.
📕نهج البلاغه/حکمت۲۹۹
🔴نماز در نگرانی ها(اعتقادی)
🔸وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّي أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْأَلَ اللَّهَ الْعَافِيَةَ
🔹و درود خدا بر او فرمود: آنچه كه بين من و خدا نارواست اگر انجام دهم و مهلت دو ركعت نماز داشته باشم كه از خدا عافيت طلبم، مرا اندوهگين نخواهد ساخت.
🌾🌾
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📕نهج البلاغه/حکمت۲۹۹ 🔴نماز در نگرانی ها(اعتقادی) 🔸وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَا أَهَمَّنِي ذَن
.
🌿شرح و تفسیر حکمت ۲۹۹
✅راه و روش توبه
امام علیه السلام راه نجات از گناه را در این گفتار حکیمانه خود نشان مى دهد ومى فرماید: «گناهى که بعد از آن مهلت دو رکعت نماز داشته باشم مرا نگران وغمگین نمى کند (چراکه در این نماز یا بعد از آن، عفو و) عافیت را از خدا مى طلبم (و توبه مى کنم)»؛ (مَا أَهَمَّنِی ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ حَتَّى أُصَلِّىَ رَکْعَتَیْنِ وَأَسْأَلَ اللّهَ الْعَافِیَهَ). جمله «مَا أَهَمَّنِی ذَنْبٌ» به معناى بى اهمیت شمردن گناه نیست، بلکه به معنى اندوهگین و نگران نشدن است، چراکه انسان راه توبه را از طریق نماز باز مى کند. به هر حال این کلام شریف، تشویق به گناه نیست، بلکه تشویق به توبه است به اینگونه که هشدار مى دهد هر لحظه ممکن است مرگ انسان فرا برسد خواه عوامل درونى وجود او ازقبیل سکته ها و مرگ ناگهانى باعث شود و یا عوامل برونى و حوادث گوناگونى که در یک لحظه به عمر انسان پایان مى دهد، بنابراین انسان باید مهلتى را که براى دو رکعت نماز و توبه در پیشگاه خدا دارد از دست ندهد و فورآ شیطان را از خود دور سازد و به درگاه خدا روى آورد و با تعظیم و خضوع و اقرار به گناه و اظهار ندامت، عفو و آمرزش را طلب کند. این احتمال نیز در تفسیر کلام فوق داده شده که منظور امام علیه السلام این است :
هرگاه انسان نماز بعد از گناه انجام دهد، از باب (إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ) چنین نمازى آثار گناه را از نامه اعمال او و روح و جانش محو مى کند. و جمع میان هر دو تفسیر مانعى ندارد. همانگونه که در بحث سند این گفتار حکمت آمیز گفته شد، جمله «وَأَسْأَلَ اللّهَ الْعَافِیَهَ» در غالب نسخ نهج البلاغه نیامده است؛ ولى در نسخه ابن ابى الحدید وصبحى صالح ذکر شده و مفهومش این است که از خدا عافیت از آلوده شدن به گناه در آینده و عافیت از عذاب الهى نسبت به گذشته را تقاضا مى کنم. این جمله مى تواند اشاره اى به این مطلب باشد که انسان بعد از آلودگى به گناه و توبه مراقبت کند در آینده آلوده گناه نشود و عافیت در برابر آن داشته باشد، زیرا مطابق حدیث معروفى که از امیرمؤمنان على علیه السلام در بحارالانوار آمده، ترک گناه آسانتر از درخواست توبه است (تَرْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَهِ). نکته حقیقت توبه و تأخیر نینداختن آن توبه، درى از درهاى مهم رحمت الهى است که به روى بندگان خطاکار گشوده شده است و اگر این باب رحمت گشوده نمى شد، گنهکاران در یأس ونومیدى وسپس گناه بیشتر فرو مى رفتند. باید توجه داشت که توبه شامل حال همه حتى انبیا و اولیا مى شود؛ ولى هرکدام توبه خاص خود را دارند. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «التَّوْبَهُ حَبْلُ اللَّهِ وَمَدَدُ عِنَایَتِهِ وَلابُدَّ لِلْعَبْدِ مِنْ مُدَاوَمَهِ التَّوْبَهِ عَلَى کُلِّ حَالٍ وَکُلُّ فِرْقَهٍ مِنَ الْعِبَادِ لَهُمْ تَوْبَهٌ فَتَوْبَهُ الاَْنْبِیَاءِ مِنِ اضْطِرَابِ السِّرِّ وَتَوْبَهُ الاَْصْفِیَاءِ مِنَ التَّنَفُّسِ وَتَوْبَهُ الاَْوْلِیَاءِ مِنْ تَلْوِینِ الْخَطَرَاتِ وَتَوْبَهُ الْخَاصِّ مِنَ الاِْشْتِغَالِ بِغَیْرِ اللَّهِ وَتَوْبَهُ الْعَامِّ مِنَ الذُّنُوبِ؛ توبه ریسمان الهى وامداد عنایت اوست و لازم است بندگان پیوسته و در هر حال به سراغ توبه بروند. ولى هر گروهى از بندگان، توبه خاص خود را دارند. توبه پیامبران از اضطراب درون آنهاست و توبه برگزیدگان از نَفَسى است که به غیر یاد خدا مى کشند
و توبه اولیاء از خطرات رنگارنگى است که در برابر آنها ظاهر مى شود و توبه خواص از اشتغال به غیر خداست و توبه عوام از گناهان است». توبه به اندازهاى داراى اهمیت است که امام باقر علیه السلام مى فرماید: «لا وَاللَّهِ مَا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ النَّاسِ إِلاَّ خَصْلَتَیْنِ أَنْ یُقِرُّوا لَهُ بِالنِّعَمِ فَیَزِیدَهُمْ وَبِالذُّنُوبِ فَیَغْفِرَهَا لَهُمْ؛ نه، به خدا قسم خداوند از بندگانش جز دو چیز نخواسته است : نخست اینکه به نعمت هاى او اقرار کنند (و شکر نعمت به جاى آورند) تا بر آنها بیفزاید. دیگر اینکه به گناهانشان اعتراف (و از آنها توبه) کنند تا آنها را بر آنان ببخشد». از جمله مسائلى که به آن هشدار داده شده است تسویف و تاخیر توبه است، چراکه اگر انسان در آستانه رفتن از این جهان قرار گیرد یا نشانه هاى عذاب الهى ظاهر شود، درهاى توبه بسته خواهد شد، ازاینرو امیرمؤمنان على علیه السلام مى فرماید : "إِنْ قَارَفْتَ سَیِّئَهً فَعَجِّلْ مَحْوَهَا بِالتَّوْبَهِ؛ اگر مرتکب گناه شدى هرچه زودتر آن را با آب توبه بشوی."
⚘
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💫سوره مُؤْمِنُونَ حَتَّي إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِ
⚘
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
💫سوره مُؤْمِنُونَ
قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَي عَلَيْكُمْ فَكُنتُمْ عَلَي أَعْقَابِكُمْ تَنكِصُونَ (66)
مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِراً تَهْجُرُونَ (67)
همانا آيات من به طور مداوم بر شما تلاوت مى شد ولى شما اعراض كرده، به عقب باز مى گشتيد.
در حالى كه نسبت به آن (پيامبر و قرآن) تكبّر مى ورزيديد و شب ها تا ديروقت بدگويى مى كرديد.
🌿نکته:
«نكوص» به معناى بازگشت به عقب است و «على اَعقابكم» تأكيد آن است.
«سامر» از «سَمر» به معناى گفت وگوى شبانه است.
«هَجر» به معناى جدايى و «هُجر» ناسزا و فحش را گويند كه سبب جدايى است.
📜پیام:
- ارتجاع واعراض از حقّ، از اوصاف مرفّهان ومستكبران است. «فكنتم على اعقابكم تنكصون»
- بى اعتنايى به انبيا، نشانه ى رشد و ترقّى نيست، بلكه عامل سقوط و عقب گرد است. دستورات و قوانين الهى، عامل رسيدن به تكامل و اعراض از آنها مايه ى سقوط است. «اعقابكم تنكصون»
- بدتر از عقب گرد واعراض از حقّ، آن است كه هدف از اين عمل، استكبار باشد. «مستكبرين به»
- كسى كه روز منطق ندارد، شب ياوه سرايى مى كند. «سامراً تَهجُرون»
- كسى كه حرف حساب ندارد، فحش مى دهد. «تَهجُرون»
منبع:تفسیر نور
⚘
@Nahjolbalaghe1
.
📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۹ /در سفارش به ياران خود
✨ره آورد نماز
مردم! نماز را برعهده گيريد، و آن راحفظ كنيد، زياد نماز بخوانيد، و با نماز خود را به خدا نزديك كنيد، (نماز فريضه واجبي است كه در وقتهاي خاص بر مومنان واجب گرديده است)، آيا به پاسخ دوزخيان گوش فرانمي دهيد، آن هنگام كه از آنها پرسيدند: چه چيز شما را به دوزخ كشانده است؟ گفتند: (ما از نمازگزاران نبوديم.) همانا نماز! گناهان را چونان برگهاي پاييز فرو مي ريزد، و غل و زنجير گناهان را از گردنها مي گشايد، پيامبر اسلام (ص) نماز را به چشمه آب گرمي كه بر در سراي مردي جريان داشته باشد، تشبيه كرد، اگر روزي پنج بار خود را در آن شستشو دهد، هرگز چرك و آلودگي در بدن او نماند. همانا كساني از مومنان حق نماز را شناختند كه زيور دنيا از نماز بازشان ندارد، و روشنايي چشمشان يعني اموال و فرزندان مانع نمازشان نشود. خداي سبحان مي فرمايد: (مرداني هستند كه تجارت و خريد و فروش، آنان را از ياد خدا، و برپا داشتن نماز، و پرداخت زكات باز نمي دارد) رسول خدا (ص) پس از بشارت به بهشت، خود را در نماز خواندن به زحمت مي انداخت، زيرا خداوند به او فرمود: (خانواده خويش را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شكيبا باش.) پس پيامبر (ص)
پي در پي خانواده خود را به نماز فرمان مي داد، و خود نيز در انجام نماز شكيبا بود. ارزش و ره آورد زكات همانا پرداخت زكات با نماز، عامل نزديك شدن مسلمانان با خداست، پس آن كس كه زكات را با رضايت خاطر بپردازد. كفاره گناهان او مي شود، بازدارنده و نگهدارنده انسان از آتش جهنم است، پس نبايد به آنچه پرداخته با نظر حسرت نگاه كند، و براي پرداخت زكات افسوس خورد، زيرا آن كس كه زكات را از روي رغبت نپردازد، و انتظار بهتر از آنچه را پرداخته داشته باشد، به سنت پيامبر (ص) نادان است، و پاداش او اندك، و عمل او تباه و هميشه پشيمان خواهد بود. مسووليت اداي امانت يكي ديگر از وظائف الهي، اداي امانت است، آن كس كه امانتها را نپردازد زيانكار است، امانت الهي را بر آسمانهاي برافراشته، و زمينهاي گسترده، و كوههاي بپا داشته، عرضه كردند، كه از آنها بلندتر، بزرگتر، وسيع تر يافت نمي شود، اما نپذيرفتند اگر بنا بود كه چيزي به خاطر طول و عرض و توانمندي و سربلندي از پذيرفتن امانت سر باز زند آنان بودند، اما از كيفر الهي ترسيدند، و از عواقب تحمل امانت آگاهي داشتند، كه ناتوانتر از آنها آگاهي نداشت، و آن انسان است، كه خدا فرمود: (همانا انسان ستمكار
نادان است.) دانش الهي همانا بر خداوند سبحان پنهان نيست آنچه را كه بندگان در شب و روز انجام مي دهند، كه دقيقا بر اعمال آنها آگاه است، و با علم خويش بر آنها احاطه دارد، اعضا شما مردم گواه او، و اندام شما سپاهيان او، و روان و جانتان جاسوسان او، و خلوتهاي شما بر او آشكار است.
⚘
@Nahjolbalaghe1
.
📕نهج البلاغه/حکمت۳۰۰
💥شگفتی روزی بندگان (اعتقادی)
🔹وَ سُئِلَ ( عليه السلام ) كَيْفَ يُحَاسِبُ اللَّهُ الْخَلْقَ عَلَي كَثْرَتِهِمْ فَقَالَ ( عليه السلام ) : كَمَا يَرْزُقُهُمْ عَلَي كَثْرَتِهِمْ فَقِيلَ كَيْفَ يُحَاسِبُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ فَقَالَ ( عليه السلام ) : كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَه
🔹ُو درود خدا بر او فرمود: (از امام پرسيدند چگونه خدا با فراواني انسانها به حسابشان رسيدگي مي كند؟ فرمود:) آن چنانكه با فراواني آنان روزيشان مي دهد. (و باز پرسيدند چگونه به حساب انسانها رسيدگي مي كند كه او را نمي بينيد فرمود:) همانگونه كه آنان را روزي مي دهد و او را نمي بينند.
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📕نهج البلاغه/حکمت۳۰۰ 💥شگفتی روزی بندگان (اعتقادی) 🔹وَ سُئِلَ ( عليه السلام ) كَيْفَ يُحَاسِبُ ا
🌺
🌿شرح و تفسير حکمت ۳۰۰
✅پاسخ جالب به دو سؤال
امام علیه السلام در اين گفتار حكمت آميز، به دو سؤال پيچيده جواب هاى قانع كننده اى مى دهد. نخست از آن حضرت سؤال كردند: خداوند چگونه به حساب همه مخلوقات با آن فزونى كه دارند مى رسد؟»؛ (وسُئِلَ علیه السلام: كَيْفَ يُحاسِبُ اللهُ الْخَلْقَ عَلى كَثْرَتِهِمْ؟). گويى سؤال كننده گمان مى كرد محاسبه خدا مانند محاسبه يك حسابدار از افراد مختلف است كه براى هر يك بايد مدتى وقت صرف كند و اگر تعداد آنها زياد باشد ممكن است ماهها و سالها طول بكشد؛ ولى از قدرت خدا وحسابگرى او غافل بود. امام علیه السلام براى او مثالى زد تا به نكته اصلى مطلب كه قدرت وسيع خدا بر همه چيز است پى ببرد. حضرت در پاسخ او فرمود: «همانگونه كه آنها را با آن فزونى كه دارند روزى مىدهد»؛ (فقال علیه السلام: كَمَا يَرْزُقُهُمْ عَلَى كَثْرَتِهِمْ). در ميان مردم، معمول است هنگامى كه افرادى مى خواهند مثلاً جيره غذايى خود را بگيرند به صف مى ايستند و هرچه شماره آنها بيشتر باشد صف آنها طولانى تر و مدت گرفتن جيره غذايى زيادتر مى شود. در حالى كه خداوند در آنِ واحد جيره غذايى همه را به آنها مىرساند بىآنكه صفى وجود داشته باشد يا براى آن معطل شوند. البته اين جيره غذايى تدريجى و روز به روز است؛ اما در هر روز همه را همزمان روزى مى دهد. كسى كه چنين قدرتى دارد، درمورد حساب نيز همه را در زمان واحد محاسبه مى كند. سؤال كننده سپس سؤال ديگرى را در همين موضوع عنوان كرد و تصورش اين بود كه محاسبه كردن نياز به رويارويى دارد، در حالى كه مردم خدا را نمى بينند، ازاينرو سؤال كرد چگونه آنها را محاسبه مى كند در حالى كه او را نمى بينند؟ (فَقِيلَ: كَيْفَ يُحاسِبُهُمْ وَلا يَرَوْنَهُ؟). امام علیه السلام در اينجا نيز با ذكر همان مثال سابق شنونده را قانع ساخت، فرمود : «همانگونه كه به همه آنها روزى مىدهد و او را نمى بينند»؛ (فَقالَ علیه السلام: كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَلاَ يَرَوْنَهُ). از آسمان و زمين براى آنها روزى مى فرستد، درختان ميوه مى دهند، زمينها دانه هاى غذايى را پرورش مى دهند، حيوانات شيرده شير مى دهند و خلاصه ابر و باد و مه و خورشيد و فلك دركارند و روزىِ روزى خواران را مى رسانند بى آنكه كسى رازق حقيقى را با چشم ببيند. در قيامت نيز همين گونه است: نامه هاى اعمال گشوده مى شوند و همه انسانها در برابر ميزان عدل پروردگار قرار مى گيرند و وزن اعمال آنان و محاسبه كارهاى تمام عمرشان، در يك لحظه انجام مى شود. همانگونه كه قرآن مجيد در هشت آيه مختلف قرآن فرموده است: خداوند، «سريع الحساب» است. (إِنَّ اللهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ)، (وَاللهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ)، (وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ). در روايات اسلامى نيز مى خوانيم: «إنَّهُ سُبْحانَهُ يُحاسِبُ جَميعَ عِبادِهِ عَلى مِقْدارِ حَلْبِ شاةٍ؛ خداوند حساب همه بندگان را در زمان كوتاهى به اندازه دوشيدن گوسفند رسيدگى مى كند». در روايت ديگرى آمده است: «إنَّ اللهَ تَعالى يُحاسِبُ الْخَلائِقَ كُلَّهُمْ في مِقْدارِ لَمْحِ الْبَصَرِ؛ خداوند حساب همه بندگان را در يك لحظه مى رسد». در حديث ديگرى وارد شده است: «بِمِقْدارِ فَواقِ النّاقَةِ». «فَواق» به عقيده بعضى به معناى فاصله ميان دو بار دوشيدن شير از شتر است كه مقدارى مى دوشند، كمى صبر مى كنند و مجددآ مى دوشند. اين فاصله را «فواق» مى نامند. بعضى نيز آن را به معناى فاصله اى مى دانند كه ميان باز كردن انگشتان و بستن آن به هنگام دوشيدن شير با انگشت پيدا مى شود و در هر صورت كنايه از زمان بسيار كوتاه است. نكته سرعت محاسبه الهى بعضى تصور كرده اند كه ميان آنچه امام علیه السلام در اين كلام شريف فرموده و با آيات قرآن هماهنگ است كه خدا را در آيات زيادى «سَريعُ الْحِساب» معرفى كرده است، با آيه ديگرى كه مى گويد: روز قيامت به مقدار پنجاه هزار سال طول مى كشد: (فِى يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ) منافاتى وجود دارد، زيرا آيات سرعت حساب و رواياتى كه در ذيل آن وارد شده مى گويد: حساب همه خلايق به سرعت انجام میگیرد ⬇️