💠🔹امام عليه السلام در اين سخن حكمتآميزش به گنهكاران مغرور هشدار مىدهد و مىفرمايد: «اى فرزند آدم! هنگامى كه مىبينى پروردگارت نعمتهايش را پى در پى بر تو مىفرستد در حالى كه تو معصيت او را مىكنى از او بترس (مبادا مجازات سنگينش در انتظار تو باشد)»؛ (يَا بْنَ آدَمَ، إِذَا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحَانَهُ يُتَابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِيهِ فَاحْذَرْهُ) . گنهكاران سه دستهاند: گروهى آلودگى كمى دارند و يا اعمال نيك بسيار توأم با صفاى دل. خداوند اين گروه را در همين جهان گرفتار مجازاتهايى مىكند تا پاك شوند و پاك از جهان بروند. گروه ديگرى گناهان سنگينتر و مجازات بيشترى دارند كه خداوند به آنها فرمان توبه داده و اگر توبه نكنند در آخرت گرفتارند.
#حکمت_25
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين سخن حكمتآميزش به گنهكاران مغرور هشدار مىدهد و مىفرمايد: «اى فرزند آدم
💠🔹گروه سومى هستند كه طغيان و سركشى را به حد اعلى رساندهاند خداوند آنها را در همين دنيا گرفتار عذاب استدراج مىكند. منظور از عذاب استدراجى اين است كه لطف و رحمت خود را از آنها مىگيرد و توفيق را از آنها سلب مىكند، ميدان را براى آنها باز مىگذارد، بلكه هر روز نعمت بيشترى به آنها مىدهد تا پشت آنها از بار گناه سنگين گردد. ناگهان مجازات سنگين و دردناكى به سراغشان مىآيد و آنها را در هم مىكوبد و به يقين مجازات در اين حالت كه در ناز و نعمت به سر مىبرند بسيار دردناكتر است. اين درست به آن مىماند كه شخصى ساعت به ساعت از شاخههاى درختى بالا برود و هنگامى كه به انتهاى آن برسد ناگهان تعادل خود را از دست بدهد و فرو افتد و تمام استخوانهايش در هم بشكند. قرآن مجيد بارها به عذاب استدراجى اشاره مىفرمايد؛ دربارۀ گروهى از امتهاى پيشين مىگويد: ما آنها را گرفتار رنج و ناراحتى ساختيم شايد بيدار شوند و تسليم گردند... ««فَلَمّٰا نَسُوا مٰا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنٰا عَلَيْهِمْ أَبْوٰابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتّٰى إِذٰا فَرِحُوا بِمٰا أُوتُوا أَخَذْنٰاهُمْ بَغْتَةً فَإِذٰا هُمْ مُبْلِسُونَ»؛ هنگامى كه آنچه را به آنها تذكر داده شده بود به فراموشى سپردند درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنها گشوديم تا (كاملاً) خوشحال شدند (و به آن دل بستند) ناگهان آنها را گرفتيم (و سخت مجازات كرديم) و در اين هنگام همگى مأيوس شدند»
#حکمت_25
🔶 @Nahj_Et
🌸کلام امیر
#ميدان_آزمون_بزرگ
💥الْوِلاَيَاتُ مَضَامِيرُ الرِّجَالِ
🌎منصب هاى حكومتى، ميدان آزمون و مسابقه مردان است»
🖋هم شخصيت و ظرفيت آن ها در اين گونه حالات آشكار مى شود و هم استعداد و توان و لياقت آنان.
📘نهج البلاغه،#حکمت_441
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
#نهج_البلاغه ⚪️ تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ، حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِيرِ. 💎
💠🔹در طول تاريخ گذشته و در زندگى خود بسيارى از اين صحنهها را ديدهايم كه گاه افراد بسيار هوشيار و قوى و صاحب تدبير ضربههايى از تدبير و هوشيارى خود خوردهاند و دست تقدير مسيرى جز آنچه آنها مىخواستند برايشان فراهم ساخته است. تنها مطلبى كه در اينجا تذكر آن لازم است اين است كه هرگز مفهوم اين سخن آن نيست كه انسان دست از تدبير و دقت و بررسى لازم در كارها بردارد و همه چيز را به گمان خود به دست تقدير بسپارد، بلكه شعار ««وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسٰانِ إِلاّٰ مٰا سَعىٰ»؛ بهرۀ انسان تنها با سعى و تلاش او ارتباط دارد» را نبايد هرگز فراموش كند و به تعبير ديگر انسان نبايد از اراده و تقديرات الهى و اينكه همه چيز به دست اوست غافل شود و نيز نبايد دست از تلاش و كوشش بردارد. *** [گفتار حكيمانه] 17 وَ سُئِلَ عليه السلام عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ صلى الله عليه و آله: «غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ» فقال عليهالسلام إِنَّمَا قَالَ صلى الله عليه و آله ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ، فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ، وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ، فَامْرُؤٌ وَمَا اخْتَارَ
#حکمت_16
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين حكمت (حكمت هفتم) به دو موضوع كه در زندگى مادى و معنوى او تأثير فراوان دارد اشاره كرده نخست مىفرمايد: «صدقه (كمك به نيازمندان) داروى شفابخشى است»؛ (الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ) . در قرآن مجيد و در روايات اسلامى اهمّيّت و تأثير انفاق در راه خدا و صدقه بر نيازمندان به طور گسترده وارد شده است و يكى از مهمترين و مؤثرترين حسنات شمرده شده است. تعبير به «دواء» (دارو) و «منجح» (مؤثر و شفابخش) به طور مطلق نشان مىدهد كه اين كار هم درمان كنندۀ بيمارىهاى فردى و هم بيمارىهاى اجتماعى است. صدقه به هرگونه بخشش گفته نمىشود، بلكه بخششهايى است كه قصد قربت در آن باشد؛ خواه واجب باشند مانند زكات يا مستحب مانند انفاق فى سبيل الله و خواه جنبۀ شخصى داشته باشد مانند كمك به يتيم يا محروم يا بيمارى يا جنبۀ عام داشته باشد مانند بناى بيمارستان و دارالايتام كه از آن تعبير به صدقات جاريه نيز مىشود.
#حکمت_7
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام در اين كلام عبرتآموز به دگرگونى حال مردم در برابر كسانى كه دنيا به آنها روى مىكند يا پشت مىنمايد اشاره كرده مىفرمايد: «هنگامى كه دنيا به كسى روى آورد نيكىهاى ديگران را به او عاريت مىدهد و هنگامى كه دنيا به كسى پشت كند نيكىهاى خودش را نيز از او سلب مىنمايد»؛ (إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ) . اين يك واقعيت است كه شواهد فراوان تاريخى دارد؛ هنگامى كه انسانهايى چه در امر حكومت و سياست و چه در امور اجتماعى و اقتصادى و چه در علوم و دانشها مشهور و معروف مىشدند بسيارى از كارهاى خوبى را كه ديگران انجام داده بودند به آنها نسبت مىدادند. ابن ابىالحديد در شرح نهج البلاغۀ خود مىگويد: بسيارى از اشعار خوب را ديدهايم كه چون گويندهاش ناشناخته بود از او نفى مىكردند و به افراد مشهور در شعر نسبت مىدادند، بلكه كتابهايى در فنون و علوم از اشخاص غير مشهور وجود داشته كه آن را به صاحبان نبوغ و شهرت نسبت دادهاند
#حکمت_9
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام نورانىاش مىفرمايد: «هر شخص گرفتارى را نمىتوان سرزنش كرد (چه بسا بىتقصير باشد)»؛ (مَا كُلُّ مَفْتُونٍ يُعَاتَبُ) . سرچشمۀ گرفتارىها و مشكلات و مصائبى كه دامنگير انسان مىشود كاملاً مختلف است؛ گاه نتيجۀ مستقيم اعمال انسان است كه بر اثر ندانمكارىها، سستىها، تنبلىها و استفاده نكردن به موقع از فرصتها دامان او را گرفته است. به يقين چنين شخصى درخور سرزنش است؛ ولى گاه مىشود كه اين مشكلات كفارۀ گناهان انسان است و خداوند مىخواهد او را به اين وسيله در دنيا پاك كند. چنين كسى گرچه به سبب گناهش درخور سرزنش است ولى چون مشمول لطف الهى شده سزاوار ملامت نيست و گاه سرچشمۀ آن آزمايشهاى الهى است كه خدا مىخواهد با آن مشكل و گرفتارى بندۀ خود را پرورش دهد كه همچون فولاد آبديده در كورۀ حوادث مقاوم سازد و يا همچون طلاى ناخالصى را كه به كوره مىبرند تا خالص گردد او را خالص سازد در اينجا نيز جاى سرزنش نيست
#حکمت_15
🔶 @Nahj_Et
💠برتری کردار بر حسب و نسب
🔹امام عليه السلام در اين سخن پربار و حكمتآميز به اهميت عمل صالح و نيك در سرنوشت انسان اشاره دارد و تلويحاً كسانى را كه بر نسب خود تكيه مىكنند در خطا مىشمرد و مىفرمايد: «كسى كه عملش او را (از پيمودن مدارج كمال) كُند سازد نَسَبش به او سرعت نخواهد بخشيد»؛ (مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ) . قرآن مجيد و روايات اسلامى در جاى جاى خود بر فرهنگ عمل تكيه كرده است و آن را مقدم بر هر چيز مىشمرد و اين آيۀ شريفۀ قرآنى كه به صورت شعار براى مسلمانان در آمده شاهد اين گفتار است: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اَللّٰهِ أَتْقٰاكُمْ». درست است كه نسب عالى يكى از مزاياى اجتماعى افراد محسوب مىشود ولى در واقع جنبۀ تشريفاتى دارد؛ آنچه به حقيقت و واقعيت مقرون است اعمال خود انسان است و بسيار ديدهايم افرادى كه از خانوادههاى پايين بودند به سبب جد و جهد و تلاش و كوشش به مقامات عالى رسيدهاند در حالى كه افراد ديگرى با نسبهاى عالى بر اثر سستى و تنبلى خوار و بىمقدار شدند
#حکمت_23
🔶 @Nahj_Et
💠 امام علی عليه السلام فرمودند:
🍃 چشم، نگهدارنده نشيمنگاه است.
🔹 مرحوم سيد رضى در توضيح اين گفتار مى گويد: «اين كلام امام(عليه السلام) از تشبيهات عجيب است. امام(عليه السلام) نشيمنگاه را به مَشك تشبيه كرده و چشم را به بندى كه بر دهانه مشك مى بندند كه هرگاه بند را رها كنند مَشك نمى تواند آنچه در آن است نگهدارى كند، مشهور است كه اين سخن نخست از پيامبر(صلى الله عليه وآله) شنيده شده ولى جمعى آن از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل كرده اند، اين را مبرد در كتاب المقتضب در باب اللفظ بالحروف آورده و ما در كتاب مجازات آثار النبوية درباره اين استعاره و تشبيه سخن گفته ايم».
📚 نهج البلاغه #حکمت_466
🔶 @Nahj_Et
💠امام عليه السلام در اين سخن پربار مىفرمايد: «كسى كه در نسبت دادن امورى كه مردم ناخوش دارند به آنها شتاب كند، مردم نسبتهاى ناروايى به او مىدهند»؛ (مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ بِمَا لَا يَعْلَمُونَ) . عيبجويى و ذكر عيوب مردم هرچند آشكار باشد كارى است بسيار ناپسند و اگر كسى نيت امر به معروف و نهى از منكر داشته باشد نبايد منكراتى را كه از بعضى سر زده آشكارا و در ملأ عام بگويد، بلكه اينگونه تذكرات بايد خصوصى و مخفيانه باشد؛ ولى به هر حال از آنجا كه مردم از گفتن عيوب و كارهاى زشتشان به صورت آشكارا ناراحت مىشوند و در مقام دفاع از خود بر مىآيند يكى از طرق دفاع اين است كه گوينده را متهم به امورى مىكنند كه چه بسا واقعيت هم نداشته باشد تا از اين طريق ارزش سخنان او را بكاهند و بگويند: فرد آلوده حق ندارد ديگران را به آلوده بودن متهم كند. بنابراين اگر انسان بخواهد مردم احترام او را حفظ كنند و نسبتهاى ناروا به او ندهند و حتى عيوب پنهانى او را آشكار نسازند بايد از تعبيراتى كه سبب ناراحتى مردم مىشود بپرهيزد و در يك كلمه، بايد احترام مردم را حفظ كرد تا آنها احترام انسان را حفظ كنند
#حکمت_35
🔶 @Nahj_Et
💢 پرهیز از خشم و انتقام
💠 امام علی علیه السلام فرمودند:
🍃 متَى أَشْفِي غَيْظِي إِذَا غَضِبْتُ؟ أَ حِينَ أَعْجِزُ عَنِ الِانْتِقَامِ، فَيُقَالُ لِي لَوْ صَبَرْتَ؛ أَمْ حِينَ أَقْدِرُ عَلَيْهِ، فَيُقَالُ لِي لَوْ عَفَوْتَ؟
🔹من كى آتش خشمم را فرو نشانم آيا هنگامى كه از انتقام ناتوانم كه به من مىگويند: اگر صبر كنى (تا توانا شوى) بهتر است يا هنگامى كه قادر بر انتقامم كه به من گفته مىشود: اگر عفو كنى بهتر است.
📚 #حکمت_194 نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
💠 امام علی عليه السلام در كلام خويش فرمود:
🍃 يك والى (الهى) بر مسلمانان حكومت كرد و حق را برپا داشت و خود در جاده حق گام برداشت تا آن جا كه شتر دين گلوگاه خود را بر زمين نهاد و اسلام استقرار يافت (اين سخن اشاره زيبايى است به وضع شتران هنگامى كه به مقصد مى رسند و از پيمودن راه راحت مى شوند، استراحت مى كنند آن گونه كه گلوگاه خود را بر زمين مى نهند).
📚 نهج البلاغه #حکمت_467
🔶 @Nahj_Et
امير مؤمنان على عليه السلام در خطبۀ 32 از خطب نهج البلاغه مىفرمايد: «وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْكِ ضُئُولَةُ نَفْسِهِ وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَى حَالِهِ فَتَحَلَّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ وَ تَزَيَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ وَ لَيْسَ مِنْ ذَلِكَ فِي مَرَاحٍ وَ لَا مَغْدًى؛ بعضى از آنها كسانى هستند كه ناتوانىاشان آنها را از رسيدن به جاه و مقام بازداشته و دستشان از همه جا كوتاه شده آنگاه خود را به زيور قناعت آراسته و به لباس زاهدان زينت بخشيدهاند در حالى كه در هيچ زمان نه در شب و نه در روز در سلك زاهدان راستين نبودهاند». بسيارى از بنيانگذاران مذاهب باطله نيز در سلك همين زاهدان ريايى بودند. به تعبيرى ديگر: زاهد كسى است كه وابسته به دنيا و اسير آن نباشد نه آنكس كه دستش از همه چيز ته است
#خطبه_32
🔶 @Nahj_Et
💠اين جملۀ حكمتآميز خواه مقارن ايام سقيفه گفته شده باشد يا در شوراى شش نفرۀ عمر براى انتخاب خليفه پس از او، اشاره به مسئلۀ خلافت دارد كه حق مسلّم اهلبيت و امير مؤمنان على عليه السلام بود. مىفرمايد: «ما را حقى است كه اگر به ما داده شود (آزاديم) وگرنه (همچون اسيران و بردگانى خواهيم بود كه) در عقب شتر سوار خواهيم شد، هرچند زمانى طولانى اين سير در تاريكى بگذرد»؛ (وَ قَالَ عليه السلام: لَنَا حَقٌّ، فَإِنْ أُعْطِينَاهُ، وَ إِلَّا رَكِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ، وَ إِنْ طَالَ السُّرَىٰ) . با توجه به اينكه «اعجاز» جمع «عَجُز» به معناى پشت و «سُرى» به معناى سير شبانه است مفسران در اينكه منظور از اين تشبيه چيست، احتمالاتى دادهاند: مرحوم سيّد رضى مىگويد: «اين كلام از سخنان لطيف و فصيح امام است و معناى آن اين است كه اگر حق ما به ما داده نشود همچون افراد خوار و بىمقدار خواهيم بود و اين بدان سبب است كه كسى كه پشت سر ديگرى سوار بر مركب مىشود در قسمت عقب مركب خواهد بود، همچون برده و اسير و مانند آنها»؛
شرح#حکمت_22
🔶 @Nahj_Et
💠🔹در اين خطبه امام عليه السّلام مردم را از فتنه و فريب دنيا بر حذر مىدارد (و از ناپايدارى آن خبر مىدهد) خطبه در يك نگاه اين خطبه همان گونه كه از عنوان آن برمىآيد، هشدارى است به همگان در مورد فتنۀ دنيا؛ امام عليه السّلام در اين خطبه به دو مطلب مهم اشاره مىكند: نخست اينكه دنيا مىتواند مايۀ نجات و يا مايۀ بدبختى انسانها گردد و اين در حقيقت، بستگى به تفاوت ديدگاههايى دارد كه دربارۀ دنيا مطرح است. اگر دنيا هدف باشد و مال و ثروت و مقام و زرق و برقش، محبوب و مطلوب نهايى گردد، بىشك اين دنيا مذموم است و مايۀ حسرت و اندوه، و اگر به عنوان وسيله به آن نگاه شود و مزرعهاى براى جهان آخرت گردد و ابزارى جهت نيل به ارزشهاى والاى انسانى شود، ممدوح است و مايه افتخار و مباهات! مطلب ديگرى كه امام عليه السّلام در اين خطبه به آن اشاره فرموده است، زوال و ناپايدارى دنيا است، همانند سايه درختى كه انسان چند لحظهاى براى استراحت انتخاب مىكند ولى چيزى نمىگذرد كه سايه جا به جا مىشود و محل خود را به آفتاب سوزان مىدهد.
#خطبه_63
🔶 @Nahj_Et