💠 سزاوارترین مردم به عفو وبخشودن، تواناترین ایشان است به کیفر رساندن.
🔶 عفو و گذشت، یکی از بهترین راه های شکر نعمت توانمندی است؛
🔷 یکی از عناصر حیات اجتماعی، عفو و گذشت است. اگر همه مردم در گرفتن حقوق خویش، سخت گیر با شند وازکوچک ترین لغزشی چشم پوشی نکنن، زندگی بسیار تلخ می شود و روح صفا و صمیمیت و همکاری به کلی از جا معه رخت بر می بندد و نتیجه ای جز افسردگی و خشم ندارد.
📚 حکمت ۵۲ نهج البلاغه
📚 بر گرفته از کتاب ( برگزیده راه روشن)
🔶 @Nahj_Et
💢غلبۀ تقدیر خدا بر تدبیر انسان
💠 امام علی علیه السلام فرمودند:
🍃 يغْلِبُ الْمِقْدَارُ عَلَى التَّقْدِيرِ، حَتَّى تَكُونَ الْآفَةُ فِي التَّدْبِيرِ.
🔹مقدرات بر تقدير و تدبير (ما) غلبه مىكند تا آن جا كه ( گاه) آفت انسان در تدبير اوست.
📚 حکمت 459 نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
💠داستانی از نهج البلاغه
💠سخاوت و ایثار امام على (علیه السلام)👇
🔹🔹اذا جادت الدنیا علیك فجد بها على الناس طرا انها تتقلب فلا الجود یفنیها اذا هى اقبلت و لا البخل یبقیها اذا هى تذهب (على علیه السلام)
سخاوت از طبع كریم خیزد و محبت و جاذبه را میان افراد اجتماع برقرار میسازد،شخص سخى هر عیبى داشته باشد در انظار عموم مورد محبت است.
على علیه السلام در سخاوت مشهور و كعبه آمال مستمندان و بیچارگان بود هر كسى را فقر و نیازى میرسید دست حاجت پیش على علیه السلام مى برد و آنحضرت با نجابت و اصالتى كه در فطرت او بود حاضر نمیشد آبروى سائل ریخته شود.
حارث حمدانى دست نیاز پیش على علیه السلام برد،حضرت فرمود آیا مرا شایسته پرسش دانسته اى؟
عرض كرد بلى یا امیر المؤمنین،على علیه السلام فورا چراغ را خاموش كرد و گفت این عمل براى آن كردم كه ترا در اظهار مطلب خفت و شكستى نباشد.
روزى مستمندى بعلى علیه السلام وارد شد و وجهى تقاضا كرد،على علیه السلام به عامل خود فرمود او را هزار دینار بدهد عامل پرسید از طلا باشد یا نقره؟فرمود براى من فرقى ندارد هر كدام كه بدرد حاجتمند بیشتر میخورد از آن بده.
معاویه كه دشمن سرسخت آنحضرت بود روزى از یكى پرسید:از كجا مى آیى؟
آن شخص از راه تملق گفت از پیش على كه بخیل ترین مردم است!معاویه گفت واى بر تو از على سخى تر كسى بدنیا نیامده است اگر او را انبارى از كاه و انبارى از طلا باشد طلا را زودتر از كاه مى بخشد.
یكى از مباشران على علیه السلام عوائد ملك او را پیش وى آورده بود آنحضرت فورا در آمد خود را به فقراء تقسیم نمود عصر آنروز همان شخص على علیه السلام را دید كه شمشیرش را میفروشد تا براى خانواده خود نانى تهیه كند.
على علیه السلام هیچگاه سائل را رد نمیكرد و مى فرمود:
اگر من احساس كنم كه كسى از من چیزى خواهد خواست پیش از اظهار او در اجابت دعوتش پیشدستى میكنم زیرا حقیقت جود نا خواسته بخشیدن است.
على علیه السلام میفرمود حاجتمندان حاجت خود را روى كاغذ بنویسند تا خوارى و انكسار سؤال در چهره آنها نمایان نشود.على علیه السلام چهار درهم پول داشت یكى را در موقع شب انفاق نمود و یكى را در روز و یكدرهم آشكارا و یكدرهم در نهان آنگاه این آیه نازل شد كه مفسرین شان نزول آنرا در مورد انفاق آنحضرت نوشته اند:
الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (1) .
كسانیكه اموال خود را در شب و روز،نهانى و آشكارا انفاق میكنند براى آنها نزد پروردگارشان پاداشى است و ترس و اندوهى بر آنها نباشد (2) .
پس از قتل عثمان كه على علیه السلام بمسند خلافت نشست عربى نزد آنحضرت آمد و عرض كرد من بسه نوع بیمارى گرفتارم،بیمارى نفس،بیمارى جهل،بیمارى فقر!على علیه السلام فرمود مرض را باید به طبیب رجوع كرد و جهل را به عالم و فقر را به غنى.
آن مرد گفت شما هم طبیب هستید و هم عالم و هم غنى!
حضرت دستور داد از بیت المال سه هزار درهم باو عطاء كردند و فرمود هزار درهم براى معالجه بیمارى و هزار درهم براى رفع پریشانى و هزار درهم براى معالجه نادانى (3) .علماء و مفسرین عامه و خاصه نقل كرده اند على علیه السلام در مسجد نماز میخواند و در ركوع بود كه سائلى در حالیكه سؤال میكرد از كنار او گذشت و آنحضرت انگشتر خود را كه در دست داشت با اشاره باو بخشید،سائل وقتى از او دور شد با رسول اكرم صلى الله علیه و آله برخورد نمود حضرت پرسید چه كسى این انگشتر را بتو داد؟سائل اشاره بعلى علیه السلام نمود و گفت این شخص كه در ركوع است آنگاه آیه:انما ولیكم الله و رسوله...
كه آیه ولایت بوده و ضمنا اشاره بخاتم بخشى آنحضرت است نازل شد (4) .
(در بخش پنجم در ترجمه و تفسیر آیه مزبور بحث خواهد شد.)
على علیه السلام تنها به بخشش مال اكتفاء نمیكرد بلكه جان خود را نیز در راه حق ایثار نمود،در شب هجرت بخاطر پیغمبر صلى الله علیه و آله از جان خود دست شست و به استقبال مرگ رفت،معنى پر مغز ایثار همین است كه جز على علیه السلام كسى بدان پایه نرسیده است.
ایثار مقدم داشتن دیگران است بر نفس خود و كسى تا تسلط كامل بر نفس نداشته باشد نمیتواند مال و جان خود را بدیگرى بدهد،این صفت از سجایاى اخلاقى و صفات ملكوتى است كه در هر كسى پیدا نمیشود،على علیه السلام با زحمت و مشقت زیاد نانى تهیه كرده و براى فرزندان خود مى برد در راه سائلى رسید و اظهار نیازمندى كرد حضرت نان را باو داد و با دست خالى بخانه رفت،روزى با غلام خود قنبر ببازار رفت و دو پیراهن نو و كهنه خرید كهنه را خود پوشید و نو را به قَنبر داد.
محدثین و مورخین،همچنین مفسرین ذیل تفسیر آیات سوره دهر (هل اتى) هر یك با مختصر تفاوتى در الفاظ و عبارات در مورد ایثار على علیه السلام بطورخلاصه چنین نوشته اند كه حسنین علیهما السلام مریض شدند پدر و مادر آنها و حتى خود حسنین نذر كردند كه پس از بهبودى سه روز بشكرانه آن روزه بگیرند فضه خادمه منزل نیز از آنها پیروى نمود.
چون خداوند لباس عافیت به آنها پوشانید به نذر خود وفا كرده و مشغول روزه گرفتن شدند،على علیه السلام سه صاع جو از شمعون یهودى كه همسایه شان بود قرض كرد و به منزل آورد حضرت زهرا علیها السلام روز اول یكصاع از آنرا آرد نموده و (به تعداد افراد خانواده) پنج گرده نان پخت،شب اول موقع افطار سائلى پشت در صدا زد اى خانواده پیغمبر من مسكین و گرسنه ام از آنچه میخورید مرا اطعام كنید كه خدا شما را از طعامهاى بهشتى بخوراند،خاندان پیغمبر هر پنج قرص را به مسكین داده و خود با آب افطار كردند.
روز دوم فاطمه علیها السلام ثلث دیگر جو را آرد كرد و پنج گرده نان پخت شامگاه موقع افطار یتیمى پشت در خانه حرفهاى مسكین شب پیشین را تكرار كرد باز هر پنج نفر قرصهاى نان را باو داده و خود با آب افطار كردند.روز سیم فاطمه علیها السلام بقیه جو را بصورت نان در آورد و موقع افطارى اسیرى پشت در آمد و سخنان سائلین دو شب گذشته را بزبان آورد باز خاندان پیغمبر نانها را باو دادند و خودشان فقط آب چشیدند روز چهارم حسنین علیهما السلام چون جوجه میلرزیدند وقتى پیغمبر صلى الله علیه و آله آنها را دید فرمود پناه مى برم بخدا كه شما سه روز است در چنین حالید جبرئیل فورا نازل شد و 18 آیه از سوره هل اتى را (از آیه 5 تا آیه 22) در شان آنها و توضیح مقامات عالیه شان در بهشت برین برسول اكرم صلى الله علیه و آله قرائت كرد كه یكى از آیات مزبور اشاره بانفاق و اطعام سه روزه آنها است آنجا كه خداوند تعالى فرماید:و یطعمون الطعام على حبه مسكینا و یتیما و اسیرا (5) .
و در آخر آیات نازله هم از عمل بى ریا و خالصانه آنها قدردانى كرده و فرماید:
ان هذا كان لكم جزاء و كان سعیكم مشكورا.
یعنى البته این (مقامات و نعمتهاى بهشتى كه در آیه هاى پیش آنها را توضیح داده) پاداش عمل شما است و سعى شما مورد رضایت و قدردانى است (6) .
پى نوشتها:
(1) سورة بقره آیه 274
(2) كشف الغمه ص 93-ینابیع المودة ص 92-مناقب ابن مغازلى ص 280
(3) جامع الاخبار ص 162
(4) مناقب ابن مغازلى ص 313-كفایة الطالب ص 250 و كتب دیگر.
(5) سوره دهر آیه 8.
(6) شواهد التنزیل جلد 2 ص 300-امالى صدوق مجلس 44 حدیث 11-كشف الغمه ص 88 و كتب دیگر.
🔶 @Nahj_Et
🍃🌸🍃
🌸حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام می فرمایند:
...کاری که برتر از توانایی زن است به او وامگذار، که زن گل بهاری است، نه پهلوانی سخت کوش... .»
📖نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، نامه 117،31
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صفت خوبان عالم ✨🙂
💠 خطبه 193 نهجالبلاغه
⚜شرح و تفسیر نهجالبلاغه
⚜توسط حجت الاسلام حسن زاده
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨شرح حکمت پنجم نهج البلاغه🍃
🔶 @Nahj_Et
هدایت شده از جواد برزگر🌹
💯دوره آموزش مجازی مداحی و روضه خوانی
(به صورت تصویری کیفیت قابل اجرا در ایتا وکیفیت بالا با لینک)
در ۱۵ جلسه کامل با قیمت بسیار مناسب
♦️%50 درصد تخفیف فقط تا دهم ماه مبارک رمضان
موارد تدریس
منشور نوکری ، روش تقلید ، سبک سازی ، قالب های شعری ، روش حفظ شعر ، معیار انتخاب شعر فاخر ، آموزش صداسازی ، پرورش صدا و طب اسلامی ، تقویت صدا ، عوامل گرفتگی صدا و تخریب بافت های صوتی و درمان آن ، مدیریت اجرا در جلسه ، فن بیان ، مخاطب شناسی ،
محیط،شناسی ، مقتل شناسی و روش استفاده از آن ، مولودی خوانی ، دعا خوانی ، فیش نویسی ، انتقال تجربیات
ما در این دوره ثبت نام کننده گان را از طریق کانال پشتیبانی کرده و ارتباط با استاد قطع نخواهد شد.
شرکت کنندگان عزیز هر هفته تقریبا به سوالات آنها جواب داده شود.
در کانال اشعار و سبک ها و اجرای خوب اساتید گذاشته خواهد شد.
کسب اطلاعات بیشتر کلیک کنید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/734396423C1318b10cc0
🌸🍃🌸🍃
🍃
🔸حفظ قران سبب درمان مشکلات زندگی است
🔸(ونزلنا علیک القرآن تبیانا لکل شیء وهدی ورحمه وبشری للمسلمین)(نحل/آیه ۸۹)
ما قرآن را که بیانگر همه چیز است وبرای مسلمانان هدایت ،رحمت وبشارتی است برتو نازل کردیم.
راه درمان مشکلات شما در قرآن است
امام علی علیه السلام می فرماید:
کسی با داشتن قرآن نیازی و بدون آن ثروتی ندارد پس درمان دردهای خود را از آن بجویید برای حل مشکلات از آن یاری بجویید و بدانید که قرآن مشاوری است که خیانت نمی ورزد و راهنمایی است که گمراه نمی کند و گوینده ای است که دروغ نمیگوید
📙نهج البلاغه/خطبه ۱۷۶
🔶 @Nahj_Et
🌺تأملی در نهج البلاغه :🌺
🍂 حکمت ١١٨:
إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ، غُصَّةٌ.
⚡️ ترجمه :
از دست دادن فرصت مايه غم و اندوه است.
🔴 فرصت به معناى فراهم شدن اسباب انجام كارى است، زيرا بسيارى از كارها به ويژه كارهاى مهم نيازمند به مقدماتى است كه گاه از اختيار انسان بيرون است.
⭐️هنگامى كه بر اثر پيش آمدهايى، آن اسباب فراهم گردد، بايد هرچه زودتر از آنها استفاده كرد و به مقصد رسيد، زيرا بسيار مى شود فرصت از دست رفته هرگز باز نمى گردد.
🍁جوانىِ انسان، فراغت، نشاط كار، صحت و سلامت همه از فرصت هايى است كه به سرعت مى گذرد و گاه به آسانى يا هرگز باز نمى گردد.
🔶 @Nahj_Et
💢 رفع نیاز صحیح از مردم
💠 امام علی علیه السلام فرمودند:
🍃 لا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ، وَ بِتَعْجِيلِهَا لِتَهْنُؤَ.
🔹 برآوردن حاجا ت مردم كامل نمى شود مگر به سه چيز: به كوچك شمردن آن تا نزد حق بزرگ شود،
به پنهان داشتن آن تا ظاهر گردد،
و به تعجيل در آن تا گوارا گردد.
📚 حکمت 101 نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
🍃برگی از نهج البلاغه
💥عِبَادَاللّهِ، إِنَّهُ لَيْسَ لِمَا وَعَدَ اللّهُ مِنَ الْخَيْرِ مَتْرَکٌ، وَ لاَ فِيمَا نَهَى عَنْهُ مِنَ الشَّرِّ مَرْغَبٌ
🌗اى بندگان خدا! آن چه را خداوند وعده نيک بر آن داده است جاى ترک نيست و آن چه را از بدى ها نهى کرده قابل دوست داشتن نمى باشد.💚
📙خطبه 157
🔶 @Nahj_Et
#نهج_البلاغه
💥وَلاَ قَرِینَ کَحُسْنِ الْخُلُقِ
🌐هیچ همنشینى همچون حسن خلق نیست
✍زیرا حسن خلق جاذبه عجیبى دارد که همه را به سوى خود جلب و جذب مى کند.
انسان هاى بداخلاق از داشتن دوستان صمیمى محرومند در حالى که افراد خوش برخورد وصاحب حُسن خلق همه افراد به دوستى آنها افتخار مى کنند.
📙حکمت 113
🔶 @Nahj_Et
#نهج_البلاغه
⚪️فَلاَ يَکُنْ أَفْضَلَ مَا نِلْتَ فِي نَفْسِکَ مِنْ دُنْيَاکَ بُلُوغُ لَذَّة أَوْ شِفَاءُ غَيْظ، وَلَکِنْ إِطْفَاءُ بَاطِل أَوْ إِحْيَاءُ حَقّ
🌎بنابراين نبايد بهترين و برترين چيز نزد تو رسيدن به لذات دنيا يا فرو نشاندن خشم (از طريق انتقام از دشمن) باشد بلکه خاموش کردن آتش باطل يا زنده کردن حق بايد مورد علاقه تو باشد
🖊امام عليه السلام مواهب مادى را در اين عبارت در دو چيز خلاصه کرده يکى رسيدن به لذات دنيوى ، لذت مال و فرزند و همسر و سفره هاى رنگين و مانند آن از امورى که همه در گذر است و دائماً متزلزل و ديگر انتقام گرفتن از مخالفان و دشمنان که ظاهرا مايه آرامش او مى شود در حالى که اگر بر نفس خويش مسلّط باشد آرامشى که در سايه عفو و گذشت حاصل مى گردد به مراتب از آرامش حاصله از انتقام برتر است و در مقابل دو چيز را از مهمترين اعمال صالح و ذخاير يوم المعاد مى شمرد: فرونشاندن آتش باطل و احياى حق و از آنجا که حق و باطل مفهوم بسيار وسيع و گسترده اى دارد بيشتر مسائل اجتماعى و فردى را شامل مى شود.
📙نامه 66
🔶 @Nahj_Et
#ساحل_نور
#کمیل_بن_زیاد_نخعی
🔰کمیل، همراز امیرمؤمنان علیهالسلام
❇️ امام علی علیهالسلام در خطبه 118 نهج البلاغه یاران مورد اعتماد خود را پس از فراغت از جنگ جمل اینگونه توصیف میکنند:
🌼 شما ياران حق و برادران دينى من میباشيد، در روز جنگ چون سپر، محافظ و دور كننده ضربتها، و در خلوتها محرم اسرار من هستید، با كمک شما پشت كنندگان به حق را میكوبم و به راه میآورم، و فرمانبردارى استقبال كنندگان را اميدوارم.
📚(نهج البلاغه، صبحی صالح، خ ١١٨)
✅ و جناب کمیل را می توان یکی از مصادیق این سخن یافت؛ چراکه روزی آن حضرت به کاتب خود، عبدالله بن ابی رافع فرمان داد تا ده نفر از معتمدان ایشان را حاضر نماید. عبدالله عرض کرد: ای امیر مؤمنان! آنان را مشخّص فرمایید. حضرت ده نفر، از جمله کمیل را نام برد.
📚(وسایل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج ٣٠، ص ٢٣۵)
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃
🍃
فراراز کارخیر ممنوع🚫
💠 حکمت 422 نهجالبلاغه
⚜شرح و تفسیر نهجالبلاغه
⚜توسط حجت الاسلام حسن زاده
🔶 @Nahj_Et
🌸🍃🌸🍃
🍃
🌺نقش پاداش الهی در انفاق
🌻وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِيَّةِ .
🌻درود خدا بر او ، فرمود : آن كه پاداش الهى را باور دارد ، در بخشش سخاوتمند است.
📙نهج البلاغه حکمت137
🔶 @Nahj_Et
💢 حلم و درنگ، نتیجۀ بلندنظری
💠 امام علی علیه السلام فرمودند:
🍃 الْحِلْمُ وَ الْأَنَاةُ تَوْأَمَانِ، يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّة.
🔹بردبارى و ترك شتاب، فرزندان دوقلويى هستند كه از همّت بلند متولد مى شوند.
📚 حکمت 460 نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
🌸🍃🌸🍃
🍃
وَ قَالَ [عليه السلام] أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَهُ . (حکمت 2)
و درود خدا بر او، فرمود : آن كه جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پست كرده ، و آن كه راز سختى هاى خود را آشكار سازد خود را خوار كرده ، و آن كه زبان را بر خود حاكم كند خود را بى ارزش كرده است.
🔶 @Nahj_Et
🌸🍃🌸🍃
🍃
💠داستانی از نهج البلاغه
💠فرار از عدالت👇
🔹🔹نـجاشی شاعر نامی عراق بود و از زمره مردان سرشناس و بزرگان کوفه بشمار می آمد. وی در جنگ صفین به طرفداری امیر مؤمنان علی علیه السلام علاوه بر اینکه اشعار شاعران شام را پاسخ می داد عملا نیز با آنـها به نبرد پرداخت و از این لحاظ خدمات شایانی انجام داد.
با این وصف وی مردی شاعر پیشه بود و چنانکه می دانیم بعضی از شعرا دائماً در خیالات شاعرانه غوطه ورند و جز مدح و ذم این و آن و تغزلات کاری ندارند.
در هـمان روز اول مـاه رمضان نجاشی با آن سابقه و این رسم و خوی سواره از در خانه ی «ابوسماک اسدی» که مردی عیاش و هوس باز بود می گذشت و دید که ابو سماک جلو خانه اش نشسته است.
ابوسماک: ها نـجاشی! آهـنگ کجا داری؟
نجاشی: می خواهم به کناسه بروم. ابو سماک: کمی صبر کن و گوش بمن ده! سپس خود را به نجاشی رسانید و آهسته گفت: از سر شب گوسفند فربهی را در تنور گذاشته ام و هم اکنون کاملا پخـته و از هـر جهت آماده است!
نجاشی: ای وای!گوسفند پخته آنهم در روزه ماه رمضان؟
آری اجرای عـدالت و دسـتور الهـی بـرای اهـل مـعصیت سنگین است و تنها مردم خدا شناس آن را تحمل می کنند.
ابو سماک این حرف های بی معنی را کنار بگذار و از این مقوله با من سخن مگو! دنیا دمی است و دم هم غنیمت است.
سـخنان ابـوسـماک خوشگذران چنان در روح نجاشی تـأثیر بـخشید کـه تکانی خورد و سپس پرسید:بسیار خوب! تنها همین گوسفند بریان است؟!ا بوسماک: نه! شرابی تهیه دیدهام و بتو خواهم داد که روح را بر سـر نـشاط مـی آورد و مانند خون در رگ ها جریان می یابد و انسان را به هیجان آورده غـذا را در کـام گوارا می سازد و چندان لذت بخش است که بی اختیار لب به شعر گفتن می گشائی!!
با ادای این سخنان؛ نجاشی سخت تحریک شد و روح هوس پرورش بـه قدری هـیجان پیـدا کرد که نتوانست بیش از این درنگ کند و همان دم از اسب پیـاده شد و به اتفاق ابوسماک به درون خانه وی رفت!
ابوسماک که همدم خوبی به تورش خورده بود فی الفور سـفره را گـسترد کـباب بره؛ شراب کهنه؛ صاحب خانهء ی عیاش و هوسباز، مهمان شاعر دمساز و خـانه ی خـلوت،از هر حیث بساط خوشگذرانی فراهم بود.
ابوسماک و نجاشی در آن محل خلوت دور از چشم شحنه های شهر و غافل از کـیفر فـردا و نـافرمانی خدا آن هم در ماه رمضان، نخست شکمی از عزا در آوردند و سپس برای ایـنکه تـنور شـکم را همچنان گرم نگاهدارند پی د رپی جام های شراب را یکی پس از دیگری خالی کردند و لحظه ای بعد مست و لا یـعقل بـه گوشهای افـتادند.
طرف عصر حال آنها به کلی تغییر کرد و به رقص و آواز خوانی و حرکات بی رویه پرداختند سر و صـدای آنـها از حریم آن خانه خلوت گذشت و به گوش همسایگان رسیده کار برسوائی کشید و بالاخره آن راز نهفته فـاش گـردید.یـکی از همسایگان که از این عمل زشت آن هم در ماه رمضان و محیط مسلمانان و مرکز حکومت امیر مـؤمنان (علیه السلام) سـخت به هیجان آمده بود، میگساری آنها را به اطلاع امیر مؤمنان علیه السلام رسانید.
حـضرت چـنان بـرآشفت که فوراً جمعی را برای جلب آنها به طرف خانه ابوسماک فرستاد. فرستادگان حضرت خانه را احـاطه کـردند در آن میان ابوسماک گریخت ولی نجاشی دستگیر شد.
هنگامی که نجاشی را خدمت حضرت آوردنـد شـب بـود؛ حضرت دستور داد او را حبس کردند و صبح فردا امر فرمود هشتاد تازیانه که حد شرابخواران است بر بـدن او نـواختند و سـپس بیست ضربه دیگر نیز بر آن افزودند.
نجاشی با آن حالت فریاد زد یـا امـیر المؤمنین! هشتاد تازیانه حد شرابخواری بود بیست تازیانه دیگر برای چه؟ فرمود این بیست تازیانه بخاطر این است کـه ایـن عمل زشت را در ماه مبارک رمضان مرتکب شدهای و احترام ماه خدا را نگاه نـداشتی!
نـجاشی از مردم یمن بود؛ یمنی ها در دوستی امیر مـؤمنان عـلی عـلیه السلام مشهور بودند به طوری که بسیاری از بـزرگان اصـحاب و سران لشکر حضرت از قبائل یمن بودند که در کوفه سکونت داشتند.
نجاشی مرد گمنامی نـبود؛ سـرشناس بود؛ فامیل داشت، قبیله و عـشیره دار بـود؛ قبیله او قـبل از ایـن مـاجرا وجود شاعر توانای خود را بسیار مـغتنم و مـحترم می داشتند.
موضوع شلاق خوردن نجاشی شاعر و زبان گویای آنان آن هم در ملاء عـام بـرای آنها بسیار گران تمام شد و بـزرگان آنان سخت برآشفتند. یـکی از آنـها به نام طارق بن عبد الله نـهدی که در میان قبیله نجاشی از همه کس به وی نزدیک تر بود؛ به خدمت علی (علیه السلام) شرفیاب شـد و عـرض کرد: یا امیر المؤمنین! ما مـردم یـمن از دوسـتان و شیعیان با سـابقه و مـتحد شما هستیم و تاکـنون بـه دوستی و علاقمندی شما مفتخر بوده ایم، و از این رو انتظار نداشتیم که شما و مردمی را که از دوستی حضرتت سـر باز مـی زنند و گاه
و بیگاه طریق نافرمانی پیش می گیرند؛ بـا یـک چشم بـنگری! ولی امـروز دیـدیم که شما میان مـا و مخالفین خود فرق نگذاشتی و سابقه دوستی و تشیع ما را نادیده گرفتی و نجاشی مرد نامی قبیله مـا را در زیـر ضربات شلاق پیش روی دوست و دشمن خـوار کـردی! و آبـرو و حـیثیت مـا را به خطر انداختی و بـیم آن داریـم که راهی را در پیش گیریم که سرانجام آن آتش دوزخ باشد!
نـجاشی شاعرنامی عراق بود و از زمره مردان سرشناس و بزرگان کوفه بشمار می آمد. وی در جنگ صفین به طرفداری امیر مؤمنان علی علیه السلام علاوه بر اینکه اشعار شاعران شام را پاسخ می داد عملا نیز با آنـها به نبرد پرداخت و از این لحاظ خدمات شایانی انجام داد.
امیر مؤمنان (علیه السلام) با همان شهامت مخصوص به خود در پاسـخ وی فـرمود: ای بـرادر نهدی! و انها لکبیرة الاعلی الخاشعین: آری اجرای عـدالت و دسـتور الهـی بـرای اهـل مـعصیت سنگین است و تنها مردم خدا شناس آن را تحمل می کنند.
مگر من چه کردم؟ نجاشی مردی است که به خود جرأت داده و مرتکب گناه شده و من هم طبق دستور خدا حد آن عـمل را که کفاره ی گناه اوست بر وی جاری ساختم خداوند می فرماید: و لا یجر منکم شنآن قوم علی ان تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی: کدورت و بغض طایفه ای، شما را از تحمل عدالت باز ندارد عدالت پیشه کـنید کـه به تقوی نزدیک تر است.
طارق در برابر منطق محکم و عدالت پرور حضرت جواب نداشت و نتوانست درنگ کند خشمگین از نزد حضرت بیرون رفت، در بین راه به مالک اشتر که از مردان برگزیده ی روزگار و سران لشـکر حـضرت بود، و خود از قبیله طارق و نجاشی به شمار می آمد برخورد کرد.
مالک پرسید: ای طارق! آیا تو به امیر المؤمنین گفتی دل های ما را از محبت خود تهی سـاختی و امـور ما را با شلاق زدن نجاشی درهـم فـرو ریختی؟ گفت:آری!
مالک گفت: به خدا قسم این طور نیست که گفته ای. دل های ما آماده ی پذیرش محبت اوست امور ما بسته به میل و فرمان حضرتش می باشد!
طارق از این سـخن در خـشم شد و گفت: ای مالک عـن قریب خـواهی دید چنین نیست که می گوئی.
چون شب فرا رسید طارق و نجاشی شهر کوفه و مقر حکومت علی علیه السلام را به خاطر اجرای حق و عدالت ترک گفته در شام به معاویة بن ابی سفیان کـه پنـاهگاه مجرمین و خائنین بود پیوستند.
پیش خدمت معاویه ورود آنها را به وی خبر داد. در آن موقع رؤسا و اعیان شام در مجلس معاویه حضور داشتند. معاویه طبق معمول با چرب زبانی آنها را احترام زیاد پذیرفت و خوش آمد گفت و ضـمن سـخنانش به امیر مـؤمنان توهین کرد.
طارق که در حقیقت از عدل علی گریخته و فعلاً به دربار معاویه روی آورده بود نتوانست آن سخنان را بشنود به همین جـهت برخاست و در حالی که تکیه به شمشیر خود داده بود گفت: ای معاویه سخنان من تـو را خـشمگین نـسازد ما از نزد امام پرهیزکار عادلی آمده ایم و کسی را ترک گفته ایم که گروهی از بهترین و پاکیزه ترین اصحاب رسول خدا پیرامون او را گـرفته اند؛ مـردانی که همواره سعی در هدایت خلق و بزرگداشت دین خدا دارند و جز دستورات دینی چـیزی نـمی شناسند و بـه امور دنیوی توجهی ندارند و همه گونه خوبی ها در میان آنهاست، نه پیمانی شکسته و نه به کسی ظلم کـرده اند هرکس از آنها روی برتافته به واسطه ی تلخی حق و دنیا پرستی بوده است!.ای مـعاویه! هرچند امروز من از عـلی کـناره گرفته و به اینجا رو آورده ام، ولی این را بدان که نمی توانم آنچه را درباره ی علی گفتی نادیده بگیرم و لب فرو بندم؛ سخنان طارق بر معاویه بسیار گران آمد و او را بر سر خشم آورد ولی باز خونسردی را از دست نداد و گفت: مـن از آنچه گفتم قصدی نداشتم و بی اختیار بر زبانم جاری شد!
وقتی مجلس بهم خورد و مجلسیان بیرون آمدند دو نفر از اعیان شام طارق را سخت سرزنش کردند و گفتند: این چه حرفی بود که به معاویه گفتی؟
طـارق گـفت به خدا قسم هنگامی که معاویه علی را که در امر دنیا و آخرت از وی بهتر است بدان گونه یاد کرد چنان بر من گران آمد که اگر زمین می شکافت و مرا در کام خود فرو می برد خـوش تر داشـتم که زنده باشم و آن سخنان را از وی بشنوم. (شرح نهج البلاغه ی ابن ابی الحدید طبع بیروت صفحه 478)
🔶 @Nahj_Et
🌸🍃🌸🍃
🍃
«مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا وَ السُّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا يَهْوِي إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ وَ يَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ»
«داستان دنيا چون داستان مار است كه دست بر آن بكشى نرم و در اندرونش زهر كشنده است، فريب خورده نادان به طرف آن مى رود و خردمند پايان بين از آن دورى مى گزيند.»
📙نهج البلاغه حکمت ۱۱۹
🔶 @Nahj_Et
🌺تأملی در نهج البلاغه :🌺
🍂 حکمت ١١٨:
إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ، غُصَّةٌ.
⚡️ ترجمه :
از دست دادن فرصت مايه غم و اندوه است.
🔴 فرصت به معناى فراهم شدن اسباب انجام كارى است، زيرا بسيارى از كارها به ويژه كارهاى مهم نيازمند به مقدماتى است كه گاه از اختيار انسان بيرون است.
⭐️هنگامى كه بر اثر پيش آمدهايى، آن اسباب فراهم گردد، بايد هرچه زودتر از آنها استفاده كرد و به مقصد رسيد، زيرا بسيار مى شود فرصت از دست رفته هرگز باز نمى گردد.
🍁جوانىِ انسان، فراغت، نشاط كار، صحت و سلامت همه از فرصت هايى است كه به سرعت مى گذرد و گاه به آسانى يا هرگز باز نمى گردد.
🔶 @Nahj_Et