هدایت شده از حامیان سپاه قدس🇮🇷
✍شرایط عمومی و تخصصی مورد نیاز برای استخدام سپاه
اعتقاد داوطلب به اصول و مبانی دین مبین اسلام، انقلاب اسلامی و نیز نظام جمهوری اسلامی ایران
وفاداری، اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه
عدم هرگونه عضویت رسمی و غیر رسمی و یا طرفداری از گروه ها و احزاب سیاسی
عدم هر گونه سابقه عضویت و یا طرفداری از گروه ها و سازمان ها و یا احزاب غیرقانونی، غیر اسلامی، الحادی
اعتقاد و التزام عملی داوطلب به قوانین جههوری اسلامی، احکام دین مبین اسلام و نیز تعهد به رعایت تمامی موازین اخلاقی اسلامی
دارا بودن مدارک و شرایط تعیین شده تحصیلی و نیز مهارت و تخصص مورد نیاز در سپاه پاسداران جهموری اسلامی ایران
عدم هر گونه سؤسابقه و نیز دارا بودن از حسن شهرت
عدم هرگونه سؤمصرف و اعتیاد به انواع مختلف مواد مخدر
عدم محکومیت داوطلب به محرومیت از امکانات و خدمات دولتی
داوطلبین دارای شرایط سنی حداقل 16 سال تمام تا حدأکثر 40 سال تمام
استخدام کارمندان پیمانی و نیز نیروهای بسیجی ویژه، از نظر دارا بودن شرط حداکثر سن مبرا بوده و همچنین جذب محصلین نیز از شرط حداقل سنی مستثنی خواهند بود.
همچنین، در صورت نیاز، سپاه پاسداران میتواند برای تأمین نیروی سازمانی خود، از میان داوطلبانی که دارای مدرک حداقل پایان دوره تحصیلی ابتدایی هستند، با شرط تعهد خدمت نظامی 5 ساله و یا تعهد خدمت کارمندی 6 ساله گزینش نموده و به صورت قرارداد پیمانی استخدام نماید.
جذب کارمندان برای کادر ثابت نظامی، بر اساس مدرک تحصیلی آنها در مقاطع مختلف از جمله؛ پایان دوره راهنمایی، پایان دبیرستان، فوق دیپلم، کارشناسی و کارشناسی ارشد، دکترا و یا فوق دکترا صورت خواهد گرفت.
استخدام کارمندان کادر ثابت سپاه پاسداران، مشروط به تابعیت آن در جمهوری اسلامی ایران میباشد.
دارا بودن شرایط سلامت و صحت کامل جسمی و روحی –روانی متناسب با پست مورد نظر.
در شرایط مساوی استخدامی، ایثارگران جنگ تحمیلی و نیز انقلاب اسلامی و خانواده های درجه یک و فرزندان آنان، برای اخذ پست شغل کارمندی سپاه در اولویت قرار دارند.
در صورت نیاز به استخدام نیروی انسانی زن، سپاه با در نظر گرفتن محل خدمت متناسب با شرایط خدمتی همسر وی، استخدام را انجام خواهد داد.
✅به سپاه قدس بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/3631218690Ca928153b05
حجابت را محکمتر کن و رو به قبله بایست و اقتدا کن به مادرت #زهرا(سلام الله علیها)..
روایتی ازدوست شهید: بعد از نماز ظهر بود حدود ساعت ۲ بعدازظهر کوچهها خیلی خلوت بود من و کمیل روبروی کوچه زیر سایه یک درخت مشغول صحبت کردن بودیم ناگهان دیدم که کمیل رنگش پرید و سرش را پایین انداخت چند لحظهای بود که سرش پایین بود سرش را بالا آورد و گفت مهدی همینجا بمان من گفتم چی شده گفت: گفتم همینجا بمان،
من گفتم چی شده گفت: گفتم همینجا بمان، جلو نیا به پشت سر خودم نگاه کردم و دیدم که خانم و آقایی در حال نزدیک شدن به ما هستند مردی ورزشکار و درشتاندام بود؛ با خودم گفتم فکر کنم کمیل هوس کتک خوردن کرده همچنان که کمیل جلو میرفت من خودم را برای کتک خوردن آماده کردم گفتم کمیل تو ورزشکاری من چی بگویم من که کتک را خوردم به سمت آنها رفت و من هم پشت سر او حرکت کردم به آنها رسید
سلام کرده همینطوری که سرش پایین بود گفت ببخشید میشود خواهشی از شما بکنم؟ اجازه بدهید چند لحظهای به همسر شما نگاه کنم و از آن لذت ببرم آن مرد بهشدت عصبانی شد و گفت: حرف دهنت را بفهم. کمیل دوباره درخواست خودش را تکرار کرد. اجازه بدهید چند لحظه به همسر شما نگاه کنم از آن لذت ببرم، مرد بهشدت عصبانی شده و سیلی محکمی بهصورت کمیل زد
کمیل دوباره درخواست خودش را تکرار کرد و این دفعه سیلی محکمتری بهصورت کمیل زد همسرش گفت «نه به سرپایینت نه به این حرفت خجالت بکش چرا چنین درخواستی میکنی؟»
کمیل گفت: نمیدانستم اگر از شما اجازه بگیرم شما ناراحت میشوید و الا مثل دیگران که بدون اجازه از همسر شما لذت میبردند من هم لذّت میبردم جوان بهشدت عصبانی شد سیلی محکمی با دست چپ بهصورت کمیل زد
آن لحظه کمیل دستش را جای سیلی گذاشت و نشست روی زمین شروع به گریه کردن کرد؛ فکر کنم یادش افتاد به مادر شایدم با خودش میگفت «مادر! من مرد جوانم، ورزشکارم، ولی شما...»
من به جوان گفتم: حالا سیلی میزنی بزن، ولی چرا با دست چپ زدی یادش آوردی که در کوچهها مادرش را زدند درحالیکه مادر ۱۸ ساله بود و او فقط یک نوجوان بود؛ این جوان حیرتزده به کمیل نگاه میکرد
نمیدانست چه کند همسرش گفت: اینکه میگویند حضرت زهرا (سلامالله علیها) هست و من گفتم بله یادش آوردی؛ حضرت زهرا (سلامالله علیها) را زدند وقتی این را شنید روی زانوهایش افتاد و از کمیل عذرخواهی کرد کمیل او را در آغوش گرفت
و هر دو شروع به گریه کردند کمیل به او گفت: تو رو خدا دیگر کاری نکن آن خاطرات دوباره زنده شود از همسرت بخواه که همیشه با چادر باشد آن جوان گفت: قول میدهم که هیچوقت دیگر چنین چیزی تکرار نشود
چند سالی گذشت. کمیل شهید شد و الان تشیع جنازه کمیل هست همچنان که دم در خانه شهید ایستاده بودم دیدم که همان جوان میآید، ولی نشناختمش پیش من آمد و گفت: کمیل چه شده است؟ تصادف کرده؟ گفتم: شهید شده است.
گفت: کجا؟ گفتم: سوریه گفت: مگر میگذارند کسی برود؟ گفتم: بله پاسدارها میروند گفت: مگر او پاسدار بود؟ گفتم: بله او حدود ۴ سال است که پاسدار است. گفت: سوریه بوده؟ گفتم: بله و ناگهان ناخواسته گفتم
سوریه حرم حضرت زینب (سلامالله علیها) دختر همان کسی که در کوچهها سیلی خورده؛ گریهاش گرفت و با کندههای زانو افتاد روی زمین؛ خیرهخیره بهعکس شهید نگاه میکرد و گفت: کمیل من به قول خودم عمل کردهام تو رو خدا کمکم کن مثل تو شهید شوم.
🌷نغمه های فاطمیون🌷
بِسمِ اللهِ الرّحمَنِ الرّحِیم #حجاب #جلسه_اول روزهای زوج همراه ما باشید😍
از این به بعد روزهای زوج در مورد حجاب بحث خواهیم داشت به حول وقوه الهی .مارا همراهی کنید 🌺