🌟❣🌟❣🌟❣🌟❣🌟
این پنج نور، علت زیبای خلقتند
اسرار پنج حرفِ حروف «کرامت»ند
این خانواده اشرف اولاد آدمند
اینها طبیب درد طبیبان عالمند
این پنج تن خلاصهی احساس خالقند
اندازه دل همهی خلق، عاشقند
خاکی شدند تا ره افلاک وا کنند
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
زیباترین سپاه به میدان رسیده بود
پای ابوتراب به نجران رسیده بود
آنان که لاف، پیش شه لافتی زدند
تا چشمشان به هیبتش افتاد، جا زدند
یک اخم مرتضی علی و ختم غائله
اینگونه شد خلاصهی روز مباهله
💕 #قاسم_صرافان 💕
🔹واقعه پرشکوه #مباهله گرامی
@NafasseAmigh
❣🌟❣🌟❣🌟❣🌟❣
هدایت شده از آرشیو بنر و لینک
چالش معنوی و زیبا برای فرزندان شما
همراه با جوایز ارزنده🎁
❇️ @azhardarisokhan
در این کانال پیام سنجاق شده رو بخونید 👆🦋🍒
#مباهله نقاشی های زیبای نورچشمی هاتون رو با موضوع مباهله ارسال بفرمایید
💕 روز #مباهله💕
🌹مباهله،
روز اثبات نبوت
پیامبر گرامی اسلام است.
مباهله، روز عزت اسلام است.
🌹محمد بود و حسین
در آغوشش می خندید ...
برق چشمان حسین از همان دور،
در دل مسیحیان اثر کرد
«حسینُ مِنّی و انا من حسین!»
🌹فاطمه، علی، حسن و حسین؛
چهار غیور آسمانی.
«خدایا! اینها اهل بیت من هستند!»
🌹مباهله، مهر تأییدی است
بر ولایت علی(ع).
مباهله، برافرازنده پرچم ولایت
علی(ع) بر مدار هستی است.
🌹مباهله، نمایشگر جایگاه
والای اهل بیت(ع) است.
اگر محمد(ص) دعا می کرد،
اگر اهل بیتش آمین می گفتند ...
🌸 روز مباهله،
روز عزت و افتخار
شیعه مبارک باد!
روز مباهله، روز جهانی اهل بیت مبارک!
💐التماس دعای فرج💐
─┅─═इई 🌸💐🌸ईइ═─┅─
🔰 اعمال #روز_مباهله
🔺 ۲۴ ذیالحجه روز مباهله است. روزی که مسیحیان نجران وقتی در صدر اسلام به مدینه آمده بودند تا از درستی دعوت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مطمئن شوند، از ایشان خواستند تا مباهله کنند.
🔸 مباهله یعنی هلاکت و لعن؛ در این روز هر کدام از دو طرف با افراد خویش به محل مباهله رفتند. مسیحیان وقتی دیدند پیامبر گرامی اسلام صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم با عزیزترین کسانش یعنی اهل بیت علیهمالسلام قصد این کار را دارند، از مباهله کناره گرفتند.
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیکَالْفَرَج 🌹
😍عید بزرگ #مباهله بر همه تونمبارک😍
@NafasseAmigh
43.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داستان #مباهله برای کودکان
خیلی زیباست👌🌸
حتما به بچه هاتون نشون بدید 😊
@NafasseAmigh
#مباهله
#مثنوی
🔹مهر رسولانه🔹
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ الباب
اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب
رجز مأذنهها لرزه به ناقوس انداخت
راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت
قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوستهست
نان یک عده به گمراهی مردم بستهست
ننوشتند که باران نمی از این دریاست
یکی از خیل مریدان محمد، عیساست
لاجرم چارهای انگار به جز جنگ نماند
قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند
به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است
بر حذر باش که زنّار، گریبانگیر است
کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است
بهراسید که این معرکه خونریزتر است
بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد
با خود آورد به هنگامه عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صفآرایی آن پنج نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
دفترم غرق نفسهای مسیحایی شد
گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یدالله میآمد آرام
دست در دست یدالله چه در سر دارد
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
ایها الناس من از پارۀ تن میگویم
دارم از خویشتن خویش سخن میگویم
آنکه هر دم نفسم با نفسش مأنوس است
آنکه با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است
من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم
او علی هست و محمد من و او خویشتنیم
نه فقط جسم، علی روح محمد باشد
یکتنه لشکر انبوهِ محمد باشد
دیگر اصلا چه نیازیست به طوفان، به عذاب
زهرۀ معرکه را اخم علی میکند آب
الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد
راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد
مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند
بادها گوش به فرمان عبایش گشتند
میرود قصۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
@NafasseAmigh