🌹🏴🌹🏴🌹
#مذهبی
منِ شکسته، منِ بی قرار در اتوبوس
گریستم همهء جاده را اتوبان را
نگاه خستهء من تا به آسمان برسد
کشانده است به دنبال خویش باران را
ولی نخواسته در بین راه سوزاندم
دل اهالی محروم چند استان را
بر آن سرم که کنار ضریح یاد کنم
ولو به قدر نگاهی تمام آنان را
نگاههای پر از حسرت کشاورزان
میان دشت، تکانهای دست چوپان را
و آن غریبه که در قهوه خانۀ سر راه
همان که خم شد و بوسید تکۀ نان را
همان که نام تو را برد زیر لب وقتی
که روی میز غذا میگذاشت لیوان را
همان که گفت ببینم تو زائری؟ گفتم:
خدا بخواهد... آهی کشید قلیان را
همان که گفت به آقا بگو غلط کردم
بگو ببخشد، رانندۀ بیابان را
بگو از آنچه که میداند او پشیمانم
خودش نشان دهد ای کاش راه جبران را
چقدر بغض، چقدر آه با خود آوردم
و التماس دعاهای مرزداران را
خلاصه این که به قول رفیق شاعرمان
"چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را"
همچنان باران
نجف شروع زمین بود و ابتدای سفر
نجف به روی سر من گرفت قرآن را
مرا گرفت در آغوش، موکب اول
منِ دچار تحیر، منِ پریشان را
در این طریق فقط میزبان به سجده شده ست
که توتیا بکند خاک پای مهمان را
فقط حسین به آغوش هم رسانده چنین
برادران تنی را، عراق و ایران را
چه با غرور نشاندند روی سینه خود
عمودها همه تصویری از شهیدان را
قدم قدم غم تو زنده می کند دل را
خدا زیاد کند این غم فراوان را
یکی گرفته پدر را به روی دوش خودش
یکی کشانده به سویت عصازنان جان را
چه جذبه ای ست در آغوش تو که اینگونه
کشانده ای به تماشا جهان حیران را
زمین به سوی تو برخاسته است، می خواهد
به ما نشان بدهد رستخیز انسان را
در ازدحام تو گم کرده ام خودم را هم
در ازدحام ندیدم عمود پایان را
تو را گرفته در آغوش خویش شش گوشه
چنان که جلد طلاکوب، متن قرآن را
از این حرم به حرم های دیگری راه است
اگر که باز کنی چشمِ غرق باران را
دوباره داغ دلم تازه شد کنار ضریح
خدا کند که بسازیم قبر پنهان را
برای حضرت زهرا ضریح می سازیم
و دست فرشچیان طرح می زند آن را
من از امام رضا کربلا طلب کردم
و اینک از تو طلب می کنم خراسان را
✨ #سیدحمیدرضابرقعی ✨
@NafasseAmigh
🏴🌹🏴🌹🏴
#امام_صادق
قصه تکرار می شود، یعنی،
باز هم در مدینه عاشق نیست!
کوچه در کوچه شهر را گشتم
هیچ کس با "امام صادق" نیست...
💚#سیدحمیدرضابرقعی 💚
@NafasseAmigh
#امام_محمد_باقر
#یاباقرالعلوم 💔•~°
تو انتهای غمی از کجا شروع کنم؟
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را
چقدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت
ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را
✔️ #سیدحمیدرضابرقعی ✔️
@NafasseAmigh
#شهدا
#روز_مادر
خانه پیرزن ته کوچه...
پشت یک تیر برق چوبی بود
پشت فریاد های گل کوچک
واقعا روزهای خوبی بود
پیرزن هر دوشنبه بعد از ظهر
منتظر بود در زدن ها را
دم در می نشست و با لبخند
جفت می کرد آمدن ها را
روضه خوان محله می آمد
میرزا با دوچرخه آهسته
مثل هر هفته باز خیلی دیر
مثل هر هفته سینه اش خسته
"ای شه تشنه لب سلام علیک"
ای شه تشنه لب...چه آوازی
زیر و بم های گوشه ء دشتی
شعرهای وصال شیرازی
می نشستیم گوشهء مجلس
با همان شور و اشتیاقی که...
چقدر خوب یاد من مانده
در و دیوار آن اتاقی که -
یک طرف جملهء"خوش آمده اید
به عزای حسین"بر دیوار
آن طرف عکس کعبه می گردد
دور تا دور این اتاق انگار
گوشه گوشه چه محشری برپاست
توی این خانهء چهل متری
گوش کن! دم گرفته با گریه
به سر و سینه می زند کتری
عطر پر رنگ چایی روضه
زیر و رو کرده خانهء اورا
چقدر ناگهان هوس کردم
طعم آن چای قند پهلو را
تا که یک روز در حوالی مهر
روی آن برگ های رنگا رنگ
با تمام وجود راهی کرد
پسری را که برنگشت از جنگ
هی دوشنبه دوشنبه رد شد و باز
پستچی نامه از عزیز نداشت
کاشکی آن دوشنبهء آخر
روضهء میرزا گریز نداشت
پیرزن قطره قطره باران شد
کمی از خاک کربلا در مشت
السلام و علیک گفت و سپس
روضهء قتلگاه اورا کشت
تاهمیشه نمی برم از یاد
روضهء آن سپید گیسو را
سالیانی است آرزو دارم
کربلای نرفتهء او را
#سیدحمیدرضابرقعی
@NafasseAmigh
❤️✨❤️✨❤️
#ازدواج علوی و فاطمی
بسمربالعشق . . .
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود!
و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود!
که دست فاطمه در درستهای مولا بود!
به اعتقاد من اصلا غدیر اینجا بود!
پدر به فاطمه رو کرد ، اینچنین فرمود:
دلیل خلقت لاهوت ازدواج تو بود!
قرار شد که شما بیقرار هم باشید!
جهان دچار شما شد دچار هم باشید!
تمام عمر دمادم کنار هم باشید!
و در مصاف خطر ذوالفقارِهم باشید!
و رو به اهل مدینه چنین سفارش کرد:
[نوشتهام که سفارش نهبلکهخواهشکرد]
همیشه نام علی را امام بگذارید!
به خانوادهی من احترام بگذارید!
برای فاطمه سنگ تمام بگذارید!
و روی زخم دلش التیام بگذارید!
جهان بدون علی رنگ وبو نخواهدداشت!
بدون فاطمه هم آبرو نخواهد داشت!
#سیدحمیدرضابرقعی
@NafasseAmigh
❤️✨❤️✨❤️
هدایت شده از 🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
#امام_محمد_باقر
#یاباقرالعلوم 💔•~°
تو انتهای غمی از کجا شروع کنم؟
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را
چقدر خاطره ی تلخ مانده در ذهنت
ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را
✔️ #سیدحمیدرضابرقعی ✔️
@NafasseAmigh