار روزه آموزش مقدماتی و پیشرفته مصاحبه و نویسندگی تاریخ شفاهی (ویژه علاقه‌مندان از سراسر استان یزد) 📎سرفصل های دوره: 🔹️مبانی نظری تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی 🔸️سوژه ها و موضوعات 🔹️رصد و سوژه‌یابی تاریخ شفاهی 🔸️ایجاد ارتباط مؤثر و مفید با سوژه 🔹️آرشیو 🔸️خروجی‌های مختلف تاریخ شفاهی 🔹️آشنایی با قالب‌های تدوین تاریخ شفاهی 🔸️تیترگذاری 🔹️بایدها و نباید‌های تنظیم متن ✅اساتید دوره: 🔺️اسماعیل هاشم‌آبادی 🔺️حجت الاسلام علیرضا اشرفی نسب 📃 زمان برگزاری دوره: ۵و۶ و ۱۲و۱۳ مهر 🕰 مهلت ثبت نام: ۹ تا ۱۶ شهریور 💳 هزینه دوره: هر نفر ۳۰۰.۰۰۰ تومان ✍️با افراد برگزیده قرارداد همکاری بسته می‌شود. 📝 اردکانی‌ها برای ثبت‌نام عبارت «تاریخ شفاهی» را به شماره یا آدرس زیر در پیام‌رسان‌ها کنید.
09103867504
@TSH_Ardakan 🔴 سرویس رفت‌وآمد و اسکان برای افراد شرکت‌کننده از شهرستان اردکان به صورت رایگان مهیا می‌باشد. https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan 🆔 @NafaseTazehA