این چهل روز عدو سنگ به ما زد، بد زد
هر که آمد غمِ من دید، مرا زد، بد زد...
شد چهلروز نه، انگار چهل سال گذشت
غمت آتش به دلِ ارض و سما زد، بد زد...
نرود از نظرم صحنه ی گودالِ حسین
هر که دور از بدنت بود، جدا زد، بد زد...
پیشِ چشمانِ ترم حلقه به دورِ تو زدند
پیرمردی به تنت آه عصا زد، بد زد...
من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم
شمر بر پهلوی تو ضربهی پا زد، بد زد...
تا درآورد عدو جسمِ علی را از خاک
سرِ او را به سرِ نیزه که جا زد، بد زد...
یک شب از ناقه زمینخوردْ یتیمِ تو حسین
زَجَر آمد چقدر طفلِ تو را زد، بد زد...
نشود قسمتِ کافر لگدِ زجر ای کاش
که از آن ضربه عزیزِ تو صدا زد: بد زد...
سر بازار به ناموس تو میخندیدند
خصم دانی که چرا طعنه به ما زد؟ بد زد...
دشمنی داشت عدو با علی از بدر و اُحد
که نوامیس تو را در همه جا زد، بد زد...
#محمود_اسدی
#اربعین_حسینی🏴
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA