شهر من در غروب نگاهت گم شد...
پیدا نگشته هنوزم که هنوزم است...
#ناهی_دو
🌜~
تو شدی قند همان، تلخیِ روزو شبِ من...
تو همانی که ز ناچار شُده، علت مجنونیِ من!
#ناگفته_ها
#ناهی_دو
✨✨
شانه میزنی موی مرا هرشب در نگاهَت...
و من در تمنای دستان تو در لابه لای گیسوانَم...
خالصانه طلب آغوشِ تورا دارم(:💫
#ناهی_دو
~`•
وانِمود...
عادتیست برای تسکین دردها...
بهانه ای برای فاصله گرفتن از کنایه ها...
و چاره ای برای توضیح ندادن افکارِ بهم ریخته!(:
#ناهی_دو
☆•°
در سرم آهسته گفتم که نرو ...
ای کاش، بلندای صدایَم اینقَدَر آرام نبود!
#ناهی_دو
°•○
ما بودن و ماندن بلد بودیم...
ولی اونا "میخواستی نباشی" را یادِمان دادند...!
#ناهی_دو
○•°
ما که ماندیمو نفهمیدند،
که چرا میمانیم!
باشد که نباشیم ، تا آسوده بمانند...!
#ناهی_دو
~°•
هرچه گلایه کنیم، تسکین ندارد . . .
اینهمه درد کشیدن، تلقین ندارد
گُلی بودیم میانِ آن همه خار . . .
تنفس در هوای سُرب آلود،معنایی ندارد!
واژه ی عشق، گم گشته در هیاهوی شُلوغی
هرکسی شیرینو فرهادی درونِ قصه دارد
هرکه شهرزادی شده انگار، با هزارو یک حکایت
زندگی را دیده ایم با "عینکِ پَست حِماقت! "
#ناهی_دو
☆○°
دل اگر تنگ شود ،
فاصله معنا دارد...
تو اگر سخت روی،
خاطره دردها دارد!
نه میفهمَند نه میبینند،
این همه ماندن که چه؟
#ناهی_دو