💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
#پندانه
شاگردی از حکیمی پرسید: تقوا را برایم
توصیف کنید؟
حکیم گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی، چه می کنی؟
شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم.
حکیم گفت: در دنیا نیز چنین کن،
تقوا همین است! از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار، زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند...
🔅امیرمؤ منان على (ع) :
بدترین گناهان ، آن است كه صاحبش
آن را كوچك بشمرد.
🦋 ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓
@Nagmahyefatamion
┗━━━🌷🌷━━
🌷نغمه های فاطمیون
🔆 #پندانه
🔹برای کوتاه کردن موهام، به يه مغازه سلمونی میرفتم که آرايشگرش هميشه موقع کار يه سيگار گوشه لبش بود.
🔸تا آخر شب هرجا میرفتم، همه میگفتن: سيگار میکشی؟
🔹هفته پيش به یه مغازه عطرفروشی رفتم. فروشنده يه ادکلن به لباسم زد و گفت: اين ماندگاریش فوقالعاده است.
🔸با اينکه خريد نکردم، تا همين دو سه روز پيش هرجا میرفتم، میگفتن: چه بوی خوبی.
🔹يادمون باشه ارتباطها خيلی مهم هستن.
🔰وقتی با افراد مؤدب و فهميده در ارتباطیم یا وقتی با افراد آلوده در ارتباطیم، خواه ناخواه از این روابط تأثير میگیریم.
#موکب_سلیمانی
✨﷽✨
#پندانه
✅بهترین خودت باش
✍کلاغی آواز کبکی را شنید و بر دلش نشست.
او تصمیم گرفت که آواز کبک را بیاموزد و از این طریق با کبکها دوستی گزیند و همنشین آنها شود.
کلاغ بسی کوشید اما به جایی نرسید.
سرانجام ناامید شد و خواست به رفتار خویش باز گردد اما نتوانست.
زیرا آواز خود را نیز فراموش کرده بود و دیگر زبان کلاغها را نمیدانست. بنابراین، از اینجا مانده و از آنجا رانده شد.
به جای اینکه از زندگی دیگران تقلید کنی، بهترین خودت باش...
#موکب_سلیمانی
✨﷽✨
#پندانه
✍مراقب باشیم، لذتهای گذرا ما را از رستگاری محروم نکند
مردی نابینا درون قلعهای گرفتار شده بود و نومیدانه میکوشید خودش را نجات دهد. چاره را در این دید که با لمسکردن دیوارها، دری برای رهایی پیدا کند.
پس، گرداگرد قلعه را میگشت و با دقت به تمام دیوارها دست میکشید. همچنان که پیش میرفت با چندین در بسته روبرو شد اما به تلاش و جستجو ادامه داد.
ناگهان برای لحظهای دست از دیوار برداشت تا دست دیگرش را که احساس خارش میکرد لمس کند، درست در همان زمان کوتاه، مرد نابینا از کنار دری گذشت که قفل نشده بود و چه بسا میتوانست رهاییاش را به ارمغان آورد، پس به جستجوی بی سرانجامش ادامه داد.
بسیاری از ما در تکاپوی دستیابی به آزادی و خوشبختی هستیم، متاسفانه، گاهی تلنگری شبیه خارش دست، لذتهای گذرا یا چیزهایی از این دست، ما را از جستجو و دستیابی به دری گشوده به سوی رهایی و رستگاری محروم میکند.
#موکب_سلیمانی
#پندانه
✍ ببخش و بگذر
🔹کشاورزی يک مزرعه بزرگ گندم داشت. زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود.
🔸شبی از شبها هنگام برداشت محصول، روباهی وارد گندمزار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد.
🔹پيرمرد کينه روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد.
🔸مقداری پوشال را به روغن آغشته کرد و به دم روباه بست و آتش زد.
🔹روباه شعلهور در مزرعه به اينطرف وآنطرف میدويد و کشاورز بختبرگشته هم به دنبالش.
🔸در اين تعقيب و گريز گندمزار به خاکستر تبديل شد.
🔹وقتی کينه به دل گرفته و در پی انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام دامن خودمان را هم خواهد گرفت.
🔸بهتر است ببخشيم و بگذريم.