📖 #چَشمِ_خُدا_تو_را_دید
عُمَر در حالِ طوافِ خانه ی خدا بود و امیرالمومنین علیه السلام هم در جلویِ او مشغولِ طواف ؛ شخصی به عُمَر رسید و گفت: ای خلیفه! حقِّ مرا از علی بن ابیطالب علیه السلام بگیر! عُمَر گفت: حقِّ تو از چه قرار است؟ آن مرد گفت: سیلی بر صورتِ من زد. عُمَر قدری توقّف کرد تا امیرالمومنین علی علیه السلام به او نزدیک شد. به ایشان عرض کرد: آیا شما به این مرد سیلی زده اید؟ حضرت فرمودند بله. عُمَر گفت: به چه علّت؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: او را در حالِ طواف دیدم که به ناموسِ مومنین چشم چرانی می کند. عُمَر رو به آن مرد کرد و گفت چشمی از چشمانِ خدا تو را دید و بَر تُو سیلی زد، پس حقّی به گردن ایشان نداری تا من از ایشان بگیرم.
ریاض النّضره؛ ج۲، ص۱۴۵
✨﷽✨
♨ تکریم مردم
✍مردی نزد امام علی (علیه السلام) آمد و عرض کرد من حاجتی دارم. امام فرمود حاجتت را روی زمین بنویس، زیرا که من گرفتاری تو را آشکارا در چهره ات می بینم. مرد روی زمین نوشت من فقیری نیازمندم. امام به قنبر فرمود با دو جامه ارزشمند او را بپوشان. مرد فقیر هم با چند بیت شعر از امیرالمؤمنین تشکر کرد. حضرت فرمود یکصد دینار نیز به او بدهید.
بعضی گفتند یا امیرالمؤمنین، او را ثروتمند کردی.
امام علی (علیه السلام) فرمود من از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود مردم را در جایگاه خود قرار دهید و به شخصیت آنان احترام بگذارید. آنگاه فرمود من از بعضی مردم در شگفتم. آنان بردگان را با پول می خرند، ولی آزادگان را با نیکی های خود نمی خرند.
📚 بحارالانوار، ج41، ص34
/کانال استاد قرائتی
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨ 🍃تفسیر سوره آل عمران 🌷آیه ۷۸ 🔹شأن نزول: مرحوم طبرسى در مجمع البیان از بعضى، نقل مى کند:
✨
🍃ادامه تفسیر سوره آل عمران
🌷آیه ۷۹
🔹شأن نزول:
درباره این دو آیه دو شأن نزول ذکر کرده اند:
🔸در شأن نزول نخست آمده:
کسى نزد پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) رسید و اظهار داشت ما به تو همانند دیگران سلام مى کنیم در حالى که به نظر ما چنین احترامى کافى نیست تقاضا داریم به ما اجازه دهى امتیازى برایت قائل شویم و تو را سجده کنیم!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود:
سجده براى غیر خدا جایز نیست، پیامبرِ خود را تنها به عنوان یک بشر احترام کنید ولى حق او را بشناسید و از او پیروى نمائید !(۱)
🔸دوم این که: یکى از یهودیان به نام ابو رافع به اتفاق سرپرست هیئت اعزامى نجران در مدینه روزى خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمده، اظهار داشتند: آیا مایل هستى تو را پرستش کنیم و مقام الوهیت براى تو قائل شویم؟!
(شاید آنها مى پنداشتند: مخالفت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) با الوهیت مسیح به خاطر این است که خود او سهمى از این موضوع ندارد، بنابراین اگر او را به مقام الوهیت همچون مسیح بپذیرند، از مخالفت خود دست بر مى دارد و شاید هم این پیشنهاد توطئه اى براى بد نام کردن پیامبر(صلى الله علیه وآله) و منحرف ساختن افکار عمومى از او بود).
پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: مَعاذَ اللّهِ: پناه بر خدا که من اجازه دهم کسى جز پروردگار یگانه مورد پرستش قرار گیرد، خداوند هرگز مرا براى چنین امرى مبعوث نکرده است!(۲)
🌿تفسیر:
دعوت به پرستش غیر خدا ممکن نیست
این آیات، همچنان افکار باطل گروهى از اهل کتاب را نفى و اصلاح مى کند، مخصوصاً به مسیحیان گوشزد مى نماید: هرگز مسیح(علیه السلام) ادعاى الوهیت نکرد و آنچه درباره او در این زمینه گفته شده، همه نسبت هاى ناروائى است که بعداً به او داده اند.
و نیز به درخواست کسانى که مى خواستند این گونه ادعاها را درباره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) (به عللى که در شأن نزول آمد) تکرار کنند، صریحاً پاسخ مى گوید مى فرماید: براى هیچ بشرى سزاوار نیست (و چنین حقى وجود نداشته) که خداوند کتاب آسمانى و حکم و نبوت را به او دهد، سپس او به مردم بگوید: شما بندگان من باشید و غیر از خدا مرا پرستش کنید
(ما کانَ لِبَشَر أَنْ یُؤْتِیَهُ اللّهُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنّاسِ کُونُوا عِباداً لّی مِنْ دُونِ اللّهِ).
نه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)، و نه هیچ پیغمبر دیگرى، حق ندارد چنین سخنى را بگوید و این گونه نسبت ها که به انبیاء داده شده، همه ساخته و پرداخته افراد ناآگاه و دور از تعلیمات آنها است.
چگونه ممکن است این مقامات بزرگ را از سوى خدا پیدا کنند و در عین حال به سوى شرک دعوت نمایند؟.
سپس مى افزاید: بلکه (سزاوار مقام او این است که بگوید:) افرادى باشید الهى، آن گونه که کتاب الهى به شما تعلیم داده شده و درس خوانده اید و هرگز غیر خدا را پرستش نکنید
(وَ لکِنْ کُونُوا رَبّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ).
آرى، فرستادگان الهى هیچ گاه از مرحله بندگى و عبودیت تجاوز نکردند و همیشه بیش از هر کسى در برابر خداوند خاضع بودند، بنابراین، امکان ندارد از جاده توحید خارج شوند و مردم را به شرک دعوت کنند.
رَبّانِیِّینَ جمع رَبّانِىّ به کسى گفته مى شود که: ارتباط او با ربّ (پروردگار) قوى باشد(۳) و از آنجا که واژه ربّ درباره کسى گفته مى شود که به اصلاح و تربیت دیگران پردازد، مفهوم این واژه در آیه بالا آن است که: هرگز سزاوار پیامبران نیست که مردم را به پرستش خویش دعوت کنند آنچه براى آنها سزاوار است این است که: مردم را در پرتو تعلیم آیات الهى و تدریس حقایق دینى، به صورت دانشمندان الهى و ربّانى در آورند، افرادى که جز خدا نپرستند و جز به سوى علم و دانش دعوت نکنند.
از جمله مزبور استفاده مى شود: هدف انبیاء تنها پرورش افراد نبوده، بلکه هدف تربیت معلمان، مربیان و رهبران مردم بوده است یعنى کسانى که بتوانند محیطى را با علم و ایمان خود روشن سازند.
در آیه فوق، نخست به مسأله تعلیم یاد دادن و سپس به مسأله تعلّم و درس خواندن اشاره شده، تفاوت این دو کلمه از این نظر است که تعلیم معنى وسیع و گسترده اى دارد که هر گونه یاد دادن از طریق گفتار و کردار نسبت به افراد با سواد و بى سواد را شامل مى شود، ولى درس خواندن به فراگیرى هائى گفته مى شود که از روى کتاب و دفترى باشد و به اصطلاح نسبت میان این دو عموم و خصوص مطلق است.
🔹و به این ترتیب، هدف انبیاء پرورش عالمان ربانى و مصلحان اجتماعى و افراد دانشمند و آگاه و مدیر و مدبر بوده است.
ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2